ارسالها: 789
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Dec 2009
تشکر های اهدا شده: 5858
تشکر های دریافت شده :14982 بار در 3330 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : همون طوفانیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
لیلی جان دوست خوبم اینکه به این نتیجه رسیدی که دکتر طوفانیان برات راه درمان بدی رو پیشنهاد کرده جای خوشحالی داره. حالا دیگه مطمئنی که دکتر طوفانیان دکتر قابل اعتمادی برات نیست و می بایست ادامه درمانت رو پیش یه دکتر دیگه پیگیری کنی. چیزی که باعث شد بیام اینجا اینو بگم این بود که به غیر از شما کسان دیگری هم بودند که نظر مثبتی روی راه و روش دکتر طوفانیان نداشتند. اما دوست خوبم دیگه فکر کنم همه بیمارا حتی اونایی که به اینترنت دسترسی ندارند می دونند که دوره درمان با اینترفرون ها حداقل سه ساله. خود دکتر طوفانیان به من گفت اگه قرار باشه کمتر از سه سال استفاده کنی اصلن استفاده نکنی بهتره. عزیزم من از مشخصات شما اطلاعی ندارم. کاش به غیر از دکتر طوفانیان از دکترهای دیگه هم مشاوره می گرفتی. این حداقل کاریه که ما باید در مورد بیماریمون انجام بدیم. چون بیماریمون بیماری عادی و معمولی نیست. من تو تمام مراحل از پزشکای خوب و بنامی مشاوره گرفتم. به هیچوجه هم قصد خوب نشون دادن دکتر طوفانیان رو ندارم اگرچه منش ایشون بسیار متین و دوست داشتنی هستش. یه خواهش دوستانه هم ازتون دارم در حال حاضر من به این دکتر اعتماد کردم و تا وقتی که خلافش ثابت نشه دوست ندارم این اعتماد از بین بره. خود اعتماد کردن به دکتر بخش قابل توجهی از درمان محسوب می شه. به هرحال به عنوان یه دوست و خواهر بهتون می گم که من به توصیه ایشون به تنهایی از همون ابتدا یعنی بستری شدن تو بیمارستان برای گرفتن پالس تا زدن سه سال آونکس وبعد قطع دارو به دستور ایشون از چندین جا مشاوره گرفتم. الانم چهارساله که دارو مصرف نمی کنم شدید با تاکید رو این که به هیچ عنوان نمی خوام قطع دارو و ادامه ندادن به مداوا رو به کسی توصیه کنم، اینو باید بگم که خیلیها هستند حتی تو این سایت که داروشون به دستــــــــــــــــــــــــــــور پــــــــــــــــــــــــــــــــــــزشکشون قطع شده. این مختص دکتر طوفانیان نیست. ای کاش کمی محتاط تر روی اعتماد بیماران اینجا به پزشکاشون حرفی زده بشه. چون همینجوری ما امنیت فکری راجع به تشخیص درست پزشک نداریم چه برسه به اینکه کسی بیاد و بگه ال و بل.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
ارسالها: 72
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2012
تشکر های اهدا شده: 92
تشکر های دریافت شده :287 بار در 83 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : دکتر محمد حسن اسلامی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : استان یزد
(2012/06/01, 12:20 AM)مینا... نوشته است: من هیچ وقت نه عرق میکنم نه اصلا عرق بدنم بوی بد میده
سلام
من رو میبخشید من متوجه منظور شما نشدم
منظور شما تایید ارتباط بوی بدن و بیماری ام اس هست یا رد اون، چون من گفته بودم احتمالا محرومیت از بوی بدن باعث این بیماری میشه و شما میگین که بدنتون اصلا بو نداره
البته اینکه بینی ما بوی یه چیزی رو بصورت آگاهانه حس نمیکنه به معنی اینکه اون ماده بویی نداره نمیشه ، به هر حال بو در حقیقت چیزی نیست جز ملکول های یک ماده که در هوا پخش شده و مسلما ملکول های عرق شما هم توی هوا پخش میشن و با توجه به اینکه این ملکول حاوی DNA و سایر مواد بیو شیمیایی بدن شما هستند میتونن روی بدن خودتون و دیگران تاثیر بذارن.
ارسالها: 295
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 992
تشکر های دریافت شده :2311 بار در 542 پست
سال تشخيص بيماري : 85
دكتر معالج : دکتر مقدسي
داروي مورد استفاده : فینگولیمد
محل سکونت : تهران
من قصد خراب کردن ذهن بیمارهایی که به ایشون اعتماد کردن رو ندارم دوست من.چون من خودم خیلی به ایشون اعتماد داشتم.برای همین نمی خوام بلایی که از این اعتماد سرم اومد سر اونها هم بیاد این دردی که من این چند وقت کشیدم هیچ وقت تو زندگیم نکشیده بودم.به حدی از کمرم به پایین بی حس و سر شده بود که اختیار ادرار و مدفوعم هم نداشتم.به ایشون زنگ می زدم می گفتم من هنوز پام سره می گفت مدارا کن.(چون من شهرستانم امکان اینکه هی بیام دکتر نداشتم) تا اینکه کارم به بیمارستان کشید راجع به بتافرون هم من نمی دونستم 3 سال کمتر به درد نمی خوره خودش بعد از 2 سال گفت بسه تو دیگه خوب شدی هر وقت حمله داشتی بیا.اصلا از من نخواست که حد اقل واسه یه چکاب دوره ای بیام
شمن به هرکی دوست داری اعتماد کن.شاید من زیادی اعتماد کرده بودم.اشتباه من بود
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
ارسالها: 61
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
تشکر های اهدا شده: 5
تشکر های دریافت شده :89 بار در 42 پست
سال تشخيص بيماري : 8/8/90
دكتر معالج : خلیقی نژاد
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اصفهان
يعني تو چه مشكلي داشتيييييييي ميشه بگيييييييييييي؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
انسان هرگز حتي به مرگ هم تسليم نمي شود مگر زماني كه اراده اش ضعيف باشد(((اندوخته اي با ارزش تر از تندرستي نميشناسم)))
ارسالها: 102
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2012
تشکر های اهدا شده: 261
تشکر های دریافت شده :577 بار در 164 پست
سال تشخيص بيماري : 90
دكتر معالج : دکتر کاظمی
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
محل سکونت : اهواز
من یه جورایی مطمئنم مریضی با اضطراب و استرس همگام هستن
خیلیامون تو دوره ای از زندگیمون که اضطراب زیادی داشتیم چند وقت بعدش متوجه ابتلا شدیم
من تو دوره ازدواجم خیلی استرسو اضطراب داشتم
چند وقت بعدش فهمیدم مبتلا شدم
75% بیمارهای ام اسی متأهل هستن
بهرحال استرس بیشتره دیگه
واسه منکه دلیلش اینه حالا هر کی هر چی میخواد بگه
باور کن:
همیشه خدا جای شکرشو باقی میذاره.
ارسالها: 129
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2010
تشکر های اهدا شده: 1215
تشکر های دریافت شده :913 بار در 141 پست
سال تشخيص بيماري : 1386
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : تهران
فقـــــــــــــــــــــــــــــــط و فقـــــــــــــــط به نظر من اســــــــــــــــــــــــــــــــــــــترس درس منو به این مرض مبتلا کرد
استـــــرس من طوری بود که همیشه سر جلسه 10 دقیقه اول امتحان از شدت استرس همیشه سرم گیج میرفت
خدایا رحم کن بر کسانی که سرمایه اشان امید است وسلاحشان گریه
(قسمتی از دعای کمیل)
ارسالها: 72
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2012
تشکر های اهدا شده: 92
تشکر های دریافت شده :287 بار در 83 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : دکتر محمد حسن اسلامی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : استان یزد
با سلام
من حدود 6 سال پیش مبتلا به افسردگی خفیف شدم.دو سال بعد هم دچار یک شوک خفیف مغزی شدم و از دو سال پیش متوجه ابتلا به بیماری ام اس شدم. البته در این مدت استرس زیادی هم داشتم ولی فکر نمیکنم استرس عامل این بیماری باشده من این طور تصور میکنم که استرس و به اصطلاح فشارهای روحی و روانی روی ابتلا به تمام بیماری هاو روند درمان آنها موثر هستن،نقش استرس در ابتلا به بیماری های قلبی، عروقی و ناراحتی های معده کاملا مشخص هست روی بیماری دیابت هم تاثیر تعیین کننده ای داره به نظر میرسه که استرس بدن رو برای ابتلا به هر بیماری آماده میکنه که ام اس هم یکی از اونهاست.
ارسالها: 11
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2012
تشکر های اهدا شده: 57
تشکر های دریافت شده :41 بار در 8 پست
سال تشخيص بيماري : اسفند90
دكتر معالج : همایون
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
(2012/07/02, 09:44 PM)reza_akrami_a نوشته است: با سلام
من حدود 6 سال پیش مبتلا به افسردگی خفیف شدم.دو سال بعد هم دچار یک شوک خفیف مغزی شدم و از دو سال پیش متوجه ابتلا به بیماری ام اس شدم. البته در این مدت استرس زیادی هم داشتم ولی فکر نمیکنم استرس عامل این بیماری باشده من این طور تصور میکنم که استرس و به اصطلاح فشارهای روحی و روانی روی ابتلا به تمام بیماری هاو روند درمان آنها موثر هستن،نقش استرس در ابتلا به بیماری های قلبی، عروقی و ناراحتی های معده کاملا مشخص هست روی بیماری دیابت هم تاثیر تعیین کننده ای داره به نظر میرسه که استرس بدن رو برای ابتلا به هر بیماری آماده میکنه که ام اس هم یکی از اونهاست.
,ولی من تنها دلیل بیماریمو استرس میدونم ودر کنارش خوردن غذاهای سرد ...من همیشه ورزش میکردم و همهچی داشتم ..اما یک سال به طرز وحشتناکی زیر فشار واسترس بودم وخودخوری وحساسیت شدید نسبت به زندگیم ...من میخاستم به هر قیمتی و به سرعت پیشرفت کنم و هر مشکلی به قدری اذیتم میکرد که دیگه حس زندگی کردن نداشتم..تنهایی وبا سختی و خوخوری زیاد تونستم بهترین نتیجرو بگیرم اما چند روز بعد از اینکه مشکلاتم حل شد احساس کردم انقد به خودم سخت گرفتم که بدنم داره فرومیریزه...... من خودم زودتر از هر پزشکی فهمیدم ام اس گرفتم...الانم دیگه دکتر نمیرم هیچ دارویی مصرف نمیکنم ..فقط دارم خودمو عوض میکنم..حالم خوبه.
ارسالها: 63
موضوعها: 14
تاریخ عضویت: Apr 2012
تشکر های اهدا شده: 1004
تشکر های دریافت شده :926 بار در 195 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : ---
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : شیراز
خود خوری بسیار زیاد و ناراحتی درونی و خوردن غذاهای سرد
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که عمری به اجبار خواهیم خفت
ارسالها: 96
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 214
تشکر های دریافت شده :451 بار در 131 پست
سال تشخيص بيماري : 1386/6/30
دكتر معالج : دکتر بابک ازاذ نیا
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : همدان