(2011/09/10, 12:38 AM)Sina نوشته است: اون عده که داشتن میرفتن همچنان داشتن میرفتن و ۳ ساعت قبل میگفتن که دیرمون شده ... بالاخره طفلی ها ام اس دارن دیگه چه میشه گفت
همه رفتن ... موندیم من و حسین و علیرضا و فربد و مریم و مادرش و یادم رفت یادم رفت اسمت یادم رفت زود بگو یه دوست بسیار عزیز کرجی ... الان دارم میزنم به پیشونیم هنوز یادم نمیاد ... کمـــــــــــــــــــــک .... ای وای ... حالا من ول کن .
راستی یادم رفت بگم
من بودم سینا جان