[earth]

آره آرام اين كاملا درسته بايد به شما ها گفته مي شد كه قراره تو ديدار اينچنين كساني حضور داشته باشند. حالم بد شد من از قبل هم مي دونستم كه اين جماعت فقط به فكر استفاده از فرصتي براي خودشون هستند الان با اين اوصاف اطمينانم بيشتر شد.

[Aram]

این بحث رو فردا انشاالله ادامه میدیم
اما می خوام از حضور تک تک بچه ها تشکر کنم اسم بردن الان برام خیلی سخته شرمنده من رو ببخشید، بچه ها از دیدن تک تکتون خیلی خوشحال شدم از صمیم قلب میگم تو جمع دوستان صمیمی چندین سالم هم اینقدر خوشحال و شاد نمیشم که اینجا شاد میشم، اما از حضور دو نفر ویژه میخوام تشکر کنم البته میشن سه نفر، از حضور پریا و نی نی کوچولوش که اسم اون هم هست آرام:55: تشکر میکنم، مامان پریا جدا خوشحال شدم از دیدنت یه جورایی وقتی فهمیدم میای تصمیمم برای اومدن جدیتر شد ببخش که نشد ازت خداحافظی کنیم مراقب خودت و نی نی باش عزیزم
و از حضور آنی که سوپرایز این دیدار بود خیلی خیلی خوشحال شدم و حسابی هم سوپرایز شدم، آنی مرسی که این همه راه رو به خودت زحمت دادی و اومدی، خیلی دوست داشتم ببینمت
و همچنین از حضور دوستانی که از شهرهای دور مثل قم اومده بودن ممنونم، از بچه های کرج هم ممنونم، دیگه نمیدونم آیا از شهر دیگه ای هم کسی اومده بود یا نه، اگر بود ممنونم
از باران جون و آقا جلال هم بابت گلهای قشنگشون ممنونم خیلی انرژی داد و رویای بود، من که حسابی لذت بردم
از آقا حسین بابت اطلاعات خیلی خوب و کاملش ممنونم و بابت زحمتهایی که برای ما میکشه و با افراد مختلف جهت آسایش و رفاه ما صحبت میکنه و هماهنگی میکنه ممنونم
از مدیران سایت بابت هماهنگی هاشون برای دیدار و زحمتهایی که میکشن تا بچه ها از دیدار نهایت لذت رو ببرن و در آرامش باشن ممنونم

از اون آقایی که متاسفانه اسمشون یادم نیست و قراره تو مسائل حقوقی و قضایی کمکمون کنن ممنونم که اومدن
از بچه هایی که زحمت مالی نوشیدنیهامون رو کشیدن و حساب کردن ممنونم، متاسفانه دقیقا نفهمیدم کیا بودن اما خیلی خیلی ممنونم
از مهدیه عزیز بابت سوهان خوشمزش ممنونم
از حمید بابت اینکه من رو با ماشینش رسوند ممنونم
از میرعلی بابت اینکه همرهایم کرد تا کنار ماشین و هم اینکه برامون پای سیب خرید ممنونم میر علی من دیگه شام نخوردما

بازم میگم از حضور تک تکتون ممنونم و از دیدنتون خوشحالم و ای کاش بقیه هم بودن مثل سعیده و نازنین و نازلی و سحر و علی و مهدی و هانیه و بهار (ماتیلات) و پرستو وخیلی های دیگه جاتون خیلی خالی بود.

[Sina]

خوشحالم که تعداد زیادی اومده بودن
منم زیاد راضی نیستم
فکر نکنم لازم باشه بحث اونجا رو به اینجا هم بکشیم
من همینکه رسیدم در مورد فیلم برداری و عکاسی و گزارش شدیدا تذکر دادم البته گفتم اگر مستند میخوای جاش اینجا نیست
و باید بگم حسین باید قبلا دقیقا میگفت که ۲ نفر دارن میان و میخوان که همچین کاری بکنن تا بقیه هم آماده باشن
اون اولش به عنوان ۲ نفر مهمان اونم فقط مهمان که من حتی واسه اینم راضی نیستم حضور داشتن ولی بعدش همه چی عوض شد فکر کنم خود حسین هم انتظارش و نداشت
از حسین هم عذر خواهی میکنم اگه بی احترامی به مهموناش شده باشه ... چون من یه جورایی عذرشون رو خواستم که پاشدن رفتن ... چاره ای نداشتم ... ناراحت شدن ۲ نفر رو به بقیه ترجیح دادم
در ضمن ماشالا ما همیشه دیدار هامون اونقدر خوب بوده که بی نظمیه این زیاد به چشم اومد ...
ولی دیدن احسان و پریا برام یه دنیا بود ...
هم مامان پریای گل ... که با کلی زحمت اومده بودن و کلی ما رو خوشحال کرده بودن و منتظر نی نی کوچولوش هستیم
هم پریا خانوم هر روز بهتر از دیروز ... که هر دفعه میبینم قشنگتر از دفعه قبله
احسان و دیدم ... باورم نمیشد که خودش بود و همینطور پریا ...
آنی هم که کلا منفجرمون کرد از فرط سورپرایز شدگی ... ترکیدیم
هر چی بود ... دیدن همچین لحظه هایی ارزشش و برام داشت

[khatoon25]

آخي عزيزم. خوشحالم كه اتفاقاي خوب توي اين ديدار افتاده . مسائل ديگه رو هم فراموش كنيد. خيلي دلم مي خواست ميو مدم ببخشيد كه تهران نبودم نشد بيام.

[nazaninn]

خوشحالم که یه دیدار دیگه هم به خوبی تشکیل شد و بچه ها تونستن دور هم جمع شن
درسته که من نبودم به ظاهر اما کلی دلم پیشتون بود و واستون خوشحالم
از همه شرکت کننده ها کمال تشکر رو دارم به امید دیدار همگیه شماها

[Prime]

بابا خیلی خوب بود.
همین که شماهارو دیدم واقعا عالی بود.
فربود رو دوسداشتنی دیدم.
حمید (فارسی) رو دیدم چقد شبیه هم هستیم.
میر علی! با اخلاق محشرش!
چطور میگید بد بود؟
حسین با مرام هم که واقعا بچه ها جزو دغدغه هاش هستن من فکر نمیکنم جز احساس دین و احساس وظیفه
چیزی در حسین بوده باشه و میخواست کاری کنه.
مشکل بیشتر ازون مهمونا بود. باید میشستن یه گوشه و حرف نمیزدن و مارو نگاه میکردن.

دخترا هم که مث همیشه بودن.
خصوصا آرام خانوم با هدیه اش که من یکی خیلی خوشم اومد و جزو بهترین هدیه های زندگیم بود.
و آنی که کلا یا سورپرایز میشه یا سورپرایز میکنه.

تنها بدی دیدار مال این بود که من نیم ساعت آخر رو رفتم و همه ی راه به شما فکر کردم.

[بهــار]

امیدوارم که این تاپیک را به بحث راجع به فیلم بردار و نویسنده نکشونیم.
دیروز دیدار 26 فروردین بود. که اعضای جدیدی و دوست داشتنی به جمع بچه های قدیمی اضافه شدند.
من به این فقط نگاه می کنم که چقدر قشنگ از بچه های جدید استقبال کردید و اونها را به جمع خودتون پذیرفتید
این قشنگه!
این مهمون نوازی و مهربونی و حساسیت و یکتا بودن شخصیت شما بچه های ام اسی، کاملا محسوس بود
مطمئنا این حس را این دو نفر(نویسنده و کارگردان) از شما خواهند گرفت.
فراموشی بی نظمی در این صورت کار راحتی خواهد بود

[Sina]

حتی ....

[Narges]

دوستاي عزيزم خيلي خوشحال شدم كه ديدمتون اوقات خوبي رو با هم سبري كرديمة
من توي اين ديدار احساس صميميت بيشتري داشتم
از همه ممنونم

[i3aran]

حتی ....

نه سينا به غير از حتي ...............