ارسالها: 85
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2011
تشکر های اهدا شده: 252
تشکر های دریافت شده :501 بار در 212 پست
سال تشخيص بيماري : دیگه تموم شد
دكتر معالج : دیگه ندارم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
پس میبینی که خودت کردی
حتی ام اس تو حال تو مقصر نیست
باور کن اگه خوب نگاه کنی چیزایی خوبی که میتونی بخاطرش خوشحال باشی
خیلی زیاده
اونقدر زیاد که دیگه فرصتی برای فکرکردن به بیماریت نداری
یکم ناراحتی و تنها بودن برا روح ادم لازمه
ولی تو زیادش کردی
سعی کن به زندگی یه جور قشنگ نگاه کنی
فکرنکنی من زیادی خوشمو از خوشی اینارو میگم
نه!من خیلی حال و روزم بدتره
ولی مثل بچه پررو ها خودمو زدم به کوچه ی بیخیالی
بیخیال بابا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ارسالها: 25
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 243
تشکر های دریافت شده :170 بار در 42 پست
سال تشخيص بيماري : اردیبهشت 89
دكتر معالج : عاملی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
من توی یه اقدام شجاعانه و البته یواشکی 2 هفته س که نه قرصی می خورم و نه سینووکس می زنم. الان احساس خوبی دارم
بدون امضا
ارسالها: 85
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2011
تشکر های اهدا شده: 252
تشکر های دریافت شده :501 بار در 212 پست
سال تشخيص بيماري : دیگه تموم شد
دكتر معالج : دیگه ندارم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
توصیه میکنم اینکارو ادامه ندی
اینقدر هم خوشحال نباش
چون اگه بخاد خدای نکرده چیزی بشه
یهو و یکدفعه میشه
ارسالها: 40
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 123
تشکر های دریافت شده :127 بار در 41 پست
سال تشخيص بيماري : 1376
دكتر معالج : خوشنام
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : کرج
منم ازاین شبها زیادداشتم چقدرهم غرمیزدم !اما الان....
بیخیال این نیز بگذرد!
ارسالها: 1
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :8 بار در 1 پست
سال تشخيص بيماري : 1370
دكتر معالج : دكتر لطفي
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
سلام دوستان عزيزم
بايد بگم كه من خودم ms ندارم ولي از 20 سال پيش مامانم دچار اين بيماري شده . براي همين شايد تا حدودي مي فهمم كه چي مي گيد.
من پا به پاي مامانم تو همايش هاي شركت كردم كلاس يوگا بردمش يه روز در ميون استخر بردمش، انواع اقسام درمان ها را هم امتحان كردم ولي خوب همه تون بهتر از من ميدونيد كه سال 70 به اون صورت اين بيماريي شناخته نشده بود براي همين مشكلاي زيادي به وجود اومد.
بايدبگم مامانم براي من بهترين دوستمه همه جا با هم بوديم كلاس هاي هنري ،مهموني،مسافرت و ... ولي حالا مصلحت تو چي بوده الان نمي تونه با من جايي بياد.
من خيلي مبارزه كردم كه تا مامانم ويلچر رو وارد زندگيش نكنه ولي متاسفانه دو تا از نزديكاش فوت كردن و فشار عصبي يو ديگه خودتون ميدونيد ديگه. بعضي اوقات دلم براي بابام مي سوزه كه چه تلاشي براش مي كنه . خداوكيلي بهترين پدره. سرتونو درد نيارم منم خيلي دلم پره.
ولي از همتون يه خواهش دارم ازتون مي خوام يوگا رو ترك نكنيد من بيمارهاي زيادي رو مي شناسم وضعيتشون بدتر از مامان من بود ولي الان حتي پشت فرمون مي شينن رانندگي ميكنن.
من مطمئنم يه روز همه با هم جشن ميگيريم چون زود زود همتون خوب ميشين.
ارسالها: 558
موضوعها: 67
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 4235
تشکر های دریافت شده :2443 بار در 630 پست
سال تشخيص بيماري : 1362
دكتر معالج : طباطبائی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
خیلی دردناکه نزدیکترین کس ادم هر روز با سر کوفت این بیماری روز و زندگی رو به طرف زهر کنه
مهم این نیست که در کجای این دنیا ایستاده ایم
مهم اینست که در چه راستائی گام برمیداریم.
ارسالها: 358
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 9952
تشکر های دریافت شده :10560 بار در 3416 پست
سال تشخيص بيماري : - - - - - -
دكتر معالج : - - - - - -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
(2011/07/30, 05:20 PM)najva نوشته است: خیلی دردناکه نزدیکترین کس ادم هر روز با سر کوفت این بیماری روز و زندگی رو به طرف زهر کنه
نجوا جان منظورت چیه؟
آغاز به مردن می کنی
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...
ارسالها: 558
موضوعها: 67
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 4235
تشکر های دریافت شده :2443 بار در 630 پست
سال تشخيص بيماري : 1362
دكتر معالج : طباطبائی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
منظورم به خودمه که هر روز باید سرکوفت شریک زندگیمو که مریضی رو بشنوم و گریه کنم:38:
مهم این نیست که در کجای این دنیا ایستاده ایم
مهم اینست که در چه راستائی گام برمیداریم.
ارسالها: 358
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 9952
تشکر های دریافت شده :10560 بار در 3416 پست
سال تشخيص بيماري : - - - - - -
دكتر معالج : - - - - - -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
2011/07/30, 06:00 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/07/30, 06:03 PM، توسط بهــار.)
نجوا جان !عزیزم!بنظر من بیشتر تو سایت باش بگرد و ببین و بخون درد و دل های بچه ها غم ها و غصه هاشون را بخون ارزو ها و اهدافشون موفقیاتشون شادیاشونو
تا حس نکنی تنها هستی تا گریه نکنی تا بتونی خیلی چیزها را به شریک زندگیت ثابت کنی و این حرفا را نشنوی.
میدونی برخورد دیگران نسبت به تو همش وابسته به برخورد تو با بیماریت هست...
هرچند درسته که این تاپیک صرفا برای دردودل و حرف زدن از فشاریه که هرچند وقت یکبار ممکنه ازارتون بده،اما خواستم که بماند...
آغاز به مردن می کنی
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...
ارسالها: 449
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 439
تشکر های دریافت شده :1869 بار در 644 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : kasmayi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2011/07/30, 06:05 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/07/30, 06:07 PM، توسط sama.)
نجوا امیدوارم اونقدر خوب بشی که همون شریک از سرکوفتاش خجالت زده بشه ...همه باید فکر اینو بکنن که هر اتفاقی میتونه برای خودشون هم بیفته ..... اینجا امتحان میشن اگر درست رفتار کنن خدا هم یک روز دسته خودشونو میگیره در غیره این صورت ..................
نجوا گریه نکن
برای این بیماری گریه و غصه خوردن بدترین چیزه
ما تنها نیستیم و اینجا یک عالمه دوست داریم
دارم دلشوره میگیرم
چقدر دنیات ازم دوره
پس چرا هیچ بارونی
تورو از من نمیشوره