وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مختصر) - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: دانستنی های ام‌اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D8%B3)
+--- موضوع: زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مختصر) (/Thread-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D8%B4%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3-%D8%AA%D8%BA%D8%B0%DB%8C%D9%87-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%B1)

صفحه ها: 1 2 3


پاسخ : زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مخت - salman121 - 2009/12/28

آقا سعیدم نظرش جالب بود...
یاسی هم نظرش اینه که ام اسی ها
شاید بتونن بهتر همو درک کنن.. Smile
منم میگم مهم نیست ام اس داری یا نه
مهم اینه همدیگرو درک کنن حالا شاید
ام اس داشت بستگی به شرایط داره..
میخوام بگم آیه نیومده حتما ما ها با یه ام اسی
ازدواج کنیم یا برعکس...
تو شرایط باید بود تا تصمیم گرفت... Wink
سینا ازدواج مجدد ا پس برای چی گذاشتن
همون خواهر مهسا را دوباره بیار... Smile (16)
دیگه با بی پولی و معمولی و اینام سر میکنیم
...


پاسخ : زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مخت - anaram - 2009/12/28

سعيد جان اول ازت كلي ميخوام تشكر كنم . راستش دلم ميخواس اينو از خودت بپرسم ولي روم نشد . مرسي بابته توضيحاتت
ياسي از تو هم ممنون :-*
سلمان درسته . ما هم نگفتيم بايدي در كاره . من به شخصه سوالي تويه ذهنم داشتم كه يه جورايي جوابشو گرفتم الان Wink

راستش من خودم خيلي به اين موضوع فكر كرده ام .
اول بگم كه با هيچ كس به اندازه ي يه ام اسي راحت نيستم
و هيچ وقت هم فك كنم نميتونم اونجور كه بايد ، حرفم و دردمو به يه آدمه معمولي بزنم .
اينم شايد از غرور و تو داريم باشه . مثن هيچ وقت به مامانم حتي نميگم امروز چشمم خيلي اذيتم كرد و موقع چرخوندنش حدقه اش درد داشت ولي به دوستايه ام اسيم ميگم
نه به اين خاطر كه مامان ممكنه دركم نكنه . نه . چون دوس ندارم كسي فك كنه چون ام اس دارم حالا تا تقي به توقي ميخوره خودمو لوس ميكنم يا به مشكلاتم شدت ميدم واسه جلب توجه
يا هميشه فك ميكنم يه غير ام اسي هرچقدر هم بخواد بفهمه منو يا وانمود كنه كه ميفهمه نهايتا خيلي غلظت ميبخشه به حسم و نهايتا احساسش با ترحم قاطي ميشه.


پاسخ : زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مخت - SAEEDNT125 - 2009/12/28

(2009/12/28, 12:56 PM)anaram نوشته است: سعيد جان اول ازت كلي ميخوام تشكر كنم . راستش دلم ميخواس اينو از خودت بپرسم ولي روم نشد . مرسي بابته توضيحاتت
ياسي از تو هم ممنون :-*
سلمان درسته . ما هم نگفتيم بايدي در كاره . من به شخصه سوالي تويه ذهنم داشتم كه يه جورايي جوابشو گرفتم الان Wink

راستش من خودم خيلي به اين موضوع فكر كرده ام .
اول بگم كه با هيچ كس به اندازه ي يه ام اسي راحت نيستم
و هيچ وقت هم فك كنم نميتونم اونجور كه بايد ، حرفم و دردمو به يه آدمه معمولي بزنم .
اينم شايد از غرور و تو داريم باشه . مثن هيچ وقت به مامانم حتي نميگم امروز چشمم خيلي اذيتم كرد و موقع چرخوندنش حدقه اش درد داشت ولي به دوستايه ام اسيم ميگم
نه به اين خاطر كه مامان ممكنه دركم نكنه . نه . چون دوس ندارم كسي فك كنه چون ام اس دارم حالا تا تقي به توقي ميخوره خودمو لوس ميكنم يا به مشكلاتم شدت ميدم واسه جلب توجه
يا هميشه فك ميكنم يه غير ام اسي هرچقدر هم بخواد بفهمه منو يا وانمود كنه كه ميفهمه نهايتا خيلي غلظت ميبخشه به حسم و نهايتا احساسش با ترحم قاطي ميشه.
من هم قبل از ازدواج خيلي با اين مسائل درگير بودم راستش چندتا خواستگاري هم رفتم كه تو سه تاش قبولم كردن ولي من مدام از خودم ميپرسيدم كه چرا؟ چرا با اينكه وضع من را ميبينند قبول كردند البته اونموقعها يك عصا داشتم چهارمي كه از بقيه معقول تر بود گفت نه گفت ميترسه كه كم بياره با اينكه از من خوششم اومده بود Smile Smile Smile خلاصه ديدم حرف راستو اين آخري گفت اين بود كه چند بار كه انجمن ام اس رفته بودم مهناز رو اونجا ديدم و چند جلسه ملاقات بعد هم ازدواج كرديم به همين راحتي


پاسخ : زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مخت - anaram - 2009/12/28

Smile
حالا صفحه نذارين پشت سرم بگين آنا ميخواد شوهر كنه ها!
ما قبلن بله رو گفتيم� Smile
دادگاه هم رفيتم
الان تويه پروسه ي جدايي ميباشيم� Smile
خانومايي كه شوهر ميخوان . بزودي داداش مهسا سرش خلوت ميشه و در اختيارتون قرار ميگيره� Smile (16) Smile (16)
مخلص مهسا خانوم� Wink


پاسخ : زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مخت - مـه ســـا - 2009/12/28

[quoe='salman121' pid='eline='1261990908''']
همون خواهر مهسا را دوباره بیار... Smile (16)
دیگه با بی پولی و معمولی و اینام سر میکنیم
...
[/quote]

قابل توجه برادران محترم!!!!!

مهسا خواهر نداره. همون برادرشو زن داديد بسه !!!!

(2009/12/28, 01:34 PM)anaram نوشته است: خانومايي كه شوهر ميخوان . بزودي داداش مهسا سرش خلوت ميشه و در اختيارتون قرار ميگيره� Smile (16) Smile (16)
مخلص مهسا خانوم� Wink

باشه عروس گلمممم. به هم مي رسيم Smile


پاسخ : زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مخت - yas - 2009/12/28


:Smile
من که سرگیجه گرفتم

اصلا بی خیال بابا
بخورین و بخوابین اینقد رحال میده که خدااااااااااااااااااااااا میدونه
بدون هیچ درد سری بدون هیچ ونگ وونگه بچه ای
آی حال میده در ارامش� Smile (16) Smile (16)

اینقدر فکر نکنین وگرنه همین یه ذره مغزی هم مونده تخریب میشه ها گفته باشم� Tongue


پاسخ : زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مخت - mahmud - 2009/12/28

سعيد خدايي دم خانومت گرم
البته سميه خانم من هم بنده خدا هيچي برا من كم نذاشته همه جوره هواي زندگيمونو داره


پاسخ : زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مخت - voodoo - 2009/12/28

(2009/12/28, 02:43 PM)Mahsa نوشته است: قابل توجه برادران محترم!!!!!

مهسا خواهر نداره. همون برادرشو زن داديد بسه !!!!

منم منظورم از سراغ دارم و خواهر برادر مهسا خود مهسا بود� Smile Smile


پاسخ : زندگی زناشویی با ام اس از نگاه کارشناس تغذیه (مخت - simorgh - 2009/12/29

حالا اینجا بد نیست بگم من یه خواستگار دارم که ام اس نداره ولی بعلت مشکلی که قبلا داشته بچه دار نمیشه
ام اسی بودن منم قبول کرده بنظرتون چیکاری درسته؟وچرا؟
من در مورد این موضوع به کسی چیزی نمی تونم بگه چون هیچ کس حتی خونوادم نمی دونن من ام اس دارم در ضمن اگه بگم اوون همچین مشکلی داره حتما خونواده مخالفت می کنن چون نمی دونن دختر خودشون....


پاسخ : زندگی زناشویی &#1 - Sina - 2009/12/29

(2009/12/29, 09:34 AM)simorgh نوشته است: حالا اینجا بد نیست بگم من یه خواستگار دارم که ام اس نداره ولی بعلت مشکلی که قبلا داشته بچه دار نمیشه
ام اسی بودن منم قبول کرده بنظرتون چیکاری درسته؟وچرا؟
من در مورد این موضوع به کسی چیزی نمی تونم بگه چون هیچ کس حتی خونوادم نمی دونن من ام اس دارم در ضمن اگه بگم اوون همچین مشکلی داره حتما خونواده مخالفت می کنن چون نمی دونن دختر خودشون....
من فکر میکنم خودت عقل داری که هیچ از اون مهمتر دل داری ...
ببین دلت چی میگه ...نمیدونم چرا همه به فکر این هستن که بعد از ازدواج بچه رو چی کار کنیم ؟؟؟؟
سیمرغ عزیز منظورم تو نیستی
ولی کلا میگم ... چرا برا ما جهان سومیا زندگی و عشق بدون بچه در آینده معنی نداره ؟؟؟؟
مگه مغز انیشتین و داریم که میخوایم ادامه نسل بدیم ؟؟؟؟
توی جهان سوم چه چیزی آینده بچه رو تضمین میکنه ؟؟؟؟
مگر بچه شیرخواره ۲ ماهه ای که مادرش فوت کرده و پدرش هم فرار کرده و الان هم یتیم مانده بچه نیست ؟؟؟؟

والسلام علیکم و الرحمه الله و برکاته
انشاالله بقیه مطالب را جلسه بعد در حضور شما جوانان عزیز ...... ادامه خواهیم داد