امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات : 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مشکل غیرقابل مشاهده بودن علایم ام.اس
#1

مشکل غیرقابل مشاهده بودن علایم ام.اس
علایمی مانند ضعف وکاهش قدرت عضلانی ،تاری دید ،کرختی ،گزگز در اندامها ،حساسیت به گرما و سرما و یا درد غیرقابل مشاهده اند و وقتی این علایم وجود دارند خانواده و دوستان اغلب بیش از حد توان فرد مبتلا به ام اس ازاو توقع دارند ودرچنین شرایطی معمولا چنین تصور می رود که فرد مبتلا تنبل یا بی انگیزه شده است.ازآنجا که ممکن است آزمونهای تشخیصی در اوایل کاملا طبیعی باشند،این احتمال وجود دارد که حتی پزشکان هم شکایتهای فرد را جدی نگیرند تا جایی که ممکن است شکایتهایی چون خستگی،اختلال بینایی و یا کرختی وگزگز رابا تمارض ومشکلات روانی توجیه کنند.در چنین شرایطی و حتی پس از اعلام تشخیص ام اس از سوی پزشک اطرافیان مدام این جمله را بازگو می کنند :"توکه چیزی ات نیست و سرحال و سالم هستی".طوری که گاه خود فرد به توانایی خود شک می کند.این تناقض که درآن فرد بوضوح احساس کسالت می کند اما درظاهر کاملاسالم به نظر می رسد ،می تواند شایدآزار دهنده باشد.مطرح کردن این قبیل احساسات باسایر افراد مبتلا به ام اس ویادگیری روشهای تطابق بااین مشکل می تواند کمک کننده باشد.درهمین رابطه یکی از بیماران ام اس می گفت:"هرگز به دیگران اجازه ندهید شما را به انجام کارها وادارکنند."

تمامی حقوق این خبر متعلق به سایت ام اس سنتر میباشد و انتشار خبر بدون درج نام ام اس سنتر غیر مجاز میباشد

ترجمه از: همدم
http://hamdam2002.tk/


منبع:
http://ms.about.com/
باور نکن تنهایی ات را تا یک دل و یک درد داریم
 تشکر شده توسط : paeeze , earth , Saina , najva , esmaeil , warrior , nafass , مولتی ام اس , # پریسا # , neghar , sarir , هانیه , maya , MFhealth , AVID2000 , zenith , زهرا59 , MAHDI , غزل , reyhaneh , ارزو , Amirsam , parisa2011 , انیس , Matilat , عمومهربان , hamid , sargol , niloufar , hadisss , پریس
#2
دقیقن من همین طوری بودم و هستم. یه یکسالی قبل از تشخیص همش از بیحالی و خستگی گله می کردم به یکی از بستگانم گفتم یه مقدار قرص آهن برای من بنویس فکر کنم که کم خون شدم. نمی دونم چرا انقده زود خسته می شم. البته کسی از من توقع نداشت و نداره ولی اونی که هی آزارم می ده خودم هستم. همش فعالیتهای گذشته رو یادم میاد بعد می بینم الان اون فعالیتها به یک دهم هم شاید کمتر رسیده ولی من بازم خسته می شم. برای اینکه همونطوری که قبل بودم باشم دارم خودم رو می کشم.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
 تشکر شده توسط : ارزو , لاله وحشی
#3
(2011/10/02, 10:33 PM)earth نوشته است: دقیقن من همین طوری بودم و هستم. یه یکسالی قبل از تشخیص همش از بیحالی و خستگی گله می کردم به یکی از بستگانم گفتم یه مقدار قرص آهن برای من بنویس فکر کنم که کم خون شدم. نمی دونم چرا انقده زود خسته می شم. البته کسی از من توقع نداشت و نداره ولی اونی که هی آزارم می ده خودم هستم. همش فعالیتهای گذشته رو یادم میاد بعد می بینم الان اون فعالیتها به یک دهم هم شاید کمتر رسیده ولی من بازم خسته می شم. برای اینکه همونطوری که قبل بودم باشم دارم خودم رو می کشم.

عزیزم هیچ کس به اندازه خودمون به خودمون لطمه نمی زنیم.برای سالم زیستن لازم است تغییراتی در افکار و رفتار خودمون ایجاد کنیم آنوقت شاهد تحولات عظمیمی خواهیم بود
باور نکن تنهایی ات را تا یک دل و یک درد داریم
 تشکر شده توسط : earth , mehdernet2 , زهرا59 , ارزو , sargol
#4

منم این مشکل رو داشتم

بعضیا میگفتن مربوط به کم خونیه بعضیام میگفتن مربوط به کم کاری تیرویید

بعضیام میگفتن تنبلی . . . laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3
روزگارا ، تو اگر سخت بمن میگیری ! باخبر باش که پژمردن من آسان نیست . . . !
 تشکر شده توسط : ارزو , لاله وحشی
#5
آره برام دعا کنید دست از این کارا بردارم.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
#6


من خیلی زرنگ بودم و هیچ کاری رو پشت گوش نمی انداختم الانم با اینکه خیلی کند شدم و زود خسته میشم ولی دست از

فعالیت برنمیدارم وهمه کارام سر وقت باید انجام بشه با اینکه همه مراعاتم میکنند ولی خودم مراعات خودمو نمیکنم angry2

مهم این نیست که در کجای این دنیا ایستاده ایم
مهم اینست که در چه راستائی گام برمیداریم.
#7
منم هین مشکلو داشتم.اطرافیان فکر میکردن تنبلم!خودم مونده بودم چرا دیگه همش احساس خستگی میکنم!!!فکر میکردم از کم خونی و روحیه بده!!!الان دیگه کسی ازم توقع نداره
#8
من هم دقیقا همین طور بودم.....

امیدوارم در اینده ادما بهتر همدیگر رو درک کنن..........
هر مشكلي آسان شود از مستي و
ترسم خداي من, ساغر بشود خالي و هشيار بميرم.
#9
منم همينطوري هستم وقتي هم كه ميگم بهم ميگن توهم كه همه چيز رو ميندازي گردن ام اس،داري سوء استفاده ميكني از بيماريتconfused2
صبورانه در انتظار زمان بمان، هر چیز در زمان خود رخ می دهد. حتی اگر باغبان، باغش را غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود، میوه نمی دهند.
#10
man ham in moshkel ra dashtam
  


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  پایین بودن سطح پتاسیم خون ممکن است بر روند ام اس تاثیر گذارد شيدا رها 0 7,032 2012/08/28, 04:47 PM
آخرین ارسال: شيدا رها



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان