ارسالها: 34
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 129
تشکر های دریافت شده :291 بار در 121 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : Dr.Giacomini
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : کانادا
الهی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی
ارسالها: 197
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 3811
تشکر های دریافت شده :1401 بار در 446 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : حمیدرضا ترابی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
ارسالها: 288
موضوعها: 28
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 1732
تشکر های دریافت شده :3045 بار در 956 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : سلطان زاده
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : زیر سایه خدا
سلام روشنک جان همسر من وقتی این بیماری را گرفتم بهم خیلی با اطمینان گفت که یک چیزی مشابه ام اس است وروش درمان مشابه با آن را دارد و اگر خودم را تغییر ندهم ام اس می گیرم این پیش زمینه بوده شما هم می توانی این را بگی!!!!!!!!!!چون الان بیماریهای مشابه زیادی هستند که روش درمانی مشابه دارند .من که باورم شده بود تا نزدیک 6ماه بعدش که خودم تنها دکتررفتم اصل ماجرا را فهمیدم به مادرم هم همین ها را گفتم بلاخره همه ما به دعای مادر احتیاج داریم
سرنوشت را کی توان از سر نوشت......
ارسالها: 171
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 1466
تشکر های دریافت شده :1168 بار در 326 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر مهران شفیعی
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
2011/11/16, 05:40 PM
این که خانواده شما چیزی نمی دونند و شما یه دفعه بخوایید داروهاتون بذارید توی یخچال و بعد تزریق داشته باشید بیشتر از این که برای شما سخت باشه برای خانواده شما مخصوصا مادرتون سخت می شه اگه یه جوری آروم آروم اونها در جریان بگذارید بهتره البته من چون مادر خودم رو دیدم که یک دفعه خیلی ضربه خورد میگم لااقل اولش مادرتون داروها و تزریق های شما رو نبینن بهتره
تمام چراغ های خانه روشن است
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....
ارسالها: 34
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 129
تشکر های دریافت شده :291 بار در 121 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : Dr.Giacomini
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : کانادا
(2011/11/16, 05:40 PM)رنگین کمان نوشته است: این که خانواده شما چیزی نمی دونند و شما یه دفعه بخوایید داروهاتون بذارید توی یخچال و بعد تزریق داشته باشید بیشتر از این که برای شما سخت باشه برای خانواده شما مخصوصا مادرتون سخت می شه اگه یه جوری آروم آروم اونها در جریان بگذارید بهتره البته من چون مادر خودم رو دیدم که یک دفعه خیلی ضربه خورد میگم لااقل اولش مادرتون داروها و تزریق های شما رو نبینن بهتره
دقیقا با نظرتون موافقم . راستش من میخواستم یواش یواش از هفته پیش شروع کنم به گفتن که متاسفانه داییم فوت شدند و مجبور شدم بازم صبر کنم
اما بالاخره باید از یه جایی شروع کنم
الهی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی
ارسالها: 171
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 1466
تشکر های دریافت شده :1168 بار در 326 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر مهران شفیعی
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
2011/11/17, 12:32 PM
درگذشت دایی شما رو تسلیت میگم. حالا که مادرتون برادرشو از دست داده صبر کنید.
تمام چراغ های خانه روشن است
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....
ارسالها: 151
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jun 2011
تشکر های اهدا شده: 550
تشکر های دریافت شده :709 بار در 221 پست
سال تشخيص بيماري : 1389/11/29
دكتر معالج : حسین کچویی
داروي مورد استفاده : کوپامر
محل سکونت : تهران
2011/11/17, 01:16 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/11/17, 01:22 PM، توسط مولتی ام اس.)
روشنک جون،
به نظر من لزومی نداره که همون اول اسم بیماری رو بگی اصلا بگو یه التهابه که دکترها سعی دارن برطرفش کنن اینجوری دروغ هم نگفتی ولی همه راستش هم نگفتی
وقتی هم ببینن که توی این مدت که پیششون هستی مشکل خاصی نداری پذیرفتنش براشون خیلی راحتتر میشه
چون من هم در مورد یکی - دوتا از اعضای خانوادم همین کارو کردم
رنگین کمان پاداش کسانی است که تا انتهای باران ایستاده اند.
ارسالها: 34
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 129
تشکر های دریافت شده :291 بار در 121 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : Dr.Giacomini
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : کانادا
2011/11/18, 04:02 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/11/18, 04:04 AM، توسط roshanak.z.)
الهی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی
ارسالها: 197
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 3811
تشکر های دریافت شده :1401 بار در 446 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : حمیدرضا ترابی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
عزیزم تا اونجا که میدونم وخودت اطلاع رساتی کردی کوپاکسون استفاده میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پزشکت با این نوع حمله هایی که داری داروتو عوض نمیکنه؟ولی از حساسیت ببش از اندازه ایی که نسبت به خانوادت داری دختر حساس و با مسئولیت خانواده ایی......................یه مقدار کمتر به مسائل حاشیه خانواده فک کن .........دیگه خودت بسپار به حکمت خدا ..............حتما چبز خوبی میخواد برات اتفاق بیفته زیاد فکر نکن........سفر خوبی داشته باشی.....
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
من بعد از چند سال گفتم ...
یعنی همون اولش کل قضیه ام اس رو برای مامانم توضیح دادم ... ولی اسمی از بیماری نبردم ...
دقیق همون جریان و مرکز مخابرات و کابل و حفاظ کابل و اینااااااااااااا
یعنی میشه گفت ام اس رو تعریف کردم و گفتم که من همچین مشکلی دارم ... مامانم خیلی راحت گفت ... مهم نیست ایشالا که خوب میشی
ولی بعد از چند سال گفتم CIS دارم و توضیح دادم که CIS یه چیزی مثل ام اس هستش ولی خود ام اس نیست
بعد از مدتی هم گفتم که ام اس دارم
خیلی راحت قبول کرد ... البته بازم خیلی سخت بود ولی بالاخره گفتم ... البته گفتم که کاملا کنترل شدست و حالم هم کاملا خوبه خوبه ...
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2