ارسالها: 1,236
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 4409
تشکر های دریافت شده :7524 بار در 2638 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولیمد
محل سکونت : تهران
منم از 17 سالگی ام اس را در موردم تشخیص دادند
گفت از دوست چه خواهی که تورا شاد کند گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند
If you want to be OK , you should have a healthy lifestyle with exercise and don`t think about any problems
ارسالها: 266
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2012
تشکر های اهدا شده: 85
تشکر های دریافت شده :1041 بار در 338 پست
سال تشخيص بيماري : 85
دكتر معالج : مجدی نسب-صحرائیان-
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : ایران-اهواز
البته جدیدا آقایون هم همگی زیر 18 سال شدن!!!!!
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 2503
تشکر های دریافت شده :1179 بار در 225 پست
سال تشخيص بيماري : 1385
دكتر معالج : دکتر مهدی مقدسی
داروي مورد استفاده : دیفوزل
محل سکونت :
2013/10/05, 06:33 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/10/05, 06:47 PM، توسط kiana.)
زمانی که من ام اس گرفتم 13-14 ساله ها ام اس نمیگرفتن بخاطر همینم ام اس من تشخیص داده نشد خیال میکردن بهونه میارم برای درس نخوندن( درسم خوب بود بچه ی دروغگویی هم نبودم ولی باور نکردن دیگه )
4 سال بدون دریافت هیچ دارویی با ام اس و بی حسی ها زندگی کردم و درس خوندم
من دوران دبیرستان نتونستم مثل سابق خوب درس بخونم،مثل یه دانش اموز متوسط میخوندم... بدنم بی حس بود و ارامش روانی نداشتم که درسم افت کرد شما که بیماریتون به موقع تشخیص داده شده،دارو مصرف میکنید و حالتون خوبه نباید اجازه بدید که ام اس مانع درس خوندتون بشه...
با همه ی اون مشکلات و سختی ها من الان دانشجوام و تو رشته ی مورد علاقه ام دارم تحصیل میکنم و خیلی هم افتخار میکنم که هیچوقت اجازه ندادم ام اس مانع تحصیلم بشه
بعد از کنکور هم رفتم آموزشگاه رانندگی ثبت نام کردم همون بار اول قبول شدم و گواهینامه گرفتم
ام اس فقط میخواد به ما یاد بده که هیچ چیز به اندازه ی خودمون و سلامتیمون مهم نیس حتی امتحان پایانترم ، دیپلم و کنکور و ....
خیلی به این جمله از آنتونی رابینز اعتقاد دارم و فکر میکنم پیام ام اس هم همینه
برای رفع فشارهای عصبی باید دو گام برداشت:
گام نخست اینکه برای مسائل جزئی، خود را ناراحت نکنید
گام دوم اینکه بدانید همه ی مسائل جزئی هستند
"یک راند دیگر مبارزه کن"
وقتی پاهایت چنان خسته اند که بزور راه میروی...
تشکر شده توسط : | ayda.m , neda.n , مینا ح , بی تـــا , A live , nahid , glassheart , saba. , maryam.N , free , sooorooosh , ارزو , anita97 , اميدوار , تنها |
|
ارسالها: 109
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
تشکر های اهدا شده: 962
تشکر های دریافت شده :977 بار در 256 پست
سال تشخيص بيماري : 1381
دكتر معالج : دکتر عظیمی
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
محل سکونت : تهران
2013/10/05, 08:18 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/10/05, 08:22 PM، توسط مینا ح.)
خيلي ممنون از شما. فقط يه خواهش داشتم ميشه لطفا يه ذره از تجربياتتون و حال و احوال اون روزهاتون با توجه به اينكه دانش آموز بوديد و استرس امتحانا و استرس كنكور هم بود چه كرديد؟؟؟الان حالتون چطوره فرقي ميكنه آدم بالاي ١٨ ام اس بگيره يا پايين ١٨. كلا وضعيتتون با ديگر ام اسي ها متفاوته آيا. خيلي خيلي ممنون از شما
[/quote]
من فقط چند ماه اول یه خرده تو خودم بودم. یه دیوار بزرگ بین خودم و دوستام می دیدم. فکر می کردم یه اتفاق خیلی خیلی بزرگ باعث تفاوت من با بقیه شده. تو خونمون هیچ کس در این مورد حرف نمی زد، همینا باعث میشد خیلی درونگرا تر از قبل بشم. ولی چند ماه که گذشت و دیگه علایمم برطرف شده بود، تقریبا مثل قبل شده بودم و حالت افسردگیم برطرف شده بود. البته همیشه تفاوت خودمو با بقیه حس می کردم. خلاصه...
درسمو خوب خوب خوندم. اکثرا شاگرد اول بودم. به خاطر استرس، یه ماه قبل از کنکور یه حمله داشتم که باعث شد رتبه ام اونی نشه که می خوام. می خواستم پزشکی شهید بهشتی بخونم، به جاش تغذیه شهید بهشتی خوندم.
تو دانشگاه هیچ کس مریضیمو نفهمید. مث بقیه بودم. تا کار پیدا کنم چندماه تو خونه بودم که باعث شد پاهام درگیر شه. الآنم کار میکنم. یه کم زود خسته میشم و زیاد نمی تونم راه برم ولی راضیم. تازه فهمیدم هیچ دارویی مث روحیه خوب خود آدم نیست. تازگی شروع کردم برا کنکور ارشد بخونم. تو خونه ورزشم میکنم.
ببین آنیتا جون هیچ چیز بدی این ور منتظرت نیس. تو درستو می خونی و دانشگاه میری یه دختر خیلی موفق میشی. فقط الکی حرص و جوش نخور و بدون، هر اتفاقی که بیفته برای تو بهترینه...
ارزش ماورایی هرکس، به اندازه حرفهاییست که برای نگفتن دارد...
ارسالها: 1,236
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 4409
تشکر های دریافت شده :7524 بار در 2638 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولیمد
محل سکونت : تهران
2013/10/05, 08:22 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/10/05, 08:22 PM، توسط hessam.)
من
نمی گم چون ممکن سوء برداشت بشه
گفت از دوست چه خواهی که تورا شاد کند گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند
If you want to be OK , you should have a healthy lifestyle with exercise and don`t think about any problems
ارسالها: 7
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jan 2013
تشکر های اهدا شده: 32
تشکر های دریافت شده :44 بار در 7 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : ...
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : Tehran
2013/10/05, 08:43 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/10/05, 08:48 PM، توسط anita97.)
یک عمر هر دردی به من دادی
حس میکنم عین نیازم بود...
ارسالها: 13
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 111
تشکر های دریافت شده :213 بار در 37 پست
سال تشخيص بيماري : 90
دكتر معالج : ندارم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : البرز
من ذره و خورشید لقائی تو مرا
بیمار غمم عین دوائی تو مرا
بیبال و پر اندر پی تو میپرم
من کاه شدم چو کهربائی تو مرا
#حضرت_مولانا
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 2503
تشکر های دریافت شده :1179 بار در 225 پست
سال تشخيص بيماري : 1385
دكتر معالج : دکتر مهدی مقدسی
داروي مورد استفاده : دیفوزل
محل سکونت :
"یک راند دیگر مبارزه کن"
وقتی پاهایت چنان خسته اند که بزور راه میروی...
ارسالها: 982
موضوعها: 23
تاریخ عضویت: Aug 2013
تشکر های اهدا شده: 14810
تشکر های دریافت شده :15238 بار در 3330 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : دکتر فرشته اشتری
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ماب
محل سکونت : تهران
باید کاری کنی، آروم بگیرم
ارسالها: 23
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2013
تشکر های اهدا شده: 631
تشکر های دریافت شده :235 بار در 75 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : وکیلیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
من از 16 سالگی ام اس گرفتم با بی حسی پاهام شروع شد درست وسط امتحان میان ترم سال سوم و باعث شد خیلی نتونم امتحانامو خوب بدم رفتم دکتر سریع ام ار ای نوشت و فورا فهمید ام اس دارم و دو روز تو بیمارستان بستریم کرد و سرم زدم با بیماریم مشکل خاصی ندشتم فقط موقع امتحانت چون خیلی تو درس خوندن به خودم فشار میاوردم حالم بد میشد که البته فقط یک بار دیگه مجبور به کورتون شدم
البته بماند که به خاطر بیماریم از معلمام نمره زیاد میگرفتم
ولی بازم درسام افت کرده بود
ولی شکر خدا دیگه الان هیچ مشکلی ندارم حتی با درس و چون پشت کنکوریم هر صبح از ساعت 8:30 صبح تا 7 عصر تو کتابخنوم و حالمم خیلی هم خوبه
همیین
|