[mahdiye1989]

منظورنه بابا ولی خودمونیما دختر میشد رو دست میبردنش

[paeazan]

که اینطور که حمید سعی در منحرف کردن اذهان عمومی داشت شاید هم الان رفته کلاس تقویتی پیشرفت کرده
کاشف به عمل اومد که این عکسه کیه به به واقعا من بهت افتخار میکنم
باورم نمیشه که تویی
احسنت تو همیشه بهترینی.اون هم شالت نبوده کلاه نازنینت بوده
امشب خیلی باعث شادی من شدی
(این الان کلاه توئه )

[hilda]

اگه تو مامان من بشی منم مثه احیا و آرمین میشم پوستو استخون غذا نمیمونه برام که بخورم

سجاد خیلی هم دلت بخواد داداشمون بشی هیلدا امتحانشو تو مامان نمونه بودن پس داده .همش بهم می زنگه هم فکر خورد و خوراکمه هم امتحانام.
منسجم ترین خانواده هم تو سفر خانواده ما بود اسنادش موجوده تو عکسای دست جمعی
حســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود هم هرگز نسود.

قربووونه دختر گلم برم مممممممممممن

سجاد روت کم شد؟؟؟؟؟؟

[maryam.N]

ینی همینجوری پیش بره تا سفر بعدی این تاپیک در صدر جدول خواهد ماند
ببینم چیکار میکنین دیگه
یکی یه خاطره جدید از سفر بندازه وسط بچه ها داره حضورشون کمرنگ میشه من نگرانم

[maryam.N]

ینی آهنگ بارون امین رستمی بدجور افتاده تو دهنم
دوستام دیگه اینجوری نیگام میکنن
منم
بعد من میرم تو حس سفر بعد دوستام به زور میکشنم بیرون که غرق نشم

[hamid_147]

هییییی کج منم عکسهارو نیگا میکنم دلم میگیره چند بار دلم انقدر برای دوستام تنگ شد میخواستم زنگ بزنم صداشونو بشنوم حداقل
ی خاطره من بگم وقتی این چیپس چیپیس میخواست بره هیلدا و فربود جو گیر شدن گفتن ماهم بریم این بچرو هم اسمشو تو شیناسناممون بزنیم ولی چیپس چیپس انقد زبل بود خودشو نیجات داد.و هیلدا و فربودم اشک شوق تو چشمامشون جمع شده برگشتن تو ماشین.اخه تو خروج مخارج اون شکم گونده گیر میکردن

[mahdiye1989]

عکس کج رو میبینم که داره رژژژژژژژ لب جیگری میزنه,یاد جیغ و دادش میفتم که میگفت : نکنیــــــــــــــــــــــــــد من مدیر سایتم وصدای چیک چیک 60 تا دوربین و گوشی که این لحظات به خاطرموندنی رو ثبت میکرد

[شهرزاد]

ینی آهنگ بارون امین رستمی بدجور افتاده تو دهنم
دوستام دیگه اینجوری نیگام میکنن
منم
بعد من میرم تو حس سفر بعد دوستام به زور میکشنم بیرون که غرق نشم

میدونم خودم

ولی

مریم جون تازه این یه آهنگه امین رستمی هستش که میبرتت تو فضا

برو آهنگ دلم گرفته امین رو گوش کن

میدونم با هاش سفره خوبی داشتی

[chipchip]

آقا این خاطره رو میگم دیگه وژدانی این تاپیکو بالا نمیارم ، این آخریشه

آقا ما صوب پاشدیم (روز آخر فقط یه ساعت خوابیدیم ) بعد یهو من تصمیم گرفتم برم حموم (من و کج یه ساعت داشتیم دودوتا چارتا میکردیم که بریم حموم یا بی خیال شیم بریم به کارا برسیم ). من از حموم درومدم به کج گفتم جوونی نکن توام برو سرحال میشیآ آقا کج م رفت حموم. من داشتم گندکاری های تو بالکن و تمیز میکردم یهو کج شرو کرد به داد زدن: سجـــــاد سجــــــاد ، آقا ما سریع رفتیم حموم ، دیدم حمید شیلنگ دسشویی دستشه میگه آب بسته نمیشه ، هی با شیرآب ورمیرفت هی میپیچوندش ولی آب قطع نمیشد . من گفتم شاید از واشرشه واسه همین دوسه تا محکم کوبیدم رو سر شیر که آب قطع شه ولی نشد باز . آقا دوتایی افتاده بودیم به جون شیر آب که کج یهویی همینجوری واسه تنوع اونیکی شیرآب و پیچوند که دیدیم اِ اِ اِ اِ اِ اِ آب قطع شد . از اولش شیر آب گرمو باز کرده بود بعد موقع قطع کردن شیرآب سردو میپیچوند .
همچین آدمیه کج

[nahid]

اینطور که معلومه اتاقاش دو تخته بوده که فقط کج و چپ باهم هم اتاقی بودن !
قبل از اینکه تاپیک تموم شه بگین چجوری جا شدین تو میدل باس ؟ مگه 30 نفره نیس؟