(2010/03/20, 06:36 PM)sadaf نوشته است: یاسی جون چرا نا امیدانه در مورد این قضیه حرف می زنی.من شانسی تو این یه سال که ام اس گرفتم چند تا خواستگار داشتم.که هر دفعه از استرس این که طرف بفهمه ام اس دارم چکار می کنه هول کردمو سریع بهشون گفتم.البته منظورم بعد چند جلسه بود.هیچ کدومشون توجهی به ام اس نکردند و یکی که انگار مشتاق تر شدمیگفت مگه اونایی که سالمن می دونن آیندشون چی میشه.دیگه هیچ اشاره ای به مریضیم نمی کردن .انگار وجود نداره.گاهی می خواستم ازشون بپرسم چرا براتون مهم نیست که فرصت نشد آخه خودشون از نظر منو خونوادم رد شده بودن
عزیزم من ناامیدانه اصلا حرف نمیزنم
میدونی من خواستگار دارم فراووون ولی وقتی فکر میکنم که به طرف بگم ام اس دارم و بعد پخش شه همین باعث شده اصلا بهش فکر نکنم باورت میشه این بار خواستگاری داشتم وضعش توپ و هر روز زنگ میزدن خونمون که بیایم با هم حرف بزنیم ولی من از ترس این موضوع گفتم اصلا کسی حق نداره پاشو بذاره تو خونه چون میدونستم اخر این موضوع چی میشه و الفرار
با خواستگار بعدی وارد مرحله صحبت شدم وقتی داشتیم حرف میزدیم همون جلسه اول پیچوندمش تا دیگه سماجت نکنه چون میدونستم اونقدر ظرفیت نداره که بتونه این موضوع رو قبول کنه
من به کسی نگفتم ام اس دارم چون کسی نمیدونه و من هم مخالفم دوس ندارم کسی بدونه اخه من مشکلی ندارم دوس ندارم وقتی کسی رو خوب نمیشناسم یا بعد از چپند جالسه معارفه هنوز نمیدونم تو ذهنش از این موضوع چه برداشتی میکنه بهش بگم بله من ام اس خفیف دارم و اصلا ازراری به زندگیم نمیرسونه
دید مردم کوتاه است
من بارها امتحان کردم و دیدم برا همین فعلا دوس ندارم به ازدواج فکر کنم
باورت میشه وقتی بهم میگن چرا ازدواج نمیکنی میگم هدفش یه چیزی دیگس این واقعیته دوس دارم برم سرکار
بله قبلا به ازدواج فکر میکردم با طرف حرف میزدم ولیب موضوعی تو زندگیم پیش اومد که مجبورم فعلا به هر دلیلی بهش فکر نکنم یا اگه فکمر کنم انتخاب درستی کنم
اینکه خواستگار شما این حرف رو زده و براش اهمین نداشته ای موضوع این روشن فکریه اونه و من خیلی استقبال میکنم
امیدوارم خوشبحت و موفق باشی و بیشتر به این موضوع فکر کن چون اون با این وجود تو رو قبول کرده و دوست داره پس دلیلی برا مخالفت نیست ولی باز هم فکر کن و با دکترت مشورات منم برات ارزوی خوشبختی میکنم

وقتی اطرافیانم رو میبینم که چطور در مورد این موضوع حرف میزنن میگم
خدایا اگه من یه روز لو بدم که منم جزو همخونا هستم باورشون میشه ؟
اون موقع در مورد من چی فکر میکنن ؟
نمیدونم به قول یکی از همین بچه ها مثل خر توش گیر کردم و نمیدونم
ولی واقعا بهش فکر نمیکنم چون بشدت از ایندم میترسم که اگه رو کنم این موضوع رو چی میشه چی میگن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟