مرسی دوستان میدونید من ایشالله قراره چند ماه دیگه با نظر پزشک داروم رو قطع کنم از همون روز اول دکتر بهم گفت که شما یه دوره 5 ساله رو اگه طی کنی بعد من برا همیشه داروتو قطع میکنم و منم کلا به هیچ کس نگفتم ام اس دارم حتی بعد از اینکه زنداداش دار شدم دوست نداشتم بهش و یا به بقیه بگم
و این راز رو 4 شسال و خورده ای هست دارم به تنهایی به دوش میکشم برا همین حساسیت بالاست و دوست ندارم کس بیشتری بدونه میدونید یه بار دوستم توی آزمایشگاه اونجا کار میکنه توی بیمارستان بهش گفتم میتونی برای من یه نوبت پوست بگیری وقتی رفته بود بگیره همون پرستاره که من بهش اعتماد کرده بودم بود و وقتی داشت مشخصات میداد منو میشناخت دیگه گفته بود ها فلانی اینکه مریض خودمونه دوستم تعجبکرده بود گفت مریض شما ؟ و بعد اون دیگه هیچی نگفت دوستم اومد به من گفت این پرستاره از کجا تو رو میشناخت گفتم بابا من گاو پیشونی سفیدم خب بعضی از این قیافه ها تو ذهن میمونه منم چند بار رفتم اونجا حتما میشناسه و حساستم بیشتر شد البته خودش میدونه من حساسم ولی بعد از اون موقع اعتمادم از بین رفت بهش
بعدشم رفته مطب پیش دکتر دلم خوش بود میرم پیش دکتر تنهایی همه حرفام رو بزنم ولی هی در باز میشد این میومد داخل اون میومد هر دو دقیقه منشی میومد برا همین کلا منصرف شدم اینکه یکی از دوستان پیشنهاد داده برم پیش یه دکتر دیگه تو یه شهر دیگه بله رفتم
ولی کلا لزومی نیست اخه من خیلی کم میرم پیش دکترم و بابا یا مامان میرن برام دارو مینویسن
اینکه شاد باشم که هستم مهم نیست ولی میدونید اینکه بعد قطعدارو مثلا اگه همون پرستار منو یه بار ببینه و اشاره بکنه اره این همون دختریکه میگفتم خیلی حساسه قبلش میخواد بیاد اروم اروم میاد کسی نبینش نفهمه تماس میگیره هزار تا .............
دوست ندارم من از همه پنهانش کردم ولی .............. برا همین اصلا نمیتونم اگه بخوام سوالی بکنم از دکترم بکنم راحت نیستم و خیلی از سوالها توی ذهنم میمونه یهروزم زنگ زدم قبلش به دکتر گفتم دکتر من اینطوری اینطوری فردا میام پیشتون وقتی رفتم یادش رفته بود یه بارم سرش شلوغ بود گوشیشو برنداشت برا همین ..........
حساسم چون به هیچ کسی نگفتم خیلی از موقعیتهام بخاطرش از دست دادم موقعیت ارشد و ........... دوست ندارم یه غریبه بدونه منظور م این هست وگرنه بله بخندی خیلی از عضلات صورتت و کلا خوبه ولی چی بگم