[حانا]

من شاد زندگی میکنم ولی باید بگم که اصلا این بیماری مزمن نیست شاید برای کسی که ازدواج کرده و بچه داره و در جای خوبی با امکانات تهران یا تبریز زندگی میکنه مزمن باشه ولی برای من که یک دانشجوی شاغل مجرذد هستم و در جنوب زندگی میکنم اصلا اینطوری نیست باور کنید

[(reihane(raz]

اصلا سخت نیست چون دلخوشی هاکم نیست اینو ازته قلبم میگم خداشاهده.....

[perspolis]

سخت نیست اگه نگاه های ترحم امیز بذاره.سخت نیست اگه صحبت های در گوشی بذاره.سخت نیست اگه دید عام نصبت به ام اس عوض شه.سخت نیست اگه خودمون بخوایم.ای بابا اصلا مطمئن نیستم سخته یا نه

[sargol]

اصلا برای چی باید شاد زندگی کردن سخت باشه؟!ام اس اصلا نمی تونه سد راه شادی وسرحالی بشه.شاد زندگی کردن هرکسی دست خودش است نه ام اس.

[nazaninamiri70]

ربطی به ام اس نداره
به شرایط زندگی مربوطه و شخصیت هر فرد

[نازلی]

شاد بودن اصلاً سخت نیست چند سالی میشه که به این نتیجه رسیدم کاش زودتر می فهمیدم یه خورده زود می فهمیدم ام اس رو ملاقات نمی کردم از من به شما نصیحت یا وصیت چه می دونم خلاصه قبول کنید دیگه شاد بودن سخت نیست ما خودمون سخت می گیریم شادباشیدشادِشاد
باشهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[ahya]

شاد بودن یا نبودن!!! مسئله این است
ما ام اسی ها بخوایم نخوایم یه چیزی رو از دست دادیم.خواسته یا ناخواسته (و اون سلامتیمونه)
مطمئنا هر کسی ته دلش یکم ناراحته، اما من با دیدن دوستای ام اسیم و مقایسشون با بقیه مردم احساس می کنم اونا الان بیشتر قدر زندگی رو می دونن.
خودم به شخصه قبلنا که مسافرت می رفتم زیاد لذت نمی بردم اما الان دیگه نه تنها همه مسافرتام لذت بخشن بلکه تک تک لحظه هام واسم مهم شدن.

[kaveh_plus]

ام اس به من خیلی چیزا را نشون داد که شاید بدون ام اس تا کهنسالی هم نمیفهمیدم
الان نگاهم به زندگی با قبل ام اس خیلی تفاوت داره
الان ارزشهام با قبل ام اس زمین تا آسمون فرق کرده
همینطور آرزوهام دیگه دنبال بدست آوردن چیزی نیستم غیر از لحظات قشنگ (این لحظات هم سخت بدست نمیاد مثلا سفر همدان برای من لحظات بی نظیری را رقم زد در حالی که شاید 10 سال پیش برام مهمتر از سفر همدان این بود که اون چند روز وقتم را صرف پول در آوردن و کار کنم نه این که برم سفر)
دیگه فهمیدم که بابا زندگی که چیزی توش نیست یه روز هم تموم میشه الان که هستم مهمه (پس بابت اون چیزهائی که ندارم ناراحت نیستم چون اگه همه چیز را هم داشته باشم یک دقیقه بعد ممکنه خودم هم نباشم)
درسته ام اس یه سری محدودیت برام تو زندگی ایجاد کرد ولی اون طرف داستان هم درک خیلی کاملتری از زندگی بهم داد (مهمترینش این که گذشته افسوس نداره چون افسوس بابت گذشته همین لحظه را هم ازم میگیره)
الان بدون شک میگم خوش تر از قبل ام اس هستم

[simorgh]

بچه هاجون
من حرفاتونو خوندم
دوستان من شاید دیگران ندونن و نفهمن
ولی ماخودمون میدونیم و می فهمیم که ما شادیم اگه اجازه ندیم دلمون بشکنه،شادیم اگه آمپولامونو سروقت بزنیم،شادیم اگه بیش ازحدسردی نخوریم، شادیم اگه دوهفته یه قرص ویتامین دی نوش جان کنیم واز همه مهمتر
شادیم اگه باهم باشیم
پس الان همه بخندیم و شک نکنیم شاد بودن برا ما سخت نیست...

---

این صحبتم شاید یة یادآوری بود
واقعا خدا بزرگه
حیفه ما نباشه که خدای نکرده غصه بخوریم
دوستون دارم

---

بچه هاجون
من حرفاتونو خوندم
دوستان من شاید دیگران ندونن و نفهمن
ولی ماخودمون میدونیم و می فهمیم که ما شادیم اگه اجازه ندیم دلمون بشکنه،شادیم اگه آمپولامونو سروقت بزنیم،شادیم اگه بیش ازحدسردی نخوریم، شادیم اگه دوهفته یه قرص ویتامین دی نوش جان کنیم واز همه مهمتر
شادیم اگه باهم باشیم
پس الان همه بخندیم و شک نکنیم شاد بودن برا ما سخت نیست...

[nahid]

این تاپیک خیلی خوب و تاثیر گذاری بود . کاش به همون صورت که شروع شده بود ادامه پیدا میکرد . سوسن جون کجاست ؟