[arezooo82]

منم خیییلی خیییلی زودرنجم...قبلا زودرنج بودم الان بدتر هم شدم

[موجود گیاه خوار]

منم زود رنج هستم.ولی همیشه دنبال یه راهی هستم که نباشم.
حضور در اجتماع.بالا بردن اعتماد به نفس.عشق متقابل خانواده و دوستان.
اینا میتونن کمک کنن و شاید هم عشق (من که تاحالا تجربه نکردم)

[hilda]

زود رنج بودنو نمیشه بطور کامل برطرف کرد ولی میشه خیلی کمترش کرد
یکی از نتایج خوبی که ام اس برای من داشت همین بود که با خودم مبارزه کنم برای اینکه زود رنج نباشم و تا حدود زیادی هم موفق شدم
زودرنج بودن خودش یه مسئله است و اون لحظه که ناراحتیم عکس العمل نشون دادن یه چیز دیگه
اکثر اوقات وقتی ناراحت میشیم همون لحظه هم برخورد میکنیم با کسی که ازش ناراحتیم حالا یا بهش غر میزنیم یا دعوا میکینم یا بحث میشه
اول باید جلوی این رفتارو بگیریم وقتی احساس ناراحتی میکنیم از هر کسی یا هر چیزی عکس العمل نشون ندیم این کار باعث میشه دامن نزنیم به زودرنجیمون
و موضوع بعدی اینکه بشینیم فکر کنیم که این چیزی که باعث ناراحتیه ما شده چقدر مهمه؟؟؟؟
باور کنین نصف بیشترش چیزای بی اهمیتیه اون موقع است که می فهمیم واسه یه چیز بی ارزش داریم خودمون عذاب میدیم

[moon light]

درسته که واسه چیزای بی ارزش ناراحت میشیم البته دربعضی مواقع،اما کنترل کردن خودت تواون لحظه مهمه که من نمیتونم.قبلا میتونستم اما الان اصلا.....

[ghaside]

وای منکه تا میام نطق کنم اشکم در میاد . خیلی بد شدم اصلا کنترلی رو خودم ندارم دست خودمم نیست و این بده چون اصلا نمیتونم منظورمو برسونم و برداشته دیگه ای از حرفام میشه
نمیشه کاری کرد ؟

[matinfard]

به نظرم اسم این تاپیک به جای "تاثیر زود رنجی بر ام اس" باید "رابطه زودرنجی و ام اس" می بود.
چون زود رنجی به نوبه خود تاثیری بر ام اس ندارد، نه بر ابتلا به آن و نه در تشدید آن
اما اینکه مبتلایان حساس تر و یا به قراری همان زودرنج ترند به نظرم درسته...

[saeid]

زود رنج و عصبی شدم بدجور یکی حرف بزنه دا
دادو بیداد را راه میندازم عجیب بعدشم پشیمون میشم

[الی کوچولو]

به نظرم اسم این تاپیک به جای "تاثیر زود رنجی بر ام اس" باید "رابطه زودرنجی و ام اس" می بود.
چون زود رنجی به نوبه خود تاثیری بر ام اس ندارد، نه بر ابتلا به آن و نه در تشدید آن
اما اینکه مبتلایان حساس تر و یا به قراری همان زودرنج ترند به نظرم درسته...

ولی من با نظر شما مخالفم!!!
هرچند دکترا میگن این دو تا هیچ ربطی بهم نداره ولی اشتباه میگن

[موجود گیاه خوار]

زود رنج و عصبی شدم بدجور یکی حرف بزنه دا
دادو بیداد را راه میندازم عجیب بعدشم پشیمون میشم

منم خیلی قاطی هستم امشب
یه نفر الکی بوق رو واسه من نگه داشت و من اون لحظه دلم میخواست فقط باهاش درگیر بشم.اصلا برام مهم نبود که ممکنه زورم بهش نرسه.
نمیدونم چرا اینطوری شدم.اصلا دلم نمی خواد اینجوری باشماخه واسه سلامتی خودم بده
ای دانشگاه پیام نور که هر چی میکشم از تو
اعصابم خورده.هر چی هم گیاه میخورم اروم نمیشم

[شیرین]

زود رنج که چه عرض کنم
راستش من بیش از اندازه عصبی هستم...
یادم میاد از همون دوران راهنمایی دبیرستان عصبی بودم...
اونموقع ها کمتر بود شدتش ولی الان به نهایت خودش رسیده...
موقع عصبی شدن کارایی میکنم که بعدش بخاطرش حتی آرزوی مرگ میکنم...
چون بینهایت خجالت میکشم که اطرافیانم منو تو اون حالات با اون رفتارای آنرمال دیدن...
زود رنجم هستم.....
طوریکه حتی وقتی بچه ها یا دوستام اینجام پای ارسالام لایک نمیزنن ناراحت میشم
باورتون میشه تا این حد زودرنجم؟
خجالت بکش شیرین