[احمدرضا]

روز بیستم
زندگی مثل یک تاب است که هم میتواند سرگرم کننده باشد و هم حال به هم زن. اگر هر بار که تاب میخوری احساس شگفتی کنی, لذت تاب خوردن را احساس خواهی کرد. در زندگی هم هربار که کاری انجام میدهی از انجام آن احساس شگفتی کن.

[احمدرضا]

روز بیست و یکم
حرف حق را بپذیر و کاری به گوینده ی آن نداشته باش. مثلاً اگر بوی دود را احساس میکنی و طوطی ات فریاد بزند که: خانه آتش گرفته! آیا به مهمان هایت خواهی گفت: این طوطی نمیفهمد چه میگوید!؟

[احمدرضا]

روز بیست و دوم
عقاید را با حقایق اشتباه نکن. حقیقت مانند دانه بادام است, و عقاید پوسته ی آن دانه ی بادام هستند. اگر به دنبال حقیقت هر چیزی هستی, باید پوسته ی آنرا بکنی, تا خود دانه را ببینی.

[احمدرضا]

روز بیست و سوم
قبل از انجام هرکار مهمی, اول ببین چه احساسی به انجام آن داری. آیا آن کار را مهم میدانی؟ آیا واقعی به نظرت می آید؟ آیا به دیگران کمک میکند؟

[مـه ســـا]

ذهن بشر و کامپیو‌تر نکات مشترکی دارند. هم کامپیو‌تر و هم ذهن ما نمی‌تواند تفاوت بین حقیقت و آنچه را که به آن می‌گوییم تشخیص دهد. اگر اطلاعاتی را وارد کامپیو‌تر کنیم از ما نمی‌پرسد این اطلاعات را از کجا آورده‌ایم؟
دقیقاً ذهن نیز این طور عمل می‌کند. اگر امروز صبح که از خواب بیدار می‌شوید به آینه نگاه کنید و بگویید قیافهٔ محشری داری، ذهن شما نمی‌گوید: «با کی داری شوخی می‌کنی؟ من بهتر از این‌ها تو را می‌شناسم.»
پس اگر ذهن نمی‌تواند تفاوت بین حقیقت و آنچه را که شما به آن می‌گویی تشخیص دهد، بهتر است ذهنتان را با افکار مثبت برنامه ریزی کنید یا با افکار منفی؟
ذهن نمی‌تواند معنای این کار را نکن را بفهمد. بگذارید با مثالی توضیح دهم. از شما می‌خواهم دربارهٔ فیل‌های صورتی فکر نکنید، به هر چه که می‌خواهید فکر کنید ولی به فیل‌های صورتی فکر نکنید. همین حالا به چه فکر می‌کردید؟
فیل‌های صورتی!
به آنچه که می‌خواهید به آن برسید فکر کنید نه آنچه که نمی‌خواهید. وقتی بر نکتهٔ مثبتی تمرکز می‌کنید در ذهنتان بدون هیچ نگرانی برای نتیجه، هدف و مقصدی تعیین کنید، بهتر عمل خواهید کرد.

[احمدرضا]

ذهن بشر و کامپیو‌تر نکات مشترکی دارند. هم کامپیو‌تر و هم ذهن ما نمی‌تواند تفاوت بین حقیقت و آنچه را که به آن می‌گوییم تشخیص دهد. اگر اطلاعاتی را وارد کامپیو‌تر کنیم از ما نمی‌پرسد این اطلاعات را از کجا آورده‌ایم؟
دقیقاً ذهن نیز این طور عمل می‌کند. اگر امروز صبح که از خواب بیدار می‌شوید به آینه نگاه کنید و بگویید قیافهٔ محشری داری، ذهن شما نمی‌گوید: «با کی داری شوخی می‌کنی؟ من بهتر از این‌ها تو را می‌شناسم.»
پس اگر ذهن نمی‌تواند تفاوت بین حقیقت و آنچه را که شما به آن می‌گویی تشخیص دهد، بهتر است ذهنتان را با افکار مثبت برنامه ریزی کنید یا با افکار منفی؟
ذهن نمی‌تواند معنای این کار را نکن را بفهمد. بگذارید با مثالی توضیح دهم. از شما می‌خواهم دربارهٔ فیل‌های صورتی فکر نکنید، به هر چه که می‌خواهید فکر کنید ولی به فیل‌های صورتی فکر نکنید. همین حالا به چه فکر می‌کردید؟
فیل‌های صورتی!
به آنچه که می‌خواهید به آن برسید فکر کنید نه آنچه که نمی‌خواهید. وقتی بر نکتهٔ مثبتی تمرکز می‌کنید در ذهنتان بدون هیچ نگرانی برای نتیجه، هدف و مقصدی تعیین کنید، بهتر عمل خواهید کرد.

قانون جذب

[احمدرضا]

روز بیست و چهارم
هنگام غلیان احساسات, هیچ تصمیم مهمی نگیر. در این صورت اشتباه خواهی کرد. اول درونت را آرام کن. ذهن مانند یک دریاچه است هنگام غلیان احساس دریاچه مواج است. دریاچه هنگامی نور ماه را منعکس میکند که آرام باشد.

[احمدرضا]

روز بیست و پنجم
هنگام مواجه شدن با مشکلی یادت باشد که حتماً راه حلی وجود دارد. زیرا هرچیز با جفتش به وجود می آید. بعد از هر سقوطی, صعودی و بعد از هر شبی, روزی وجود دارد. ذهنت را روی راه حل ها متمرکز کن. برای بیرون آمدن از یک اتاق باید در را پیدا کنی, نه اینکه به دیوارها فکر کنی.

[حسین ms]

موفقیت یعنی اینکه آدم تو زندگیش یکی داشته باشه که اون همه دنیاش باشه که اگر همه دنیا رو ازش گرفتن انو داشته باشه برای همیشه

[paeeze]

موفقیت یعنی اینکه آدم تو زندگیش یکی داشته باشه که اون همه دنیاش باشه که اگر همه دنیا رو ازش گرفتن انو داشته باشه برای همیشه

واگه دنیا اونو گرفت دیگه چی داره؟البته اگه اون یکی معنوی باشه این اتفاق نمیوفته.

اینجا تعریفهای خوبی از موفقیت بذارین لطفا!