ارسالها: 560
موضوعها: 20
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 1190
تشکر های دریافت شده :2458 بار در 1164 پست
سال تشخيص بيماري : 89 ( CIS)
دكتر معالج : سید مسعود نبوی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سلام
من یه مشکله مهم و اساسی دارم واون اینه که
به شدت دارم فراموشی می گیرم
من از 5 سالگی 118 خونمون بودم
همه ی اسامی رو حفظ می کردم
یه چیز رو یه بار می خوندم برای همیشه یادم میموند
و هزار چیز دیگه
ولی الان چند ساله که واقعا بدجوری مشکل دارم
همین جوری داره بیشتر هم میشه
الان اصلا اسم افراد یادم نمی مونه
مثلا هم کلاسی هامو یا بعضی از همکارامو که تعدادشون هم کم نیست تو خیابون ببینم نمی شناسم
من کلی رمان خوندم ولی داستان هیچ کدوم یادم نیست
بارها شده که وقتی دارم یه رمان می خونم یادم رفته قبلش چه اتفاقایی افتاده
مهمترین کارهای روزمره ام رو فراموش می کنم
الان به حدی رسیده که وقتی شوهر خواهرام میان یا وقتی مهمون داریم و یه مهمون دیگه بهشون اضافه میشه من حواسم نبوده که بهشون سلام بدم
تو سرکار یادم میره از صبح کی رو دیدم و به چه کسی سلام دادم
به خاطر همیه با یه نفر 5 بار سلام و علیک می کنم و با یه نفر اصلا
این فراموشی داره تو کارم هم تاثیر میذاره
مثلا برم خونه ی کسی حتی اگه رو مبل هاشون هم بشینم بعد از چند وقت یکی در مورد دکوراسیون خونه ی اون طرف بپرسه من هیچی یادم نیست ( البته اصولا آدمی نیستم که زیاد دبه این مسائل دقت کنم)
مثلا الان یادمه که فردا تولد خواهرمو بهش تبریک بگم ولی فردا یادم میره
من اصلا اینجوری نبودم
الان 5 سالی میشه که این مشکل شروع شده و الان واقعا برام حکم یه فاجعه رو داره چون واقعا به خاطر این قضیه تاوان های بدی رو پس دادم.
خدا یا کیفیت رو فدای کمیت نکن. کمتر خلق کن ولی آدم خلق کن!
ارسالها: 389
موضوعها: 16
تاریخ عضویت: Apr 2010
تشکر های اهدا شده: 4389
تشکر های دریافت شده :2984 بار در 980 پست
سال تشخيص بيماري : آذر 88
دكتر معالج : ...
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : رشت
مشكل منم عين مريمه
!!!
يعني ام اس باعث اين مشكل ميشه؟
اگر همه انسانها کارکرد مغزشان یک میلینیوم شکمشان میبود دنیا تعریف دیگری میداشت.
ارسالها: 11
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2009
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :40 بار در 11 پست
سال تشخيص بيماري :
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
2010/05/08, 08:15 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/05/08, 08:17 AM، توسط نغمه.)
سلام مریم جان این فراموشی که ازش می گی خیلی بندرت اتفاق می افته من فکر کنم تمرکز نداری و یا مشغله های فکریت زیاد شده و عدم هماهنگی بین کارهای و برنامه هات می تونه باشه
اما پیشنهاد گلکم: می تونی برنامه روزانه داشته باشی
و یا تکرار اسامی و یا رمان خواندن ، مرور برنامه ها در ذهنت که بعد از روی عادت دیگه به این مشکل بر نخوری منتظر خبر ازت هستم دوست خوبم
(2010/05/04, 03:23 AM)bahar نوشته است: SALAM,
NAGHME JONAM YE PISHNAHADE KOCHOLO DARAM.YE DAFTARECHE YADASHTE BAR DAR AVAL; 50 HOSOSIATE MOSBAT VA SHAKHESE KHODETO BENEVIS,DOVOM BARAIE YE MAHET CHANA ADAF TAEEN KON VA BARASH ROZO MODELSHO ,RANFESHO TAEEN KON VA BA RESIDAN BE HAR HADAFT YE TIK BEZAN.NATIJE MIGIRI ENSHALHK ODOM AZ
عزیزکم منظورتون متوجه نمی شم
ارسالها: 389
موضوعها: 16
تاریخ عضویت: Apr 2010
تشکر های اهدا شده: 4389
تشکر های دریافت شده :2984 بار در 980 پست
سال تشخيص بيماري : آذر 88
دكتر معالج : ...
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : رشت
سلام نغمه جون
من با ذهنم مشكل دارم ، علاوه بر اينكه مشكل حافظه هم دارم
نميدونم بهش چي مي گن!
جريان اينه كه من به هر چيزي كه فكر مي كنم برام اتفاق ميوفته!از 16 سالگيم به اين فكر كردم كه ام اس مي گيرم(يه جور ترس)،جالب اينه كه من اون موقع خودمو رو ويلچر ميديدم.. هميشه فكر ميكردم كه بايد چند سال واسه هر امتحاني تلاش كنم كه شد.
مثلا وقتي كه دارم آشپزي مي كنم ، اگه به خودم بگم كه دستم بريده ميشه و نياز به پانسمان و بخيه هم داره اين اتفاق ميوفته... به دكترم گفتم ميگه ذهن خيلي قوي اي دارم اما نگفت چيكارش كنم. تو ذهنم در مورد طول عمرم هم هست.
مي توني كمكم كني ؟ كتابايي هست كه بخونم يا شيوه هايي كه بشه اين ذهن رو مثبت كرد يا براي كاراي خيلي مفيد ازش استفاده كرد !!؟
اگر همه انسانها کارکرد مغزشان یک میلینیوم شکمشان میبود دنیا تعریف دیگری میداشت.
ارسالها: 405
موضوعها: 107
تاریخ عضویت: Jan 2010
تشکر های اهدا شده: 911
تشکر های دریافت شده :2505 بار در 772 پست
سال تشخيص بيماري : 1386
دكتر معالج : ------
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : قم
مریم جون غصه نخور که توی این مشکل تو تنها نیستی . من خیلی شدیدتر از تو این مشکل رو دارم و حتی حافظه کوتاه مدتم چنان ضعیف شده که یه چیز کوچیکو با این که چند بار تکرار می کنم همون لحظه که تکرارش نمی کنم از ذهنم می ره و نغمه هم درست می گه من سعی کردم که با کتاب خوندن و مخصوصا جدول حل کردن بهترش کنم و واقعا هم بهتر شد ولی منم فکر می کنم یکی از عوارض ام اس باشه .
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم ... که دل به دست کمان ابروئیست کافر کیش
ارسالها: 11
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2009
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :40 بار در 11 پست
سال تشخيص بيماري :
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
(2010/05/13, 05:33 PM)Matilat نوشته است: سلام نغمه جون
من با ذهنم مشكل دارم ، علاوه بر اينكه مشكل حافظه هم دارم
نميدونم بهش چي مي گن!
جريان اينه كه من به هر چيزي كه فكر مي كنم برام اتفاق ميوفته!از 16 سالگيم به اين فكر كردم كه ام اس مي گيرم(يه جور ترس)،جالب اينه كه من اون موقع خودمو رو ويلچر ميديدم.. هميشه فكر ميكردم كه بايد چند سال واسه هر امتحاني تلاش كنم كه شد.
مثلا وقتي كه دارم آشپزي مي كنم ، اگه به خودم بگم كه دستم بريده ميشه و نياز به پانسمان و بخيه هم داره اين اتفاق ميوفته... به دكترم گفتم ميگه ذهن خيلي قوي اي دارم اما نگفت چيكارش كنم. تو ذهنم در مورد طول عمرم هم هست.
مي توني كمكم كني ؟ كتابايي هست كه بخونم يا شيوه هايي كه بشه اين ذهن رو مثبت كرد يا براي كاراي خيلي مفيد ازش استفاده كرد !!؟
سلام عزیزم
با ذهنت دوست باش و سعی کن به چیزهای خوب فکر کنی تا از این نعمتی که خدا در اختیارت گذاشته خوب استفاده کنی می دونم سخته اما بعد برات عادت می شه که به چیزهای خوب فکر کنی و اتفاقای خوب بیوفته برات و برای اطرافیانت
آره گلکم کتاب های مثبت بخون که به ذهنت سمت و سو بده که تو این زمینه اتفاق شکل بگیره و خلاق تر بشه ، کتاب:
عامل علاء الدین- خود مقدس شما- بار هستی (میلان کوندار)- زندگی، عشق و دیگر هیچ(لئوبوسکالیا) و... می تونی فیلمهای مثبت ببینی تا بهتر فرمون ذهنت دستت بیاد
و یه پیشنهاد دیگه روزانه اتفاقای خوبتو توی یه دفتر کوچولو بنویس و آخر شب مرور کن فوق العاده است اما چشماتو باز کن و همه نعمتای خدا رو ببین قطعاً اثرشو می بینی کم کم چشمت ذهنت جسمت روحت عادت می کنه اتفاق خوب ببینه و براش پیش بیاد
منتظر شنیدن خبرهای خوب ازت هستم دوستم
ارسالها: 4
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2010
تشکر های اهدا شده: 41
تشکر های دریافت شده :1 بار در 1 پست
سال تشخيص بيماري :
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
سلام
اینجا کسی هست به سوالت من پاسخ بده؟
میتونین بهم بگین چی شد که فهمیدین ام اس دارین؟
یعنی میخوام بدونم اولش چه علائمی پیدا کردین.
من مدتیه دچار پرش دست و پا میشم یعنی شونه طرف راستم مدام میپره.میخوام بدونم من ام اس دارم یا نه؟
پاهام هم همیشه سرده و دست و پام خواب میره.
ارسالها: 3,364
موضوعها: 243
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 18940
تشکر های دریافت شده :37267 بار در 6969 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولید - داروسازی اسوه
محل سکونت : تهران
دوست عزيز لطفا محل مناسب را براي مطرح كردن سوالتون برگزينيد ،اينجا انجمن روانشناسي هست . جواب سوالتون هم در سايت وجود داره ميتونيد به بخش علائم ام اس مراجعه كنيد .
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
ارسالها: 4
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2010
تشکر های اهدا شده: 41
تشکر های دریافت شده :1 بار در 1 پست
سال تشخيص بيماري :
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
2010/06/15, 10:48 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/06/15, 10:49 PM، توسط filis.)
(2010/06/15, 06:44 PM)hamid نوشته است: دوست عزيز لطفا محل مناسب را براي مطرح كردن سوالتون برگزينيد ،اينجا انجمن روانشناسي هست . جواب سوالتون هم در سايت وجود داره ميتونيد به بخش علائم ام اس مراجعه كنيد .
پس لطفا لینک بخش علائم رو اینجا بذارید چون هر چی گشتم پیداش نکردم.
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5559 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
2010/06/15, 11:03 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/06/15, 11:03 PM، توسط anaram.)
(2010/06/15, 10:48 PM)filis نوشته است: پس لطفا لینک بخش علائم رو اینجا بذارید چون هر چی گشتم پیداش نکردم.
روی لینک زیر کلیک کن
آشنایی با علائم و نشانه های ام اس
آنارام باشید