[hamid]

اینم اضافه کنم که :
فربود یه پیغام خصوصی به حضار این برنامه داد راجع به عدم اشتراک عکس های این برنامه در شبکه های اجتماعی ،
دلیل این درخواست اینه که میخوایم در تمام عکس ها هویت ام اس سنتر به چشم بیاد .
لطفا اگه میخواید عکسی رو منتشر کنید اول با من یا فربود هماهنگ کنید که کپی رایت ام اس سنتر رو در اون درج کنیم و بعد عکس رو منتشر کنید .

باز دلیل این مورد هم اینه که قبلا چندین بار دیده شده که برنامه های ام اس سنتر به اسم اورگان های دیگه منتشر شده و این عادلانه نیست که کس دیگه ای زحمت بکشه و کس دیگه ای از این ماجرا سود ببره .

مثلا همین عکسی که فربود گذاشته رو میتونید به اشتراک بزارید.

[fireboud]

دوستان عزیز من یکم گله کنم !
اینکه ما زمان مشخصی را تعیین کردیم برای ثبت نام قطعا بخاطر این هست که بتونیم برنامه ریزی و هماهنگی بیشتری با عوامل و همچنین تهیه بلیط داشته باشیم .(هر چند دیدید که به دلیل استقبال زیاد امکان اینکه مرتب بشینیم نبود که دلیلش اصلیش خریداری تعداد زیاد بلیط توسط گروهی از پزشکان بود !)

حالا چرا گله دارم ! اینکه عزیزی بیاد اونجا بدون هماهنگی درخواست بلیط کنه و حتی قبل از رسیدن من به سالن شروع کنه به هر جایی و هر کسی که میشه عنوان کنه برای خرید بلیط اضافه به غیر از اینکه اعتبار ما را کم کنه چیزی عایدش نمیشه .مطمئن باشید اگر امکان تهیه بلیط باشه من و بقیه دوستان دریغ نمی کنیم . این تاکید برای خرید بلیط اضافه برای سالن فقط نشانه بی نظمی هست و متاسفانه چهره بدی برای ام اس سنتر داره .
پس خواهشن در چنین برنامه هایی فقط و فقط از طریق سایت در زمان مشخص شده اقدام کنید و از تصمیمات خودسرانه پرهیز کنید .

سپاس از همگی دوستان
من به شخصه یه شب عالی و بیاد ماندنی در کنار شما عزیزان داشتم منتظر حضور پر رنگتون در برنامه های بعدی هستم

[mahdiye1989]

ندا جون ,فربود عزیز وبقیه دوستانی که واقعا زحمت کشیدند تا یه شب بخاطر ماندنی واسه ما و ام اس سنتر بوجد بیاد یه دنیا ممنون,واقعا خوش گذشت.

[melody]

دوستاي عزيزم خيلي شب خوبي بود
وقتي كنار دوستاي خوبت نشستي و از ته دل ميخندي ديگه بهتر از اين نميشه
خيلي خيــــــــــلي خوش گذشت
مرسي خيلي مرسي به خاطر زحماتتون ندا جوني فربود و حميد عزيز خسته نباشين

[arezooo82]

چقدر خوش گذشته بهتون..خوش به حالتون..آقا فربود ، حمید عزیز و بقیه دوستایی که اینطور برنامه ها رو تدارک میبینین،ازتون ممنونم

[نازی ی]

وای خیلی عالی بود یه شب شاد و خوب و البته نکات حائز اهمیت اینکه سبز سر کج ضخیم خیلی دیر اومد و بنا بر شواهد 1بازم سوتی بزرگ داده بود، ندا و مهسا و آزاده vip نشین بودن و رسماً 1 جزئی از صحنه نمایش شده بودن!! آزاده رو با 1 دستگاه خارجستانی خفن به جای رمپ بردیم پایین و در پایام من و میهن دست به سرقت چوب شورای صحنه نمایش زدیم که با توبیخ مسئول صحنه مواجه شد. و اینکه فکر کنید تو هر تیکه ای که به شدت خنده دار بود من به تک تک دوستام نگاه می کردم همگی از ته دل می خندیدن همگی شاد شاد بودن به دور از فکر به بیماریشون اینکه امشب تزریق دارن یا داشتن بدون احساس اسپاسم عضلاتشون !!! تئاتر معرکه بود و ازون بیشتر دوستای خوبم که کلی زحمت کشیده بودن و اینکه مجید صالحی اون تئاتر رو تقدیم کرد به ما !! مایی که هر جا باشیم پر از افتخار و غروریم مایی که نشون می دیم ام . اس ذلت نیست ، خونه نشینی نیست ، از کار افتادگی نیست ، قدرته ، توان مندیه و افق های روشن رو رقم می زنیم .
ندای دوست داشتنی مرسی بابت زحماتت و مرسی که بهم انگیزه اومدن دادی ، فربد نارنجی و حمید عزیز ممنون که هستید و البته ممنونم از سروش که با اون نوع خندیدنش من رو بیشتر از تئاتر خندوند و حتی مجید صالحی هم تحسینش کرد.

[hamid_147]

سلام
منم از همی دوستان که اومدن یه شب خیلی قشنگیرو بسازیم واقعا تشکر میکنم
و بعد از فربود و ندا خیلی ممنونم امیدوارم همیشه مثل شب گذشته خندون باشید و زندگی پر از شادی براتون باشه
نمایش خیلی قشنگی بود اولش داشتم میخندیدم کلی ذوق کردم اما وسطاش خسته شدم(خوب جام بد بود )اخرشم به همون دلیل میخواستم بخوابم
و در اخر وقتی بازیگرها اومدن به استقبال و عکس گرفتن واقعا عالی بود مخصوصا برخورد مجید صالحی عزیز و جواد عزتی که کلی باهم حرف زدیم.بازم مرسی از همه

[الهام ج]

از زحمات همه ی شما ممنون خیلی شب عالی بود
یکی از بهترین شبای عمرم بود و اینم جزء خاطرات خوش توی ذهنم حک میکنم
مـرسی

[afsaneh]

خوشحالم که بهتون خوش گزشته
انشالله همیشه خندون باشید

[hamid]

خوب من اومدم بالاخره
از انتظاری که کشیدید ( بچه هایی که دیشب اومدن ) راجع به شنیدن سوتی من عذرخواهی میکنم

آقا از اونجایی که من تو زندگیم به تعداد انگشتای دستم تئاتر و سینما رفتم و کلا سواد رفتن به اینجور محل ها رو ندارم ( شایدم کلا سواد صندلی نشستن ندارم ) رفتیم تو سالن
صندلی رو پیدا کردیم بماند که فربود توکلی مثلا اومد بهمون بلیط نزدیک بهم بده 177 و 187 رو بهمون داده
من و حمید147 رفتیم رو صندلی 177 و 178 نشستیم یارو اومد بلندم کرد که اشتباس منم گیر دادم که بابا 178 نشستم دیگه درسته

رفتم صندلی 187 دیدم کف صندلی چوبی هست و تکیه گاه نداره ( تا آخرشو خوندید ؟ ) گفتم ای بابا من از بچگی شانس نداشتم چرا تکیه گاهم باید دیوار باشه ؟ ( شانس اوردم ردیف های وسط نبودم )
هیچی دیگه رو اون چوبیه نشستم هی سر میخوردم به سمت جلو
از اول تا آخر برنامه من مشغول سر خوردن بودم

آخر برنامه که تموم شد همه داشتن میرفتن دیدم همه دارن تکیه گاه صندلیشون رو میخوابونن
اونجا بود که خدا رو شکر کردم من گوشه ترین صندلی سالن نشسته بودم و با این حرکتم باعث شادی ملت نشدم