[71shahab]

تو همه ما استرس و عصبی بودن بیشترین چیزا مشترک هس
دبگ ب نظر من جز اون دوتا رژیم غذایی بد و خوردن غذاهای شیشمایی
وپرچرب و شور و غذهایی با طبع سرد باعثش میشه
حتی زمان تزریق هم اگ غذا سرد بخورین یکم بیشتر اذیت میشین!
اون قسمت مغز هم اعصاب قرار داره مث یخچاله و سرما و رطوبت باعث بدتر شدن میشه!
پس سعی کنین غذاهای با طبع گرم بخورین و کمتر غذاهای پر چرب و نمکی بخورین
انشالا همیشه سالم باشین

[delaram22]

تجربه شخصی من بوده و مطمئنم دلیل بیماریم همینه خودخوری زیاد هست سر هر موضوع کوچیکی همش غصه میخورم و فکرم مشغول میشه و از همون اول ک شدیدا حرص خوردم چشمام تار شد در لحظه احساسش کردم و کمبود آهنم هم خیلی تاثیر داشت چون بدن اگه کمبودی نداشته باشه شاید حتی استرس هم روش تاثیر زیادی نذاره چون من اون موقع کم خونی هم داشتم

---

موافقم غذاهایی بخوریم ک گرمی باشه این بر اساس طب سنتی هست غذاهایی مثل بوقلمون و عسل خیلی خوبن

[Smy]

دلارام منم باهات موافقم
تا دلت بخواد منم حرص میخورم سر هرموضوع الکی
الکی استرس میگیرم تو هر کاری

[mahdi1004]

رژیم غذایی مسخره و کم کردن شدید وزن و به دنبالش کمبود ویتامینها و املاح ضروری که به نظرم عامل اصلی بیماری من بود . خیلی خودم اذیت کردم چون علاوه بر رژیم غذایی فعالیت بیرونی من هم خیلی زیاد بود کلا بدنم کم آورد

[mehdi77]

سلام به همه دوستان عزیز
5 ساله که ام اس برای من تشخیص داده شده و از 2 سوال قبلش هم با توجه به علائمی که داشتم تحت تاثیر بودم جمعا 7 سال.
آدم حرص و جوشی بودم (قبل از ام اس ) زود عصبانی میشدم بعضی وقتها ناراحتی رو به شدت بروز میدادم و برخی اوقات خودخوری میکردم و خلاصه از اینجور عادات ناخوشایند. بعد از تشخیص و مصرف دارو که دید چشم به حالت عادی برگشت تا حدود1 سال درمان رو رها کردم و به خودم میگفتم چیزی نیست خودش خوب میشه !! ولی نشد. کار زیاد حرص وجوش و غیره تازه سیگار هم میکشیدم !!!
تا اینکه موضوع از فاز شوخی وارد مرحله جدی شد و مشکلات حرکتی خفیف اومد سراغم . دوباره درمان رو شروع کردم (آوونکس) که تا امروز ادامه داشته .
تمام عادات بدی رو که داشتم (بالا اشاره شد) کنار گذاشتم نگاهم به زندگی و دنیا عوض شد و سعی کردم به جای مقابله با موضوع کنار بیام.
از اونجایی که موضوع برام خیلی مهم شد ( فکر کنم برای همه شما هم خیلی مهمه) شروع کردم به مطالعه در مورد ام اس.
یکی از عادات بد که عدم مراعات در تغذیه بود رو اصلاح کردم و بر اساس مطالعات برنامه غذایی رو تنظیم کردم که فکر میکنم خیلی به کنترل پیشرفت بیماری در کنار استفاده از دارو کمک کرد. ( تعداد پلاک ها در مغز و نخاع اضافه نشد )
هر روز راجع به ام اس مطلب میخونم . خلاصه مطالبی که اخیر خوندم رو با شما در میان میزارم شاید با کمک و همفکری همدیگه به راه حلی که بتونه برخی از مشکلاتمون رو کم کنه برسیم.

دستگاه ایمنی بدن بخشی از بدن است که وظیفهٔ شناسایی سلول‌ها و مولکول‌های خودی را از بیگانه و از بین بردن یا بی‌خطر کردن آن‌ها را برعهده دارد.
سیستم ایمنی بدن را از مواد خارجی و یا مضرمحافظت میکند . به عنوان مثال باکتری ها، ویروس ها، مواد سمی، سلول های سرطانی، و خون و یا بافت فرد دیگری جلوگیری میکند.سیستم ایمنی بدن باعث می شود سلول ها و آنتی بادیها مواد مضر را از بین ببرند.
این عملیات توسط سربازان آموزش دیده ای به نام regulatory T Cells که طی فرایندی شگفت انگیز در مرکز آموزش فوق حرفه ای در بدن بنام غده تیموس آموزش دیده اند به اجرا در می آید.
حال اگر تعداد این سربازان آموزش دیده بنا به دلایل مختلف در بدن کم باشد در صورت بروز خطر و ورود مهاجمان بیگانه به بدن از قبیل باکتری , ویروس و غیره و ایجاد التهاب در بدن , سربازان غیر حرفه ای با توجه به اخطار سیستم ایمنی وارد عمل شده و خودی را از بیگانه تشخیص نداده و باعث آسیب به بافتهای سالم بدن میشوند.
مقالات زیادی در این مورد خوندم و از همه شما هم خواهش میکنم این موضوع رو یعنی عملکرد غده تیموس (thymus gland) و تاثیرات آن در بدن رو مطالعه کنید و در این مورد با هم همفکری کنیم.
از اونجایی که خدا خیلی خیلی مهربونه شاید راه حل مشکل ما خیلی خیلی ساده تر از چیزی که ما فکر میکنیم باشه . امیدوارم
لطفا هر کدوم از دوستان که در این مورد مطلب جدیدی داشت اطلاع رسانی نماید.

سلامت باشید

[مژگان Af]

سلام به همه

من طی چند سال با استرس زیاد زندگی کردم و البته مثل همه دوستان ادم حساسی هستم و بدتر از همه بار تمام گرفتاری ها رو به تنهایی به دوش می کشم نه اینکه کسی نباشه که کمک کنه ها در واقع هیچکس مطلع نمیشه که من دچار گرفتاری هستم بس که بلدم نقش بازی کنم و یکی دیگه از ایرادهام اینه که گریه نمی کنم یعنی بارها و بارها و بارها شده بغضم رو مهار کردم . در مورد خود ویژگی سیستم ایمنی هم فکر می کنم دفعات و نوع و مدت معالجه بیماری های قبلی هم روی خل و چلی سیستم ایمنی تاثیر بذاره مثلا من از بچگی یا مریض نمیشدم یا اگه میشدم دخلم میومد تا خوب بشم در واقع تو بچگی حتی مثل یه بچه عادی مریض نشدم و خب سیستم ایمنی بدنم طفلی هیچوقت قوی نشد و از یه سنی به بعد پشت هم مریض می شدم یهو توی یک ماه سه هفته سرما خورده بودم و مرتب آلرژی های شدیدی رو تجربه می کردم که 20 روز 20 روز تو خونه زمینگیرم می کرد .البته عادت غذایی خیلی سالمی داشتم ابدا اهل خوردن فست و فود و هله و هوله نبودم و همیشه وزن ایده آلی داشتم از نظر طبع غذایی هم طبع گرمی دارم ! به هرحال دلیلش هرچی باشه همه ما یه دوست مشترک داریم که یه وقتا خیلی خره درست مثل همین الان که نمی دونم چی از جون دست چپم می خواد جالبش هم اینه که دست چپم و پای راستم باهم درگیر میشن دست راست و پای چپم باهم

[leili-asmaneh]

[quote='مژگان Af' pid='535209' dateline='1466523653']
سلام به همه

من طی چند سال با استرس زیاد زندگی کردم و البته مثل همه دوستان ادم حساسی هستم و بدتر از همه بار تمام گرفتاری ها رو به تنهایی به دوش می کشم نه اینکه کسی نباشه که کمک کنه ها در واقع هیچکس مطلع نمیشه که من دچار گرفتاری هستم بس که بلدم نقش بازی کنم و یکی دیگه از ایرادهام اینه که گریه نمی کنم یعنی بارها و بارها و بارها شده بغضم رو مهار کردم . در مورد خود ویژگی سیستم ایمنی هم فکر می کنم دفعات و نوع و مدت معالجه بیماری های قبلی هم روی خل و چلی سیستم ایمنی تاثیر بذاره مثلا من از بچگی یا مریض نمیشدم یا اگه میشدم دخلم میومد تا خوب بشم در واقع تو بچگی حتی مثل یه بچه عادی مریض نشدم و خب سیستم ایمنی بدنم طفلی هیچوقت قوی نشد و از یه سنی به بعد پشت هم مریض می شدم یهو توی یک ماه سه هفته سرما خورده بودم و مرتب آلرژی های شدیدی رو تجربه می کردم که 20 روز 20 روز تو خونه زمینگیرم می کرد .البته عادت غذایی خیلی سالمی داشتم ابدا اهل خوردن فست و فود و هله و هوله نبودم و همیشه وزن ایده آلی داشتم از نظر طبع غذایی هم طبع گرمی دارم ! به هرحال دلیلش هرچی باشه همه ما یه دوست مشترک داریم که یه وقتا خیلی خره درست مثل همین الان که نمی دونم چی از جون دست چپم می خواد جالبش هم اینه که دست چپم و پای راستم باهم درگیر میشن دست راست و پای چپم باهم

[alip]

من در مورد خودم فکر میکنم نداشتن اعتماد به نفس مهمترین عامله. چون وقتی اعتماد به نفس نداشته باشی زود میرنجی و وقتی زود برنجی از طرفی باعث رنجشت شده دوری میکنی. همینطوری تنهاتر و محافظه کارتر میشی و از اجتماع فاصله میگیری. همین سبب افسردگی میشه.یعنی تنهایی و اجتماعی نبودن وفکرت مشغوله موارد بی مورد میشه و تو گذشته گیر میکنی.

[حانی]

همه مون میدونیم که ام اس به دلیل اختلال در کار مغز به وجود میاد ... حالا اگه مغز مختل بشه و میلین های رشته های عصبی خورده بشن ام اس میاد سراغ شخص. حالا مغز چه موقع مختل میشه؟ وقتی که در طول زندگیت:
خیلی تند تند عصبی بشی
خیلی خود خوری داشته باشی
خیلی مغرور باشی ( واین غرور منجر به به هم رختن اعصابت بشه)
خیلی تودار باشی
خیلی فکر و خیال داشته باشی
خیلی وسواسی باشی
تغذیه ات نامناسب باشه ( مواد شیمیایی و مصنوعی و نمک و روغن و ... زیاد خورده باشی)
ورزش نداشته باشی و خونت راکد باشه
آب کم بخوری و اکسیژن به مغزت نرسه
و خیلی چیزای دیگه
.
.
.
البته اینا برای ام اس گرفتن شرط لازم اند نه کافی !

[samirahosseinnezhad]

همه مون میدونیم که ام اس به دلیل اختلال در کار مغز به وجود میاد ... حالا اگه مغز مختل بشه و میلین های رشته های عصبی خورده بشن ام اس میاد سراغ شخص. حالا مغز چه موقع مختل میشه؟ وقتی که در طول زندگیت:
خیلی تند تند عصبی بشی
خیلی خود خوری داشته باشی
خیلی مغرور باشی ( واین غرور منجر به به هم رختن اعصابت بشه)
خیلی تودار باشی
خیلی فکر و خیال داشته باشی
خیلی وسواسی باشی
تغذیه ات نامناسب باشه ( مواد شیمیایی و مصنوعی و نمک و روغن و ... زیاد خورده باشی)
ورزش نداشته باشی و خونت راکد باشه
آب کم بخوری و اکسیژن به مغزت نرسه
و خیلی چیزای دیگه
.
.
.
البته اینا برای ام اس گرفتن شرط لازم اند نه کافی !

هیچکدوم اینا که گفتین برای بروز ام اس مستند نیست!
ولی بعضی مواردش بعد ابتلا تو تشدید بیماری تاثیر داره