امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات : 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چرا ما دعا میکنیم
#1
چرا ما دعا میکنیم، در حالی که خداوند از خواسته های ما آگاه است و اگر سکوت هم کنیم او همه را میداند ؟
پیش از آن‌که با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!

 تشکر شده توسط : kohedard , hamed_24 , tinookhe , Reza_N , silent , chipchip , زهرا93 , arezooo82 , mahsa24 , alireza1111 , یاسی , afsaneh , سمیرا67 , همراز
#2
پس مي شه زودتر برآورده كنه؟ يا بايد صبر كنيم تا وقتش برسه؟!
مرسي از مطلب خوبت
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
 تشکر شده توسط : mahsa24 , یاسی , mj.ny-luise , afsaneh , سمیرا67
#3
چقدرصحبتاتون قشنگ بود من که واقعآبه دعا ایمان دارم
برای من یه اتفاق مهم توی زندگیم افتادخیلی شبانه روزواسه اون اتفاق دعامیکردم
همونی شد که من میخواستم
خداخیلی کمکم کرد عاشقتم خداSmile

(2015/06/10, 06:17 PM)leili-asmaneh نوشته است: پس مي شه زودتر برآورده كنه؟ يا بايد صبر كنيم تا وقتش برسه؟!
مرسي از مطلب خوبت

توی بیشترکارابایدصبرداشته باشیم بایدصبورباشیم
البته ازدعاهم نبایدفراموش کنیم
بعضی وقتا میگیم این اتفاق که داره میفته. بیخیال نمیخواددعاکنم
ولی دعامسیراون اتفاق ومیتونه عوض کنه
نبایدبیخیال دعاونیایش باخداباشیم
روز را با خنده شروع کن تا زندگی با خنده در دستانت شکوفا شود
 تشکر شده توسط : leili-asmaneh , mj.ny-luise , نازی 1368 , afsaneh , سمیرا67 , mahsa24
#4
من همیشه این سوال برام پیش میاد که چرا دعاهام برآورده نمیشه، میدونم که حتما صلاحی توش هست، نمیدونم بعضی وقتام میگم آخه من که چیزای بدی نمیخوام پس چرا نمیشه، صبر خوبه ولی من خیلی عجولم، این کارمو سخت کرده، خدا بهم کمک کنه، به همه...
 تشکر شده توسط : یاسی , afsaneh , سمیرا67 , hamed_24 , mahsa24
#5
من که یه مدته اصلا نمیتونم از ته دل دعا کنمrolleyes
تا میام دعا کنم دعاهایی که قبلا کردمو براورده نشده میاد تو ذهنمconfused
نمیدونم چم شدهconfused2
تو رو آرزو نکردم
این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد
 تشکر شده توسط : یاسی , سمیرا67 , hamed_24 , mahsa24 , نازی 1368
#6
بسيار پيش آمده كه جوششي در درونمان و خيزشي در باطنمان ، ‌ما را به كنج تنهاييمان بكشاند ، رويمان را به سوي آسمان بگرداند و زانوهايمان را ملتمسانه بر درگاه الهي به خاك بنشاند ، گاه بيماري داريم كه از دارو و درمانش نااميد شده‌ايم ، گاه گره‌اي به كارمان افتاده و ناگشوده مانده ، گاه آرزويي نابرآورده داريم و خواسته‌اي به ثمر ننشسته را طلب مي‌كنيم ، يا گاهگُداري مي‌شود كه حس بي‌كسي در ما گل مي‌كند و همه چيز و همه كس را روگردان و ناتوان مي‌يابيم اينگونه اوقات با خدايمان گفتگو مي‌كنيم و باقطره قطره‌ي اشك ، او را مي خوانيم ، با زبان زاري صدايش مي‌كنيم و به او پناهنده مي‌شويم ...
و دعا يعني همين يعني خواندن خدا ، يعني عرض حال به او ، يعني سخن گفتن با او ، چه حاجتي را از او بخواهيم و چه تنها با او مناجات كنيم و لذت همنشيني با او را تجربه نماييم و چيزي هم نخواهيم . كه البته اين دو در مرتبه‌هايي غير قابل مقايسه‌اند . چرا كه وقتي با نام خدا را بردن و صرفاً با او گفتگو كردن ، لحظات دعاي ما بگذرد و فقط حاجتمان ما را به رفتن اين راه وادار نكرده باشد ، معلوم است كه قدردان اين موقعيت هستيم و حقيقت بندگي و روح خاكساري در بارگاه الهي را درك كرده‌ايم .
دعا شاكله‌ي بندگي
پيامبر اكرم « صلي الله عليه و آله » مي‌فرمايند :
الدعاء مخ العباده(1)
دعاء مغز ] و اساس [ عبادت است .
جز اين نيست كه منتهاي خواري و خضوع انسان در برابر خالقش ، به درخواست كردن و گدايي از او مي‌باشد ، و شاكله‌ي بندگي را رو آوردني اينگونه به او ، تشكيل مي‌دهد . اگر به دنبال جلب عنايت خداييم و ميخواهيم ما را به خودمان واگذار نكند و توجه و لطفش را از ما برندارد ، راهش دعا كردن است .
اعتناي خدا نتيجه‌ي دعا
خداوند در قرَآن به پيامبر چنين فرموده است :
قل لايعبؤبكم ربي لو لادعائكم (2)
] اي پيامبر به مردم بگو [ اگر دعايتان نباشد ، پروردگار من به شما اعتنايي نمي‌كند .
بايد دعا را در متن زندگيمان بياوريم و آن را يكي از فعاليت‌هاي روزمره‌مان قرار دهيم .
رابطه‌ي اسباب عادي با دعا
بايد همانطور كه براي تاثير اسباب عادي حساب باز مي‌كنيم، به دعا متكي باشيم. اگر همانقدر كه به اثر گذاري دارو براي بيمار معتقديم ، با همان چشم به دعا بنگريم . آن وقت اين حركت ارزشمند به آخرين راه ما تبديل نمي‌شود ، بلكه از همان ابتدا به موازات بهره‌برداري‌مان از اسباب و لوازم عادي،به تاثير دعا اميد مي‌بنديم و همانقدر كه به راهگشايي دوا و درمانمان معتقديم ، به همان اندازه معتقديم كه ممكن است به واسطه‌ي اين دعا ، خداوند راه چاره‌ي صحيح را در ذهن پزشك ، القا كند و به اين ترتيب ، شفاي بيمارمان به دست آيد .
پس در عين حال كه نبايد از تلاش‌ها و تكاپوهاي جاري زندگي سر باز زنيم ، نبايد دعا و درخواست از خدا هم فراموشمان شود . اين دو هيچ يك جايگزين هم نيستند ، بلكه مثلاً سعي فرد ، در به دست آوردن روزي حلال براي خانواده‌اش و طلب رزق از خداي رزاق ،در كنار هم ارزشمند و مكمل يكديگرند . باري اهل دعا بودن به گوشه‌گيري و تن پروري نمي‌انجامد ،‌بلكه تحققش به اين است كه فرد ، همانقدر كه در بيماري حاد فرزندش ، خدا را مي‌خواند ، در حاجت‌ها و امور جاري زندگيش نيز به همان شدت ، خود را محتاج دستگيري خدا بداند و از طلب رزق گرفته تا درخواست رفع گرفتاري و شفاي بيماري، همه را در بستر دعا از خدا بطلبد . دعا در زيستنش ساري باشد و در ساعات نفس كشيدنش تزريق شود . چنين فردي كه در هر كاري و هر آني به خداوند اقبال و انابه دارد ، در حقيقت در برابر خدا اسكتبار نورزيده است .

دوري از دعا ، تكبر در برابر خدا
در منطق قرآن ، دعا عبادت است و كسي كه از آن فاصله مي گيرد ، در حقيقت در مقابل خالقش تكبر به خرج داده است .
و قال ربكم ادعوني استجب لكم إن الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين (3)
و پروردگار شما گفت : مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم . آنان كه از عبادت من استكبار مي‌ورزند ، زود است كه با خواري وارد جهنم شوند .
دعا محبوب‌ترين عبادت
از ميان عبادتهايي كه مي‌شناسيم ، دعا محبوب‌ترين عمل در نزد خداست چرا كه نشانه‌ي روآوري بنده به اوست ، و نقطه‌ي اتصال ناچيز و نيازمند محض ، با بي‌نياز و غني مطلق است .
اگر در خويش ، لحظه‌اي تأمل كنيم ،در مي يابيم كه نياز ، سراسر وجودمان را فرا گرفته ، احتياج با ما آميخته و فقر و ناداري ، همراه هميشگي ماست . آن وقت است كه ارزش اين اتصال و ارتباط و خواهش ، خود را نشان مي‌دهد و اين دريافت درست ، انسان محتاج را به درخانه‌ي خداي قاضي الحاجات ميرساند و انگيزه‌ي دعاي مداوم او مي‌شود .
دعاي همراه با سوال ارزشمندتر
دعايي كه آميخته با سوال و گدايي باشد ، ارزشي مضاعف دارد . امام باقر « عليه السلام» مي‌فرمايند :
ما من شييء افضل عند الله عزوجل من أن يسال و يطلب ما عنده (4)
چيزي نزد خداوند برتر از آن نيست كه از او سوال و درخواست گردد و از آنچه نزد اوست خواسته شود ...
آنچه ما از امور مادي و معنوي مي طلبيم ،‌نزد خداوند است و باور داشتن اين نكته ، ما را به خواستن از او فرا مي‌خواند و اصلاً اين سوال ، خود يك مقام و منزلت است كه اگر بنده لب بربندد و از خدا ،‌گدايي نكند ، به آن مقام ، دست نمي‌يابد.(5) همچنين بايد در هنگام دعا يأس را كنار گذاشت .


دعایت می کنم ، روزی بفهمی

گرچه دوری از خدا، اما خدایت با تو نزدیک است

دعایت می کنم، روزی بفهمی با خدا

تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن فاصله داری

و هنگامی که ابری، آسمان را با زمین پیوند خواهد داد

مپوشانی تنت را از نوازش های بارانی

دعایت می کنم، روزی دلت بی کینه باشد، بی حسد

با عشق، بدانی جای او در سینه های پاک ما پیداست

شبانگاهی، تو هم با عشق با نجوا

بخوانی خالق خود را

اذان صبحگاهی، سینه ات را پر کند از نور

ببوسی سجده گاه خالق خود را

دعایت می کنم، وقتی به دریا می رسی

با موج های آبی دریا به رقص آیی

و از جنگل، تو درس سبزی و رویش بیاموزی

بسان قاصدک ها، با پیامی نور امیدی بتابانی

لباس مهربانی بر تن عریان مسکینی بپوشانی

به کام پرعطش، یک جرعه آبی بنوشانی ...icon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question
به اندوه خود لبخند بزن...
 تشکر شده توسط : همراز , یاسی , mj.ny-luise , hamed_24 , tinookhe , mahsa24
#7
دعا یه جور حس ارامش واسه ادم میاره افسردگی رو دور میکنه باعث دلگرمی ادم میشه که بدونه پناهی داره و دلش گرمه همین باعث امید میشه تو وجودشlove28
 تشکر شده توسط : juju , یاسی , mahsa24 , نازی 1368
#8
برا دلخوشی خودمون .برا اینکه راحت باکسی حرف میزنیم که درد ودلمون رو به کسی نمیگه و اشکامون رو مسخره نمیکنه.
من خدا را در نگاه آنانی دیدم که، خود نیاز محبت بودند، ولی بازهم محبت می کردند…
 تشکر شده توسط : یاسی , mj.ny-luise
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان