ارسالها: 449
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 439
تشکر های دریافت شده :1869 بار در 644 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : kasmayi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2011/04/30, 10:31 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/04/30, 10:34 PM، توسط sama.)
ارسالها: 307
موضوعها: 60
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 2573
تشکر های دریافت شده :2955 بار در 958 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : دکتر عظیمی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : هر کجا هستم باشم آسمان مال من است...
وقتی که يه آدم ديگه بايس بيماريت باشه يه کم فرق ميکنه
مخصوصا اگه مثل من به انرژی آدما اعتقاد داشته باشی
و حتی این انرژی بعد بيماری ولت نکنه
سختمه
نبایـــد وایســــم باید بـــرم جلوتـــر
نبـــایـــد وایســـم
نبـــایــــد وایسیـــم
بریم برسیــــم به چیزایی که خواستیــــم
ارسالها: 142
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Jul 2010
تشکر های اهدا شده: 502
تشکر های دریافت شده :495 بار در 169 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : امید بخدا
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : قزوین
بادباچراغ خاموش کاری ندارد،اگردرسختی هستی بدان که روشنی...
ارسالها: 215
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Dec 2010
تشکر های اهدا شده: 1962
تشکر های دریافت شده :1783 بار در 789 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : در حال حاضر دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : قم
صبورانه در انتظار زمان بمان، هر چیز در زمان خود رخ می دهد. حتی اگر باغبان، باغش را غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود، میوه نمی دهند.
ارسالها: 142
موضوعها: 13
تاریخ عضویت: Dec 2009
تشکر های اهدا شده: 1135
تشکر های دریافت شده :646 بار در 220 پست
سال تشخيص بيماري : 84
دكتر معالج : دکتر شایگان نژاد
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اصفهان
دوستان خواهشا این کرو نکنین یه مدت بود که این فکر رو داشتم اوایلش فقط ناراحت بودم اما کم کم این فکر منو عصبانی کرد بعد خشن و ظالم شدم
حس فوق العاده بدیه آدم از خودش ناامید میشه به یه آدم سنگ دل تبدیل میشه
کلی باخودم تمرین کردم تابرگردم به حال قبل
شماها دیگه این مسیر رو طی نکنین
ارسالها: 449
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 439
تشکر های دریافت شده :1869 بار در 644 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : kasmayi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
[quote='marmar' pid='15619' dateline='1271565531']
دكتر به من گفتن التهاب مغزي داري با كورتون برطرف مي شه.
5 ماه بعد كه دوباره MRI دادم ، با جواب MRI تنها رفتم دكتر ، باز دكتر نگفتن MS دارم. فقط گفتن بايد دارو عوض بشه و سينووكس تجويز شد. كفتن چون داروي خاص احتياج به انجام مراحل اداري داره.
تا خونه گريه كردم . نمي تونستم رانندگي كنم.شب اسم دارو رو تو اينترنت سرچ كردم و تازه اسم MS رو ديدم. داشتم سكته مي كردم. دنيا رو سرم خراب شده بود. هنوز هم كه ياد اون لحظات مي افتماحساس بدي بهم دست مي ده.اگه دكتر برام توضيح مي داد خيلي به
سلام من هم دقیقا همینطر شدم دکتر بهم نگفت و من هم برای کورتون عجله نکردم ولی تو اینترنت که سرچ کردم تا صبح گریه کردم ولی خودمو گول میزدم که اگر ام اس داشتم دکتر میگفت تا این که 3 تا حمله پاهام بی حس شد و بالاخره پالس کورتونو گرفتم اگر دکتر بهم میگفت الان خیلی شرایطم بهتر بود
ارسالها: 236
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Nov 2010
تشکر های اهدا شده: 1278
تشکر های دریافت شده :1396 بار در 446 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : دكتر عبدالناصر مقدسی
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : تهران
من مسيرو برعكس طي كردم.اولش خيلي راحت با اسم ام اس كنار اومدم طوري كه همه تعجب كرده بودن از اينهمه منطق! اما هرچي ميگذره بيشتر ميفهمم كه اونموقع داغ بودم نفهميدم بايد غصه بخورم! شايدم اونموقع منطقي تر بودم!!
ارسالها: 1,461
موضوعها: 359
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 16079
تشکر های دریافت شده :21269 بار در 5356 پست
سال تشخيص بيماري : 82
دكتر معالج : سیگارودی _گلی پور
داروي مورد استفاده : ربیف
محل سکونت : زنجان
منم معمولا در مورد هر مسئله ای یا بیماری هائی که برام نا اشنا باشه تحقیق می کنم در اینترنت مجله ها ،به همین دلیل در مورد ام اس خیلی خونده بودم و کاملا باهاش اشنا بودم و برای بیماران ام اس ناراحت بودم و همیشه فکر میکردم که چگونه تحمل می کنند .وقتی ام اس در من تشخیص داده شد اول شوکه شدم چون فکر میکردم ام اس مال دیگران است وامکان ندارد من دچار شوم با بیحس شدن پاها و از دست دادن تعادل کم کم باور کردم که نه بابا انگار واقعا ام اس دارم و باید خودم را جمع وجور کنم واجازه ندهم ام اس بر من غلبه کند والان بعد 8 سال توانسته ام هم بر تعادلم وهم بر بیحسی پاهایم غلبه کنم درست است بعضی از عوارض ام اس غیر قابل تحمل است ولی سعی می کنم در ظاهرم نمایان نشود به خاطر روحیه بچه ها وهمسرم .پدر ومادرم هم خیلی غصه می خورند ونمی خواهم انها در عذاب باشند
ارسالها: 323
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 3392
تشکر های دریافت شده :4608 بار در 2060 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : تقاء
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
(2011/05/01, 10:29 PM)ليلي نوشته است: من مسيرو برعكس طي كردم.اولش خيلي راحت با اسم ام اس كنار اومدم طوري كه همه تعجب كرده بودن از اينهمه منطق! اما هرچي ميگذره بيشتر ميفهمم كه اونموقع داغ بودم نفهميدم بايد غصه بخورم! شايدم اونموقع منطقي تر بودم!!
درست مثل من كه بعد از يك سال تازه دارم حسش مي كنم
بيا با من مدارا كن ، كه من مجنونم و مستم ...
ارسالها: 128
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 363
تشکر های دریافت شده :1216 بار در 454 پست
سال تشخيص بيماري : مهر ماه 86
دكتر معالج : دکتر محمدیان نژاد
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
2011/05/02, 11:51 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/05/02, 11:56 AM، توسط parisa2087.)
بچه ها من نميدونم چرا همتون ناراحتين؟؟
من روزي كه فهميدن خانوادم اين چهار سال ازم مخفي كردن نشستم زار زار گريه كردن اما عصرش رفتم با دوستم بيرون عين خيالم هم نبود!!!
الان هم به همه تفريحاتم ميرسم
دوستان قانون جذب رو يادتون نره!!!
هي كه به مريضيتون فكر كنيد بيشتر مريض ميشيد!!!
به سلامتي فكر كنيد به روزهاي خوشي كه قراره از راه برسن!!
من منكر درد هاي بعد از تزريقمون نميشم...چون خودم هم واسم سخته اين همه تب و لرز و استخون درد شديد حالت تهوع هم كه دارم...اما بعد كه دردم اروم ميشه ميرم دنبال خوشيم...چون ايمان دارم خدا داره امتحانم ميكنه ببينه هنوز دوستش دارم
اما من عاشق خدام!!!
ايمان دارم كه روزهاي خوشي پيش رو دارم...مطمينم خدا يادش نرفته كه سلامتيم رو بهم بده...بچه ها ايمان داشته باشيد به اينكه سلامتيمون توي راهه و بايد منتظرش باشيم
وقتی احساس میکنی داری به بن بست میرسی و زندگی خیلی تخیلی شده به یاد بیار که قبلا هم اینطوری شده بود ولی گذشت. این لحظات فرصتهایی برای بزرگ شدن هستند.