[nahid]

تاپیک «ام اس مجازات یک گناه »بحث های زیادی به دنبال داشت. قبلا در همان تاپیک به انتخاب چنین عبارتی اعتراض شد . مجددا پیشنهاد تغییر نام این تاپیک را می دهم به چند دلیل :
1- وقتی عنوان تاپیک یک جمله خبری باشد، خواننده با خواندن آن تصور میکند خبری در این باره به دست آمده است. در حالی که محتوای آن نه خبری بلکه پرسشی است . ایجاد کننده تاپیک در پی دانستن نظر دیگران در مورد تصوری بوده که در ذهنش درباره ارتباط ام اس و گناه نقش بسته ،نه دادن خبری در مورد رابطه این دو .
2- نظری که اثبات نشده نباید در حکم یک خبر منتشر شود.
از ابتدا پیامد این عنوان نا مناسب ،نارضایتی بود و دیدن مجدد آن نیز دل درد مندان را آزرده تر میکند.به مدیر محترم پیشنهاد میکنم عنوان آن را به یک جمله پرسشی مانند : «آیا بیماری با گناه رابطه دارد ؟ » تغییر دهد.
با سپاس

[Sina]

دو نفر دیگه تشکر بزنن اسم تاپیک رو عوض میکنم

[maryamm]

صحبت های ناهید جون دقیقا همون چیزی بود که توی اون تاپیک من گفتم.

[Sina]

ویرایش شد

[mojtaba2iran]

می دونی چیه ناهید خانوم
اینکه اسم این تاپیک ام اس و مجازات گناه شده فکر می کنم ریشه توی این عقیده نخ نما داره که متاسفانه هنوز هم در بین مردم رواج داره و اون نظریه این بوده که در قرنهای پیش در زمان سومری‌ها به وجود خدایانی اعتقاد داشتند که از بیماری به عنوان مجازات گناه استفاده می کردند و به خاطر گناه کردن مردم انواع بیماری رو بین مردم پخش می کردند و همچنین به این قضیه هم اعتقاد داشتند که خدایانی هم هستند که شفادهنده هستند و حتی خدای نگهبان فن پزشکی هم داشتند .
بعد از تقریبا 3000 سال که اسلام ظهور کرد و چون این عقیده در اسلام وجود داشت که همه چیز و همه اتفاقات توی ید قدرت نامتنهای خداونده به خاطر همین همه این خدایان جور و واجور مذاهب و عقاید مختلف توی یک کالبد و یک وجود که همون الله بود ظهور پیدا کرد و چون الان بسیاری از مردم ایران میراث دار اون تفکر اسلام اولیه هستند متاسفانه شاهد این قضیه هستیم که بیماریهای مختلف کنونی رو هم به خدا نسبت می دن و مجازات کارهایی که مردم می کنند که این خودش نشون دهنده استفاده ابزاری از دین توسط دین فروشان هستش که وقتی نمی تونن مردم رو با دلایل عقلی قانع کنند که طبق تفکر و مرام اونها عمل کنند دست به استفاده از این شیوه به عنوان مانعی برای کارهایی که صلاح نمی دونند مردم انجام بدن می زنند و این خودش پایه و اساس این تفکر می شه که هیچ برگی از درخت نمی افته مگه اینکه خدا صلاح بدونه .
دیگه خیلی طولانی شد . فکر می کنم بس باشه .
شرمنده