[Hoda Tak]

بدترین لحظه ی عمرم که ام اس واسم ساخت این بود که همسرم بهم گفت این حق و دارم که بخاطر بیماریت بدون مهریه طلاقت بدم اما اینکارو نمیکنم
چرا یه بیماری که خدا به آدم میده باید این فکرو توسر کسی که فک میکنی خیلی دوستت داره بندازه

اخی بميرم چه سخت

واقعا ناراحت شدم

---

نميدونم شايد خاصيته MS اینه که انقد آدم حساس ميشه
من خودمو آدمه قوی ميدونستم
ولی الان با کوچيکترين حرفی بقزم ميگيره
نظره شما چيه ¿

[pinkrose]

دلم گرفت

[setare]

منم همینطورم سریع بقضم میگیره و اشکم جاری میشه

[Hoda Tak]

من بی سواد نيستما با نرم افزار تايپ ميکنم زياد خوب فارسی نمينويسه

منظورم همون بقز...<بقض> بود

[baran]

من بی سواد نيستما با نرم افزار تايپ ميکنم زياد خوب فارسی نمينويسه

منظورم همون بقز...<بقض> بود

عزیزم ممنون از مهربونیت خیلی خودت ناراحت نکن بغض اینجوری نوشته میشه

[setare]

خودتونو زیاد ناراحت نکنید مهم اینکه اصل مطلبو رسوندیم حالا بغز بقز بقذ بقض بقظ بغذ بغظ بغض فرقی نداره

[shahrzad.s]

بدترین لحظه ی عمرم که ام اس واسم ساخت این بود که همسرم بهم گفت این حق و دارم که بخاطر بیماریت بدون مهریه طلاقت بدم اما اینکارو نمیکنم
چرا یه بیماری که خدا به آدم میده باید این فکرو توسر کسی که فک میکنی خیلی دوستت داره بندازه

عزیزم نباید به خاطر حرف شوهرت ناراحت بشوی .از کجا معلوم خودش سالم سالم باشه .ام اس از خیلی از بیماریها بهتر است .حرفش رو به دل نگیر ودر عوض همیشه به خودت برس وخوشگل باش تا بفهمه هیچیت نیست...........

[رنگین کمان]

بدترین لحظه ی عمرم که ام اس واسم ساخت این بود که همسرم بهم گفت این حق و دارم که بخاطر بیماریت بدون مهریه طلاقت بدم اما اینکارو نمیکنم
چرا یه بیماری که خدا به آدم میده باید این فکرو توسر کسی که فک میکنی خیلی دوستت داره بندازه

باران خانم عزیز خودتونو ناراحت نکنید بعضی وقتا آدم ها یه سری حرفایی می زنن که از اثری که روی شخص مقابلشون میذاره بی خبرن
اما من به عنوان یک حقوقدان به شما میگم مهریه شما همیشه به ذمه همسرتون هست و بیماری همسر شخص باعث سقوط مهریه نمیشه

[setare]

ای بابا ما هم که هیچ وقت نباید از هیچ احدالناسی ناراحت بشیم!!!!

[parivash]

دیروز رفتم تزریق انجام بدم به خانومه میگم تزریق دارم میگه بفرمایید.رفتم تو اتاق اماده بشم اومده میگه امپولتون چی هست؟میگم سینووکس.میگه واسه چی اینو میزنی؟گفتم داروی ام اسه.خانومه میگه نه ما انجام نمیدیم!گفتم واسه چی؟گفت باید حتما نسخش باهاتون باشه.بهش گفتم به هر کسی که این دارو رو نمیدن.گرفتن این دارو خودش یه سیکل داره که باید اونو طی کرده باشی .من که بیخود اینو تزریق نمیکنم.اخه این دونه اخر از این بستس.من اینو یه ماه پیش گرفتم.نسخه که همرام نیست.گفت خانوم شرمنده.به قول دوستم که گفت احتمالا ترسده اگه داروی ام اس تزریق کنه پروتز لب و گونش بیوفته یا بینی چسب خوردش کج شه.اینم یکی دیگه از مشکلات تزریق من در شیراز