2012/06/20, 07:21 PM
سلنيوم
selenium
در دهه 1930، بيماري "مسموميت مزمن" در دامها بهعلت مصرف گياهاني که در خاک غني از سلنيوم رشد کرده بودند، مشاهده شد. اين امر باعث شد که سلنيوم به عنوان يک سم شناسايي شود.
در سال 1957 اعلام شد که دريافت حتي مقدار کمي سلنيوم ميتواند ازنکروز(ضايع شدن) کبد موش صحرايي مبتلا به کمبود روي جلوگيري کند. بنابراين روشن شد که سلنيوم يک سم نبوده، بلکه يک ماده مغذي ضروري است.
در سال 1973اولين عملکرد بيولوژيک سلنيوم در جانوران، با يافتن مادهاي به نام "گلوتاتيون ******داز" کشف شد. اين ماده در تجزيه و دفع مواد سمي به کبد کمک ميکند.
بيماري هاي ناشي از کمبود سلنيوم:
در سال 1976 مشخص شد که در اثر کمبود سلنيوم بيماري "کشان"(keshan) ايجاد مي شود. بيماري کشان، کارديوميوپات� �(اختلال قلبي) بود که به طورعمده زنان و کودکان را در استان کشان چين(ناحيهاي که ميزان سلنيوم خاک در آن بسيار پايين است)، مبتلا ميکرد. مطالعات نشان داد که دريافت مکمل سلنيوم، مانع پيشرفت اين نوع کارديوميوپات� � ميشود.
بيماري ديگر ناشي از کمبود سلنيوم، بيماري "کاشين- بک" (Kashin-Beck)بود که در کودکان و نوجوانان شايع ميشد. ممکن است اين بيماري يک جزء ويروسي داشته باشد که در هنگام فقدان يا کمبود سلنيوم در رژيم غذايي، رشد ميکند، ولي علت اصلي آن به طور کامل شناخته نشده است. در اين بيماري، ابتدا سختي قرنيه، تورم و درد(اغلب در محل اتصال بند انگشتان) و سپس استئوآرتريت(د رد مفاصل و استخوانها) همراه با درگيري آرنج، زانو و قوزک پا ايجاد ميشود. البته کمبود يُد نيز ممکن است به عنوان يک عامل خطر در اين بيماري نقش داشته باشد.
نقش در بدن
سلنيوم جزء عناصر کم مقدار بوده و براي سلامتي بدن لازم است. در بدن سلنيوم به پروتئينها متصل شده و تشکيل "سلنوپروتئين� �ها" را ميدهد که خاصيت آنتياکسيدان ي دارند. "گلوتاتيون ******داز" يک نوع آنزيم است که حاوي سلنيوم بوده و در تمام سلول ها(سرم و شير انسان) موجود است.
با افزايش مصرف اسيدهاي چرب اشباع نشده در رژيم غذايي(به دليل نياز به فعاليت آنتي اکسيداني سلنيوم) نياز به آن افزايش مييابد.
آنزيم "يودوتيروني *" که براي تشکيل هورمونهاي تيروئيدي ضروري ميباشد، يک سلنوپروتئين است و عملکرد تيروئيد را تنظيم ميکند.
اثرات آنتي اکسيداني سلنيوم و ويتامين E ممکن است يکديگر را تقويت کنند. سلنيوم بهعنوان جانشين ويتامين E نيز عمل ميکند.
پايين بودن مقدار سلنيوم در بدن بيماران سرطاني نشانگر آن است که کمبود دريافت سلنيوم ممکن است به سرطانزايي کمک کند. دليل احتمالي آن نارسايي گلوتاتيون ******داز در از بين بردن راديکالهاي آزاد است. گلوتاتيون ******داز در هنگام وجود سلنيوم توسط کبد توليد ميشود. احتمال کمبود اين ماده تنها در افراد ساکن مناطقي که خاک شان سلنيوم کمي دارد و تنها از غذاي بومي استفاده ميکنند و يا رژيم خاصي(مثل بيمار فنيل کتونوري) را رعايت ميکنند، وجود دارد.
متابوليسم (سوخت و ساز) سلنيوم
جذب آن در بخش بالايي روده کوچک انجام ميشود.
در حالت کمبود، ميزان جذب آن افزايش مييابد. همچنين اگر در اثر افزايش دريافت، دفع ادراري آن افزايش يابد، اين دفع بالا نيز منجر به افزايش جذب خواهد شد.
ارزيابي وضعيت سلنيوم با اندازگيري آن يا اندازهگيري گلوتاتيون پرکسيداز سرم، پلاکتها و سلولهاي قرمز خون يا سلنيوم موجود در خون يا ادرار انجام ميشود.
مقادير مورد نياز
مقدار توصيه شده (RDA)سلنيوم 55 ميليگرم در روز براي مردان، زنان و نوجوانان 18- 14 ساله است. همچنين RDA سلنيوم براي کودکان، بين 30- 20ميليگرم در روز ميباشد.
براي نوزادان هنوز RDA مشخصي وجود ندارد، ولي ميزان دريافت کافي براي آنان 20- 15 ميليگرم در روز است.
سلنيوم مورد نياز در دوران بارداري و شيردهي به ترتيب 50 و 70 ميلي گرم در روز ميباشد.
عوارض کمبود
در موارد کمبود سلنيوم، اختلالات قلبي، ضعف عضلاني، اختلال لوزالمعده و ناراحتي مفاصل نيز ديده ميشود. کمبود سلنيوم در کودکاني که تا چهار سال تغذيه وريدي شدهاند، با بروز ضعف عضلات، درد و حساسيت بروز ميکند. مکمل ياري سلنيوم(اضافه کردن سلنيوم به تغذيهوريدي) موجب بهبود علائم باليني و افزايش سطح سلنيوم خون ميگردد.
منابع
محتواي سلنيوم غذاها، به ميزان سلنيوم موجود در خاک يا آبي بستگي دارد که گياه يا حيوان از آن تغذيه مي کند. ولي به دليل اتصال آن به پروتئين، در تمام غذاهاي حيواني وجود دارد. منابع عمده ي آن شامل غذاهاي دريايي ، قلوه، جگر، گوشت و ماکيان هستند.
محتواي سلنيوم در غلات متفاوت بوده و به محل رويش آن ها وابسته است.
محتواي سلنيوم و فعاليت گلوتاتيون ******داز در شير مادر ، بهطور مستقيم تحت تاثير تغذيه مادر با سلنيوم و شکل سلنيوم مصرف شده است.
غني کردن شيرخشک با سلنات، سبب بهبود وضعيت سلنيوم در شيرخواران نارس ميشود.
مسموميت(درياف ت بيش از حد) سلنيوم:
عوارض مسموميت آن عبارت از خستگي، بوي سير در تنفس، خشک و سخت شدن بدن، ريزش مو، تغيير رنگ و ***ندگي ناخن ، کوري و گاهي *** در دامهاست.
تست بيوشيميايي ويژه و حساسي براي تعيين مسموميت وجود ندارد. مطالعات در ونزوئلا، افزايش بروز درماتيت، ريزش مو و بيماريهاي ناخن در کودکان مناطق سلنيوفروس(که خاک آنها آهن و سلنيوم فراوان دارد) را نشان دادهاند.
در چين، ريزش مو و بيماري هاي مربوط به ناخن و بعد از آن ضايعات پوستي، اختلال در سيستم عصبي و گاهي اوقات پوسيدگي دندان ديده شده است. در مطالعهاي نيز علائمي نظير تهوع، اسهال، تحريکپذيري، خستگي، نوروپاتي محيطي، ريزش مو و تغييرات ناخن مشاهده شده است.
مقدار مجاز براي دريافت سلنيوم در يک مرد معمولي 70 کيلوگرمي، 350 ميکروگرم در روز است.
حداکثر ميزان مجاز براي دريافت سلنيوم، 400 ميکروگرم در روز ميباشد.
selenium
در دهه 1930، بيماري "مسموميت مزمن" در دامها بهعلت مصرف گياهاني که در خاک غني از سلنيوم رشد کرده بودند، مشاهده شد. اين امر باعث شد که سلنيوم به عنوان يک سم شناسايي شود.
در سال 1957 اعلام شد که دريافت حتي مقدار کمي سلنيوم ميتواند ازنکروز(ضايع شدن) کبد موش صحرايي مبتلا به کمبود روي جلوگيري کند. بنابراين روشن شد که سلنيوم يک سم نبوده، بلکه يک ماده مغذي ضروري است.
در سال 1973اولين عملکرد بيولوژيک سلنيوم در جانوران، با يافتن مادهاي به نام "گلوتاتيون ******داز" کشف شد. اين ماده در تجزيه و دفع مواد سمي به کبد کمک ميکند.
بيماري هاي ناشي از کمبود سلنيوم:
در سال 1976 مشخص شد که در اثر کمبود سلنيوم بيماري "کشان"(keshan) ايجاد مي شود. بيماري کشان، کارديوميوپات� �(اختلال قلبي) بود که به طورعمده زنان و کودکان را در استان کشان چين(ناحيهاي که ميزان سلنيوم خاک در آن بسيار پايين است)، مبتلا ميکرد. مطالعات نشان داد که دريافت مکمل سلنيوم، مانع پيشرفت اين نوع کارديوميوپات� � ميشود.
بيماري ديگر ناشي از کمبود سلنيوم، بيماري "کاشين- بک" (Kashin-Beck)بود که در کودکان و نوجوانان شايع ميشد. ممکن است اين بيماري يک جزء ويروسي داشته باشد که در هنگام فقدان يا کمبود سلنيوم در رژيم غذايي، رشد ميکند، ولي علت اصلي آن به طور کامل شناخته نشده است. در اين بيماري، ابتدا سختي قرنيه، تورم و درد(اغلب در محل اتصال بند انگشتان) و سپس استئوآرتريت(د رد مفاصل و استخوانها) همراه با درگيري آرنج، زانو و قوزک پا ايجاد ميشود. البته کمبود يُد نيز ممکن است به عنوان يک عامل خطر در اين بيماري نقش داشته باشد.
نقش در بدن
سلنيوم جزء عناصر کم مقدار بوده و براي سلامتي بدن لازم است. در بدن سلنيوم به پروتئينها متصل شده و تشکيل "سلنوپروتئين� �ها" را ميدهد که خاصيت آنتياکسيدان ي دارند. "گلوتاتيون ******داز" يک نوع آنزيم است که حاوي سلنيوم بوده و در تمام سلول ها(سرم و شير انسان) موجود است.
با افزايش مصرف اسيدهاي چرب اشباع نشده در رژيم غذايي(به دليل نياز به فعاليت آنتي اکسيداني سلنيوم) نياز به آن افزايش مييابد.
آنزيم "يودوتيروني *" که براي تشکيل هورمونهاي تيروئيدي ضروري ميباشد، يک سلنوپروتئين است و عملکرد تيروئيد را تنظيم ميکند.
اثرات آنتي اکسيداني سلنيوم و ويتامين E ممکن است يکديگر را تقويت کنند. سلنيوم بهعنوان جانشين ويتامين E نيز عمل ميکند.
پايين بودن مقدار سلنيوم در بدن بيماران سرطاني نشانگر آن است که کمبود دريافت سلنيوم ممکن است به سرطانزايي کمک کند. دليل احتمالي آن نارسايي گلوتاتيون ******داز در از بين بردن راديکالهاي آزاد است. گلوتاتيون ******داز در هنگام وجود سلنيوم توسط کبد توليد ميشود. احتمال کمبود اين ماده تنها در افراد ساکن مناطقي که خاک شان سلنيوم کمي دارد و تنها از غذاي بومي استفاده ميکنند و يا رژيم خاصي(مثل بيمار فنيل کتونوري) را رعايت ميکنند، وجود دارد.
متابوليسم (سوخت و ساز) سلنيوم
جذب آن در بخش بالايي روده کوچک انجام ميشود.
در حالت کمبود، ميزان جذب آن افزايش مييابد. همچنين اگر در اثر افزايش دريافت، دفع ادراري آن افزايش يابد، اين دفع بالا نيز منجر به افزايش جذب خواهد شد.
ارزيابي وضعيت سلنيوم با اندازگيري آن يا اندازهگيري گلوتاتيون پرکسيداز سرم، پلاکتها و سلولهاي قرمز خون يا سلنيوم موجود در خون يا ادرار انجام ميشود.
مقادير مورد نياز
مقدار توصيه شده (RDA)سلنيوم 55 ميليگرم در روز براي مردان، زنان و نوجوانان 18- 14 ساله است. همچنين RDA سلنيوم براي کودکان، بين 30- 20ميليگرم در روز ميباشد.
براي نوزادان هنوز RDA مشخصي وجود ندارد، ولي ميزان دريافت کافي براي آنان 20- 15 ميليگرم در روز است.
سلنيوم مورد نياز در دوران بارداري و شيردهي به ترتيب 50 و 70 ميلي گرم در روز ميباشد.
عوارض کمبود
در موارد کمبود سلنيوم، اختلالات قلبي، ضعف عضلاني، اختلال لوزالمعده و ناراحتي مفاصل نيز ديده ميشود. کمبود سلنيوم در کودکاني که تا چهار سال تغذيه وريدي شدهاند، با بروز ضعف عضلات، درد و حساسيت بروز ميکند. مکمل ياري سلنيوم(اضافه کردن سلنيوم به تغذيهوريدي) موجب بهبود علائم باليني و افزايش سطح سلنيوم خون ميگردد.
منابع
محتواي سلنيوم غذاها، به ميزان سلنيوم موجود در خاک يا آبي بستگي دارد که گياه يا حيوان از آن تغذيه مي کند. ولي به دليل اتصال آن به پروتئين، در تمام غذاهاي حيواني وجود دارد. منابع عمده ي آن شامل غذاهاي دريايي ، قلوه، جگر، گوشت و ماکيان هستند.
محتواي سلنيوم در غلات متفاوت بوده و به محل رويش آن ها وابسته است.
محتواي سلنيوم و فعاليت گلوتاتيون ******داز در شير مادر ، بهطور مستقيم تحت تاثير تغذيه مادر با سلنيوم و شکل سلنيوم مصرف شده است.
غني کردن شيرخشک با سلنات، سبب بهبود وضعيت سلنيوم در شيرخواران نارس ميشود.
مسموميت(درياف ت بيش از حد) سلنيوم:
عوارض مسموميت آن عبارت از خستگي، بوي سير در تنفس، خشک و سخت شدن بدن، ريزش مو، تغيير رنگ و ***ندگي ناخن ، کوري و گاهي *** در دامهاست.
تست بيوشيميايي ويژه و حساسي براي تعيين مسموميت وجود ندارد. مطالعات در ونزوئلا، افزايش بروز درماتيت، ريزش مو و بيماريهاي ناخن در کودکان مناطق سلنيوفروس(که خاک آنها آهن و سلنيوم فراوان دارد) را نشان دادهاند.
در چين، ريزش مو و بيماري هاي مربوط به ناخن و بعد از آن ضايعات پوستي، اختلال در سيستم عصبي و گاهي اوقات پوسيدگي دندان ديده شده است. در مطالعهاي نيز علائمي نظير تهوع، اسهال، تحريکپذيري، خستگي، نوروپاتي محيطي، ريزش مو و تغييرات ناخن مشاهده شده است.
مقدار مجاز براي دريافت سلنيوم در يک مرد معمولي 70 کيلوگرمي، 350 ميکروگرم در روز است.
حداکثر ميزان مجاز براي دريافت سلنيوم، 400 ميکروگرم در روز ميباشد.