ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
(2010/10/07, 11:35 AM)soofya نوشته است: میدونی چقدر طول میکشه تا خود به خود رفع بشن؟
عزيزم من ام اسم با مور مور شدن و بيحسي بدنم شروع شد !
اون اولاش يه 2ماهي طول كشيد تا يواش يواش خوب شد
ولي كلا هميشه وقتي كه خيلي استرس داشته باشم يا خسته باشم يا گرمم باشه دستام يا پاهام يا يه بخشي از صورتم شروع ميكنه به مور مور كردن !
اين حالت هم معمولا يه مدت كوتاهي بعد از حذف شدن عامل مور مور مثلا گرما يا خستگي يا .... رفع ميشه !
مثلا اگه گرما دليلش باشه ، اغلب نيم ساعت الي يك ساعت بعد از خارج شدن از اون شرايط ، اگه خستگي يا استرس باشه معمولا بعد از مدتي كه استراخت كردم ، اغلب 3 الي 12 ساعت و به همين نسبت .... رفع ميشه
آنارام باشید
ارسالها: 28
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Sep 2010
تشکر های اهدا شده: 15
تشکر های دریافت شده :46 بار در 16 پست
سال تشخيص بيماري : تابستان 87
دكتر معالج : بلادی مقدم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2010/10/07, 01:32 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/10/07, 01:33 PM، توسط soofya.)
این اتفاق وقتی افتاد که بچه خواهرم رو که 3 سالشه یه مسیر طولانی بغل کردم که خیلی سنگین بود .
الانم یه هفته میشه که هست . اعصابم داغونه!!!!!!!!!!
ولی یه چیزی شبهایی که خوب میخوابم صبح که بیدار میشم خیلی کمتره . اما تا شب دوباره زیاد میشه . یه حالت بی حسیه . اما حس دارم توی بازوم و شکمم و انگشتای دستم و کف پامه . البته فقط سمت چپ.
برای رسیدن به چیزی که تا بحال به آن نرسیده ای ، باید کسی باشی که تا بحال نبوده ای.
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
(2010/10/07, 01:32 PM)soofya نوشته است: این اتفاق وقتی افتاد که بچه خواهرم رو که 3 سالشه یه مسیر طولانی بغل کردم که خیلی سنگین بود .
الانم یه هفته میشه که هست . اعصابم داغونه!!!!!!!!!!
ولی یه چیزی شبهایی که خوب میخوابم صبح که بیدار میشم خیلی کمتره . اما تا شب دوباره زیاد میشه . یه حالت بی حسیه . اما حس دارم توی بازوم و شکمم و انگشتای دستم و کف پامه . البته فقط سمت چپ.
عزيزم همونجور كه خودت گفتي ، اين حالت در اثر خستگي زياد بوجود اومد
البته اينو هزار بار به من گفته ان و من هم يه چيزي توي همين مايه ها به بچه هاي سايت گفته ام و حالا به تو هم ميگم
اينجور علائم ( علائمي مثه بي حسي و مور مور شدن و تاري ديد و اينا ) كه اغلب ميان و ميرن و موقتين ، اگر تا 3 روز نهايت 5 روز بطور مداوم باقي موندن حتما به پزشكتون مراجعه كنين و اجازه بديد ايشون كنترل كنن كه اين علائم احيانا حمله هستن يا نه !
اگر يه هفته اس كه اينطوري ، حتما به پزشكت مراجعه كن
آنارام باشید
ارسالها: 176
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Aug 2010
تشکر های اهدا شده: 9148
تشکر های دریافت شده :2102 بار در 448 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : دکتر ارزانی
داروي مورد استفاده : تبازیو
محل سکونت : ایران
به نظر شما مور مور پا موقع استراحت مثلا زمانی که روی مبل نشستی یا پات دراز کردی میتونه یه حمله باشه؟اخه پاهای من الان یه مدت که اینجوری شده انگار ویبره یه موبایل زیر پاهام روشنه.
ارسالها: 186
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Jul 2010
تشکر های اهدا شده: 1135
تشکر های دریافت شده :1013 بار در 535 پست
سال تشخيص بيماري :
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
انا جان در این مورد تاپیک وجود داره می تونی اونجا بخونی بچه ها چی گفتن.
اما خلاصه اینکه میتونه باشه میتونه نباشه بستگی به مدت زمانش داره چند روز باشه یا نه و اینکه علائم دیگه هم بهش اضافه شه یا نه
ارسالها: 25
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 243
تشکر های دریافت شده :170 بار در 42 پست
سال تشخيص بيماري : اردیبهشت 89
دكتر معالج : عاملی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
من 1 سال پیش ام اسم با مور مور و بی حسی پاهام شروع شد و تا زمان تشخیص ام اس کل بدنم بجز سر و گردنم رو گرفت.2 بار حمله داشتم و پالس تراپی شدم بی حسی ندارم اما دقیقا 1 سال و 5 ماهه که همیشه بدنم گزگز میکنه گاهی شدید میشه گاهی هم کم . اما همیشه هست
بدون امضا
ارسالها: 272
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 2988
تشکر های دریافت شده :1696 بار در 436 پست
سال تشخيص بيماري : تیر 89
دكتر معالج : -----------
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت :
من بیشتر شب ها دست و پای راستم به خواب عمیقی فرو میرند و از شدت خواب رفتگی و یه درد یا یه حس خاص نمی تونم توصیف کنم(یه حس خاص که همه آدما فکر کنم یه چند باری تجربه کردن فکر کنم خودتون درک کنید
) از خواب بیدار میشم طوری که نمی تونم دستم رو تکون بدم و با اون یکی دستم، دست راستمو ماساژ میدم تا بیدار شه و بعد که کامل بی خواب شدم دستم هم بیدار میشه و بعد پام بیدار میشه.
با درد بساز چون دواي تو منم، در كس منگر كه آشناي تو منم
ارسالها: 795
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 14945
تشکر های دریافت شده :22374 بار در 6735 پست
سال تشخيص بيماري : 85-90
دكتر معالج : دكتر عظيمي
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
بچه ها منم خیلی وقته اینطوری میشم ولی وقتی حالتشو عوض میکنم خوب میشه بعد یه مدت دوباره یه جا دیگه ش میشه،اینو کسی میدونه چیه؟همون ام اس؟یا دارو ها.یه...
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
ارسالها: 50
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 22
تشکر های دریافت شده :198 بار در 76 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : dr.sahraeian
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
2011/10/27, 10:30 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/10/27, 10:31 AM، توسط maedeh_1362.)
سلام
مورمور یکی از علائم ام اس های خوش خیم ولی این واسه ایجاده پلاک هاست و پلاک ها هم که ترمیم نمیشه و این دارو ها واسه اینه که سعی کنن پلاک جدید نزنه که باز هم طی درمان پلاک جدید می زنه و این مور مور هست دیگه ، من با خوردن کلوناسپام اثرشو کم می کنم و مفیده تا حدی
دکتر اولم که از ایران رفت به من گفت این دارو ها نزنی یا بزنی بی معنی اند چون خود این بیماری ناشناخته است چه برسه به این داروها و به من می گفت avonex بزن و هم اثرات جانببیش کمه و هم بهتر جواب می ده تو بیماری عود کننده فروکش کننده
مواظب خودت باش و بی خیال باش
قصه نيستم که بگوئی ، نغمه نيستم که بخوانی ،صدا نيستم که بشنوی ،یا چيزی چنان که ببينی ،يا چيزی چنان که بدانی ...
من درد مشترکم ،مرا فرياد کن
ارسالها: 1
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2014
تشکر های اهدا شده: 1
تشکر های دریافت شده :2 بار در 1 پست
سال تشخيص بيماري : ......
دكتر معالج : .......
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
سلام من یه مشکلی پیدا کردم چند وقته که صبحا که از خواب بیدار میشم به محض اینکه میایستم به زمین میخورم و بعد از چند دقیقه دوباره میتونم راه برم کمی هم احساس ضعف توی زانو هام دارم و وقتی که مینشینم احساس میکنم پام به حدی سنگین شده و بلند کردنش برام سخته... چیکار باید بکنم؟ هر وقت به مادرم میگم میگه به خاطر کم خونیم و اجازه نمیده برم دکتر...