خسته نباشییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین دوستای عزیزمبی صبرانه منتظر لحظه ورودتونم.شما به من و همه دوستای ام اسی انرژی میدین.دنیای تشکر هم ازتون بکنم بازم کمه.من پیش هر کی میشینم از شما و این حرکت بزرگتون صحبت میکنم و همه شما رو تحسین میکنن.شما حرف ندارین خیلی دوستتون دارم
آنشرلی هم نشدیم که روزی از ما بپرسن ، آنه ! تکرار غریبانه روزهای زندگیت چگونه گذشت ؟ ..
2012/05/29, 12:21 AM (آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/05/29, 12:42 AM، توسط anaram.)
قول میدم وقتی برسید کلی غذای خوشمزه ی خونگیه غیر کوبیده و تختخواب نرم و راحت خوتون واسه تا لنگه ظهر خوابیدنتون روش انتظارتونه میکشن
دقیقا همونظور که دوستاتون و خونواده اتون برای دیدن چهاره های آفتاب سوخته و لبخندهای پرانرژی و حضور گرمتون لحظه شماری میکنن
اجازه بدید این لحظه های انتظار هم به آرامی و کندیه خودشون سپری باشن تا طعم لذیذ وصال رو به خوبی زیر زبونتون حس کنید
2012/05/29, 07:04 AM (آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/05/29, 09:59 AM، توسط Mehdi Marjani.)
القصه ...............
یاران جملگی براه افتادند تا منزلی دیگر برگزینندی از این رو سیاهی به پیش افتاد و دیگر همراهان در پی او میرکابیدندی ، دیگر تا مقصد که همان مبدا میبود فاصله ای نبودندی و ایشان اندک اندک جمع مستان میرسند در زیر لب زم زمه میکردندی
لا لا لا لا لااااااااااا لا لا لا لا لااااااااااااااااااااا لا لا لا لا لاااااااااااااااااا لا لا لا لا لا لاااااااااااااااااا...............
هنوز نخوابیدید بگیرید بخوابید دیگه پدرم در اومد برای شما قصه گفتم عجب گرفتار شدیم با این همه بچه زبون .....
جون مادرتون بگیرید بخوابید منم کار و زندگی دارم باید صبح خبرم برم سر کار یه لقمه نون در بیارم بریزم تو حلقوم وا موندتون دیگه کم کم دارید اون روی سگ منو بالا میارید
قصه مصه دیگه تموم شد دیگه ادامه مدامه هم نداره
هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس صدا نشنوم لال کپه مرگتونو بزارید بخوابید بچه چیه بلای جون
خدایا حواست هست؟
صدای گریه ام از گلویی در میاید که تو از رگ به آن نزدیکتری