[nanaz]

بازم مثل همیشه همه چی عالی وخوب مرسی ازهمتون

[nazaninamiri70]

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای بچه ها عالییییییییییییییییییی بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
ما همونطور که مصی گفت ساعت 2.5 رسیدیم... کلی منتظر بودیم منم که اصلا بچه ها رو نمیشناختم تا رفتیم اول با ساناز عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم آشنا شدیم بعدشم که حمیدو دیدیم که بازم من باورم نمیشد حمید باشه همش منتظر بودم حمید اینجوری با من برخورد کنه ولی دیدم وااااااااااااااااااای چقدر مهربووووووووووونه بعدش با نوشین عزیـــــــــــــــــــز و ساناز و لیلا و باقی بچه ها آشنا شدیم که یه هوووووووو یه پروانه اومد داخل!!!!
تا اومد نشست پیش ما دست کرد تو لیوان شیرداغ ما بعدشم که عمو ابراهیم و احسان اومدن و ما رفتیم پیش اونا و پروانه سواستفاده کرد و شکلات منو خورد دختر مظلوم گیر آوردی؟: خوبه خواهرم بود وگرنه پروانه بعدش که دیگه خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوش گذشت با پرستو و دوست جون شهرزاد جون و مائده جونم رو دیدم خاله هستی و عمو رضـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا امیر ریما که وقتی اون دکتره داشت حرف میزد(همون دکتر کچله که اگه ریش و سبیلشو میذاشت تو سرش کلی مودار میشد) انقدر بهت زده و با تعجب نگاه دکتره میکرد که انگار داره نگاه نکیر و منکر میکنه بعدشم که ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارا جـــــــــــــــــــون و امین پیرمرد رو دیدیم آخر سرم که شما ها همه رفتین منو احسان و عموابراهیم و عمورضا و خاله هستی و پروانه شام وایسادیم با هم خوردیم وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای که چقدر خوش گذشت عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــآلی بود تازه عمو ابراهیم آخر سر 4 تا عضله رو به کار انداخت و دست ما رو یه جوری فشار داد که خون مرده تو دستم یعنی عمو خیلیییییییییییییییییییییییییییی زور داری پیشنهاد میکنم کسی با عمو ابراهیم در نیفته
اهای پرئانه من شکلات داغمو میخوام در آخرم از حمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــید سیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــنا و ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاناز و نوشــــــــــــــــــــــــین و مه ســـــــــــــــــــــــــــــــــــا و ملودی و ساینا و باقی دوستایی که زحمت دیدار رو کشیدن 10 به توان بی نهایت تشکر رو داریم

[hamid]

به قول بچه ها یه دیدار دیگه هم تموم شد ، کم کاستی هاش رو که انشالا به بزرگواریتون میبخشید و دوستی ها و صمیمیت ها هم در خاطر هممون میمونه .
منم از همه تشکر میکننم . این سری دیگه واقعا نمیشه اسم برد . تک تک بچه ها زحمت کشیدن .
همه اونهایی که تو چیدن صندلی ها کمک کردن
همه اونهایی که تو پذیرایی کمک کردن
همه اونهایی که در کنترل برنامه کمک کردن
و همه و همه

دست همه درد نکنه و یه خسته نباشید درست حسابی به همه .


یه تشکر خیلی ویژه هم باید از دکتر نمازی داشته باشم که واقعا موقع صحبت هاشون معلوم بود که همه لذت بردن و از سالن صدایی نمیومد .
انشالا ساینا فایل صوتی صحبت های دکتر رو میزاره در سایت که همه استفاده کنن چون واقعا صحبت هاشون بی نظیر بود .

بازم از همه ممنونم ، از خودمم ممنونم که در پیدا کردن دوست بی نظیر عمل کردم و این همه دوست نازنین دارم

[paeazan]

خوشحالم که بهتون خوش گذسته.مثل همیشه
هورااااااااااااااااااااا

یه تشکر ویژه و یه خسته نباشید جانانه به همه ی اون دوستانی که زحمت برگزاری مراسم رو کشیدن

مخصوصا از مدیرای خوبمون سینا و حمید.میدونم مدیریت خیلی سخته

---

مرسی از ساینا که اولین نفر اومد گزارش داد
و از بقیه که شرح ما وقع دادن

آبمیوه ها خوشمزه بود؟
منم اینجا آبمیوه خوردم و ال کارنیتین هم بهش اضافه کردم که انرژی زا باشه اما مطمئنا آبمیوه ی شما در دیدار انرژی زا تر بوده گوشت شه به تنتون

[مهدی نصیری]

اونایی که نبودن دلشون جییییییزغاله شه .خخخخخخخخخخخ

[meherafarin]

از همه دوستان تشکر می کنم خوشحالم که تونستم در این دیدار باشم و بابت شکلات از دوست خوبم تشکر میکنم

[nazaninamiri70]

به من که بی آبمیوه هم خوش گذشت... دعا میکنم بازم بتونم بیام خدااااااااا چرا این سری که من رفتم پروانه باید بیاد شکلات داغ منو بخوره هان؟؟؟

[Mehdi Marjani]

سلامی دوباره به همه گلهای زمین
نمیدونم چه جوری تشکر کنم از تمامی زحمتکشان این دیدار
یه چیزی بگم مسخرم نمیکنید
من رفتم جلوی در کافی شاپ تا بعد سه تا بچه دو تا دختر و یه پسر امدند پیش من بعد التماس که عمو فال بخر منم خریدم تو فالم نوشته شده بود که سفری در راه داری بعد قرعه کشی شد من در گوش ملینا گفتم بگه 23 خدا شاهد که اون لیست رو نگاه نکرده بودم از شانس من شماره 23 من بودم سینا قبول نکرد گفت تو دیدی بعد که برای بار دوم اسمم در امد دیگه نتونست چیزی بگه یه چیز دیگه که یادم داشت میرفت ما دو تا کیک شکلاتی سفارش داده بودیم با کافه گلاسه راستشو بگم تا حالا نه کیکشو خورده بودم نه کافه گلاسشو مرجانو نمیدونم اما شهرزاد پای سیب داشت کیک منم شبیه کیک اون بود خلاصه از اون جایی که برای من مهم نیست خوردنی چیه خوردم
بازم از همه ممنونم
سارا خانم بابت کیسه شکلات ممنونم

خلاصه ایل گلی ما رو طلبیده

[paeazan]

تشکر مجدد
بخصوص از ناظرین عزیز که پستهامو در اینجا پاک کردن

[گل بهار]

اي كاش ميتونستم بيام ،... اينقدر تعريف كردين دلم اب شد...لطفا صحبت هاي اقاي دكتر رو تو سايت بذاريد ممنون ميشم ...