سلام به همه ی دوستان
من هیچ وقت توی تعریف کردن یه موضوع و دادن شرح حال قوی نبودم این کار را میسپارم به دوستای دیگم
اما میخوام تشکر کنم از همه ی دوستانی که تمام مدت در تکاپو بودند که به ما خوش بگذره
راجع به این اخلاق هم خوب هم بدشون باید باهاشون صحبت کنیم که کمی مسائل را با ما شریک کنند و انقدر ما را مهمان یه جمعی ندونن!بابا بخدا شما هم اندازه ی ما مهمانید و مسافر!
اول تشکر میکنم از حاج حسین که انقدر مهربون و صبور به همه ی امور رسیدگی کرد.
از آقا حامد که به ما نه خوابشو دیدیم نه خوراکشو!تمام مدت مشغله ی ما را داشت.
ار فربود و علیرضا و سینا که سه تا پلنگ زیرک بودند.علاوه به رسیدگی به برنامه ها با بازی مهیج مغز حروم ویژه ما را حسابی سر شوق آوردن!واقعا ممنون!حالا میتونید یه خواب اروم و راحت داشته باشید؟!
از آقا مهدی عزیز که برادرانه و بی توقع برای هممون هر چی که از دستشون بر میامد را انجام دادند.همینور ممنون از همسر مهربونشون مرجان جون و دختر ما فوق شیرینش ملینا.
امیدوارم یه روزی همه ی محبتتون را بتونیم جبران کنیم.
همه ی دوستای عزیزی که تو سفر همراهمون بودند منصوره جان دوست داشتنی و مادرشون و برادرش،سارای عزیز آرام و دوست داشتنی من با همه ی محبتش (وای الان یادم افتاد که زنجفیلت را نمیدونم بهت دادم یا نه ؟؟؟)که به همراه مادرش اومده بود،ساینا ی عزیز و پایه خودم با مادر مهربونش،هستی جون و دختر شیطون و مهربونش که اخر هم برامون عربی نرقصید و دلمون را آب کرد حسابی،پروانه و هدیه عزیز که ندیدمشون درست و حسابی،ساغر دختر لاغر که با هیوا اومده بود و کلی پایه و خونگرم بودن،الی و الهه دو دختر مهربون که برگشت با ما نبودن،وای مامان پریای معرکه که با این همه آرامشش منو تحت تاثیر قرار داد به همراه خواهر واقعا دوست داشتنیش و دختر کوچولوی سایتمون ژوانا که حسابی دلبری کرد،مریم عزیز انرژی مثبت جمعمون به همراه مادرش و خوراکیای گیاهی - درمانی خفنشون وای من چه قدر دل میخواست از اون معجون هل دار بخورم که فرصتش پیش نیومد،پگاه خانوم و مادرشون و هانیه جون و همسرشوت که امیدوارم بهشون خوش گذشته باشه،مهرشین صبوری و همسرشون دو یار مهربون که حسابی تو فکر همه بودند،احسان که باید حسابی دعواش کنیم که آمپولاشو نمیزنه و ازش تشکر کنیم که انقدر پایست تو هر جمعی،آقا ناصر و آقا غلام و آقا علی که از اصفهان امده بودند با کلی گز و سوهان.
بیتای مهربون که حضورش خاص و عزیز بود مهسا که یه دنیا شادی و هیجان و صمیمت میاره،نفیسه که میدونم دوستی باهاش لذت بخشه چه قدر ،نرگس که اروم و فعال و عزیزه مامان نرگس که با لبخندشو مهربونیش یه جو صمیمی برقرار کرده بود،شیما که واقعا ناز گیگیلی و مهربونه و مامان مهربونترش،بهار ماتیلات خودم که همیشه تو فکر همه هست،.
بچه های انجمن مشهد که فوق العاده مهمون نواز بودن و حسابی مارا سر ذوق آوردند.خصوصا تشکر از میلو و راد عزیز.
اگه کس دیگه ای را از قلم انداختم دلیل به حافظه ی ضعیفمو نه کم رنگ شدن اون ادم از خاطرم.
ممنون ممنون ممنون
من هیچ وقت توی تعریف کردن یه موضوع و دادن شرح حال قوی نبودم این کار را میسپارم به دوستای دیگم
اما میخوام تشکر کنم از همه ی دوستانی که تمام مدت در تکاپو بودند که به ما خوش بگذره
راجع به این اخلاق هم خوب هم بدشون باید باهاشون صحبت کنیم که کمی مسائل را با ما شریک کنند و انقدر ما را مهمان یه جمعی ندونن!بابا بخدا شما هم اندازه ی ما مهمانید و مسافر!
اول تشکر میکنم از حاج حسین که انقدر مهربون و صبور به همه ی امور رسیدگی کرد.
از آقا حامد که به ما نه خوابشو دیدیم نه خوراکشو!تمام مدت مشغله ی ما را داشت.
ار فربود و علیرضا و سینا که سه تا پلنگ زیرک بودند.علاوه به رسیدگی به برنامه ها با بازی مهیج مغز حروم ویژه ما را حسابی سر شوق آوردن!واقعا ممنون!حالا میتونید یه خواب اروم و راحت داشته باشید؟!
از آقا مهدی عزیز که برادرانه و بی توقع برای هممون هر چی که از دستشون بر میامد را انجام دادند.همینور ممنون از همسر مهربونشون مرجان جون و دختر ما فوق شیرینش ملینا.
امیدوارم یه روزی همه ی محبتتون را بتونیم جبران کنیم.
همه ی دوستای عزیزی که تو سفر همراهمون بودند منصوره جان دوست داشتنی و مادرشون و برادرش،سارای عزیز آرام و دوست داشتنی من با همه ی محبتش (وای الان یادم افتاد که زنجفیلت را نمیدونم بهت دادم یا نه ؟؟؟)که به همراه مادرش اومده بود،ساینا ی عزیز و پایه خودم با مادر مهربونش،هستی جون و دختر شیطون و مهربونش که اخر هم برامون عربی نرقصید و دلمون را آب کرد حسابی،پروانه و هدیه عزیز که ندیدمشون درست و حسابی،ساغر دختر لاغر که با هیوا اومده بود و کلی پایه و خونگرم بودن،الی و الهه دو دختر مهربون که برگشت با ما نبودن،وای مامان پریای معرکه که با این همه آرامشش منو تحت تاثیر قرار داد به همراه خواهر واقعا دوست داشتنیش و دختر کوچولوی سایتمون ژوانا که حسابی دلبری کرد،مریم عزیز انرژی مثبت جمعمون به همراه مادرش و خوراکیای گیاهی - درمانی خفنشون وای من چه قدر دل میخواست از اون معجون هل دار بخورم که فرصتش پیش نیومد،پگاه خانوم و مادرشون و هانیه جون و همسرشوت که امیدوارم بهشون خوش گذشته باشه،مهرشین صبوری و همسرشون دو یار مهربون که حسابی تو فکر همه بودند،احسان که باید حسابی دعواش کنیم که آمپولاشو نمیزنه و ازش تشکر کنیم که انقدر پایست تو هر جمعی،آقا ناصر و آقا غلام و آقا علی که از اصفهان امده بودند با کلی گز و سوهان.
بیتای مهربون که حضورش خاص و عزیز بود مهسا که یه دنیا شادی و هیجان و صمیمت میاره،نفیسه که میدونم دوستی باهاش لذت بخشه چه قدر ،نرگس که اروم و فعال و عزیزه مامان نرگس که با لبخندشو مهربونیش یه جو صمیمی برقرار کرده بود،شیما که واقعا ناز گیگیلی و مهربونه و مامان مهربونترش،بهار ماتیلات خودم که همیشه تو فکر همه هست،.
بچه های انجمن مشهد که فوق العاده مهمون نواز بودن و حسابی مارا سر ذوق آوردند.خصوصا تشکر از میلو و راد عزیز.
اگه کس دیگه ای را از قلم انداختم دلیل به حافظه ی ضعیفمو نه کم رنگ شدن اون ادم از خاطرم.
ممنون ممنون ممنون
آغاز به مردن می کنی
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...