2013/08/24, 09:20 AM (آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/08/24, 09:32 AM، توسط مـه ســـا.)
خب بزارين تعريف كنم
پنجشنبه: با دلي خجسته ساعت تقريبا 5 صبح حركت كرديم يه جا فك كنم سمت قزوين بود( آقا من از اول هم تو درس آمار ضعيف بودم همه چيم رو تقريبي ميگم..بعدشم وقتي پرده ها كشيدست از كجا بفهمم دقيقا كجا بود اونجااااا؟)
صبحونه:يعني خامه ش باهات حرف ميزد يعني خوشمزه بوداااا
آقا بعد ديگه شروع شد!!ماشين سواري به همراه كمي تا قسمتي حركات موزون ( البته من كه فقط نشسته بودم نگاه مي كردم)
بعدش رفتيم غار عليصدر كه به شدت هم شلوغ بود....يعني واقعا زيبا بود جا داره از حسام كه اين همه قايق رو ؛ پا زد تشكر ويژه به عمل بياد.جاي همه دوستان خالي هواي خنك چي ميگفت آخه به اون شدت!!!
بعد دوستان خدا نصيب نكنه! رفتيم نهار خورديم ( فقط همين ديگه خدا نصيب نكنه)
ساعت شش و نيم ديگه قسمت شد بريم توي اتاقامون بعد از يه استراحت خيلي كوتاه رفتيم تپه هاي عباس آباد اصلنم از عكس گرفتن خوشمون نمياد بعدشم شام
جمعه: با تموم خستگي بالاخره از تخت بلند شديم رفتيم صبحونه كه عالي بودد بعد از صبحونه رفتيم مقبره ابو علي سينا كه مثل اينكه سالروزش بود و از طرف خانواده نمي دونم كي گل گزاشته بودند سر مقبره ش. بعدشم رفتيم گنجنامه كه خدايي زيبا بود من يكي خيلي خوشم اومد بعدشم لالجين و سوغات ....نهار سپس حركت به سمت تهران به همراه حركات شديدا موزون ؛ فروش يه سري مسواك و خمير دندون و دمپايي و لواشك هاي ترش ترششششش
الانم من خسته ترينممممممممم
2013/08/24, 09:27 AM (آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/08/26, 10:37 AM، توسط sargol.)
(2013/08/24, 09:20 AM)مـه ســـا نوشته است: خب بزارين تعريف كنم
پنجشنبه: با دلي خجسته ساعت تقريبا 5 صبح حركت كرديم يه جا فك كنم سمت قزوين بود( آقا من از اول هم تو درس آمار ضعيف بودم همه چيم رو تقريبي ميگم..بعدشم وقتي پرده ها كشيدست از كجا بفهمم دقيقا كجا بود اونجااااا؟)
صبحونه:يعني خامه ش باهات حرف ميزد يعني خوشمزه بوداااا
آقا بعد ديگه شروع شد!!ماشين سواري به همراه كمي تا قسمتي حركات موزون ( البته من كه فقط نشسته بودم نگاه مي كردم)
بعدش رفتيم غار عليصدر كه به شدت هم شلوغ بود....يعني واقعا زيبا بود جا داره از حسام كه اين همه قايق رو ؛ پا زد تشكر ويژه به عمل بياد.جاي همه دوستان خالي هواي خنك چي ميگفت آخه به اون شدت!!!
بعد دوستان خدا نصيب نكنه! رفتيم نهار خورديم ( فقط همين ديگه خدا نصيب نكنه)
ساعت شش و نيم ديگه قسمت شد بريم توي اتاقامون بعد از يه استراحت خيلي كوتاه رفتيم تپه هاي عباس آباد اصلنم از عكس گرفتن خوشمون نمياد بعدشم شام
جمعه: با تموم خستگي بالاخره از تخت بلند شديم رفتيم صبحونه كه عالي بودد بعد از صبحونه رفتيم مقبره ابو علي سينا بعدشم گنجنامه بعدشم لالجين ونهار سپس حركت به سمت تهران
الانم من خسته ترينممممممممم
ممنون بابت گزارشتون عالیتون.
اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره
(2013/08/24, 09:43 AM)نازی ی نوشته است: به به رسیدن بخیر دوستای خوبم خب زود تند سریع سوغاتی هامون رو بیارین ببینم کماج ، انگشت پیچ، سفال ، شیره ( البته از نوع انگورش) ، فلفل بی بر، سبزی کوهی 1 تیکه هم از کتیبه گنج نامه!!!!
راستی کجاها رفتین ؟ میدان رو دیدین ؟ دانشگاه عزیز بوعلی سینای ما؟ سنگ شیر؟ گنجنامه؟ استر و مردخای ؟ باباطاهر عریان بالاخره لباس پوشید یا نه ؟بوعلی سینای عزیزم خوب بود؟ یی تمن هنوزم ییتمنه ؟ غار هنوزم ورودیش گرونه؟ راستی دقت کردین تمامه میدوناش آرامگاهه؟
خیلی از این جاهای که شما گفتین به دلایلی نشد بریم
ولی خوب
چون با هم بودیم همون جوری که عالیه گفت خوش گذشت و فقط آنجا هایی که مه سا گفت رفتیم در مورد سوغاتی یک جایی رفتیم که فقط 4 تا از سوغاتی ها (کماج ، انگشت پیچ و حلوا زرده و یک چیز دیگه چون من نگرفتم یادم نیست اسمش چی بود) را داشت
حالا خودتون قضاوت کنید از 1 تا 10 چند بدیم
گفت از دوست چه خواهی که تورا شاد کند گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند If you want to be OK , you should have a healthy lifestyle with exercise and don`t think about any problems
2013/08/24, 10:17 AM (آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/08/24, 10:42 AM، توسط یه غریبه.)
فك كنم دالتون رو ميگي حسام! ( دالتون نبود اسمش. سخت بود، ما صداش ميكرديم دالتون كه مخالفتي هم نكرد خوب!!)
سفرمون عالـــــــــــي بود. به نظر من همدان يه بهانه بود واسه بودن پيش دوستام! نميتونم حسم رو بگم چون بهترين سفري بود كه رفتم...
اگه همدان جيتو هم داشت و يه جيتو هم ميزديم نمره اش ١١ بود از ١٠ ! اما با حميد تقريباً بيشتر از ١٠ تا سوپرماركت رفتيم و هيچكدوم جيتو نداشتن
ولي مهم نبود! مهم اون خنده هامون بود سر اون بازي! كار ي كه عاليه بايد انجام ميداد! كار علي!! كف اتوبوس و اينا كه بقيش رو نميگم!! واي ازتون ممنونم كه بهترين ها رو برام رقم زديد!
رسیدن بخیر خواهر برادرهای گلمسفرقشنگیش به دور هم بودنشه.هرچند که نتونی همه جاهاروبری وبگردی همون که باچند تا از بهترین دوستان بری میشه بهترین سفرخوشحالم که سلامت بر گشتید
[ثبت احوال در شناسنامه ام همه چیز را ثبت کرده است جز احوالم را .. !![
سلاااااااااااااااااااااااااام
من اومدم
اول از همه دست مدیرای گل سایتمون مخصوصاً حمید درد نکنه بخاطر این سفر بسیار عالی و خاطره انگیز
دوم از همه دست همه ی اونایی که با وجود شرایط سخت بازم اومدن و تو جمع ما بودن و منو تحمل کردن درد نکنه
سوم از همه جای همه ی اونایی که نبودن خالی کردیم اسم نمیبرم که کسی جا نومه بعد ناراحت بشه جای همتون خای بود
حالا یکم تعریف کنم ما اصلاً ساعت 5 صبح که راه افتادیم حرکات موزون نکردیم
مدیونین اگه فکر کنین من حرکات موزون کردمااااااااااااا
سروشم اصلاً قرص خواب نخورده بود و مثل معتادا نخوابیده بود مام اصلاً ازش عکس نگرفتیمااااااا فکرکردین ما چهجور آدمایی هستیم؟؟؟؟؟؟؟؟
توی هتلم همه ساکت آروم مودب صبحونه ی هتل خیلی خوب بود یه بنده ی خدایی بود کالباس با کره و پنیر می خورد
گنج نامه ام خیلی بود من و مهسا یه پایی به آب زدیم
بعدم رفتیم لالجین سفال اینا خریدیم بعدم بدون حرکات موزون اومدیم تا آزادی
دردهایت را دورت نچین تا دیوار شود .......
زیر پایت بگذار تا پله شود .....
من هم بگم یه کم؟
ما در گروهمون یه خانم مرتضی پاشایی داشتیم که ای واااای من...آقا هرچی این خواننده میخواست بخونه این خانم بلد بود!
بام همدان هم خیلی دوست میداشتم مخصوصا وقتی ماه از اون بالا بالا آروم آروم بالاتر میومد
یه خانم دیگه م بود که با تلویزیون ازمون عکس مینداختخیلی دوستش دارم.کلی با هم رفاقت داشتیم
احیا و آرمین نصرتی شاهکار گروه که آخرای سفر کشف شد احیا یادت باشه شماره به زور گرفتی ها
اون درخت سیب توی حیاط هتل هم که معرکه بود
آبشار گنج نامه هم خیلی خوش گذشت مخصوصا وقتی که زیر آب خیس میشدیم.میگن مثل اینکه اونجا فالوده های خوشمزه ای هم داشته
هم صحبتی با آقای نصرتی و شنیدن خاطراتشون هم حسن ختام سفر من شد.البته یادتون باشه به دلیل راهنمایی هام از اون زمین منظور سهم میخوام ها
دوست دارم از تک تکتون بنویسم
از لحظه لحظه ی با شما بودن
از حمید هم خیلی خیلی تشکرات دارم.حمید میدونم تا حالا این جمله رو نشنیدی ولی خیلی خوبی
وقتی نیستی،همه نیستن
نه که نیستن،هستن
مثل تو نیستن