![]() |
رازهای والدین موفق در برخورد با فرزندان - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: روانشناسي (https://mscenter.ir/Forum-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%8A) +--- انجمن: مطالب جالب روانشناسی (https://mscenter.ir/Forum-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C) +---- انجمن: سلامت روان (https://mscenter.ir/Forum-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86) +---- موضوع: رازهای والدین موفق در برخورد با فرزندان (/Thread-%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%88%D9%81%D9%82-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86) |
مديريت پدر در تربيت کودک(قابل توجه پدر های حال و آینده) - maedeh - 2011/08/21 دری که سخن از مدیریت اوست دو شأن دارد، شأن مردانگى که به او اقتدار، قاطعیت و صلابت مىبخشد و شأن پدرى که وى را سرشار از مهر و شفقت نسبت به فرزند مىنماید و پدر در مسیر تربیت به هر دو این امور نیازمند است. محبتى که او را به سهلگیرى و آزاد و رهاگذاشتن کودک ترغیب مىنماید و قاطعیتى برخواسته از دوراندیشى و ژرفنگرى که او را معتقد به استحکام و سختگیرى مىکند. تربیت کودک باید حول دو محور متفاوت و در عین حال متجانس شکل گیرد. یکى سهلگیرى و واگذارى و دیگرى سختگیرى و کنترل، ضمن رعایت حد اعتدال در این دو شیوه متضاد. رمز بزرگ و هنر ظریف تربیت متعادل براى پرورش شخصیت متعالى کودک توسعهیافتگى این دو محور متضاد است. در دوران طفولیت نمایش مهر و محبت پدر بیشتر از دو طریق محبت محسوس و با صراحت و محبت از طریق بازى قابل اجراست. مدیریت پدر باید بر پایه این دو اصل کلى بنا شود و پدر وظایف خود را در حیطه تربیت با رعایت اعتدال و بکارگیرى درست و منطقى این دو اصل مهم انجام دهد. نقش مهر پدرى در تربیت کودک پدر از طرق مختلفى مىتواند مهر خود را به فرزند بنمایاند. اما در دوران طفولیت نمایش مهر و محبت بیشتر از دو طریق محبت محسوس و با صراحت و محبت از طریق بازى قابل اجراست. محبت پدر به نوزاد پدر باید محبت به کودک را از همان روزهاى بعد از تولد آغاز نماید زیرا پدر نیز مانند مادر از طریق وراثت با کودک پیوند دارد و همین پیوند به وى امکان مىدهد که در همان ایام نوزادى با فرزندش ارتباط برقرار نماید. نوازش طفل، اثرى درازمدت در رابطه پدر و کودک دارد. ضمن آنکه موجب افزایش علاقه پدر به کودک نیز مىگردد. پدر و بچه دکتر «ویلیام سیرز» معتقد است که: «بیشتر نوزادان در حالت هوشیارى خاموش به سر مىبرند ... این حالتى است که بعد از آن هرگز تکرار نمىشود؛ چشمهاشان گشاده و باز است و نسبت به محیط اطراف خود حالتى پذیرنده دارند، این لحظههاى پیوند اولیه نباید از دست برود. در این زمان با نوزاد حرف بزنید و بیان احساسات را آزاد بگذارید؛ سلام عزیزم، من پدرت هستم ...» پدر و کودک شیرخواره پدر در دوران شیرخوارگى نیز مىتواند با محبت کردن به کودک، او را به همراهى، مدیریت و حکمروایى خود عادت بدهد. پدرى که در این دوران نسبت به طفل بىتفاوت بوده و بعد از گذشت دو، سه سال، تازه مىخواهد در امر تربیت و پرورش کودک دخالت کند، توفیق کمترى مىیابد زیرا کودک به دلیل نبود انس قبلى، با دیدن پدر به وجد نمىآید و شادمان نمىشود، در این صورت پدر چارهاى ندارد جز اینکه یا با زحمت بیشترى گذشته را جبران نماید و مورد اعتماد و محبوب کودک شود و یا آنکه راه آسانترى را برگزیند و تربیت را با خشونت درهم بیامیزد که راه دوم به هیچ وجه پسندیده نیست. پدر و کودک خردسال بعد از گذشت دوران شیرخوارگى، دایره محبت به کودک وسیعتر شده و محبت از طریق کلام، قوت مىگیرد. از این پس وابستگى کودک به مادر کاهش مىیابد او بیش از گذشته به سمت پدر مىرود. متأسفانه برخى از پدران بعد از گذشت این دوران از توجه و محبت خود به کودک مىکاهند. زیرا کودک، دیگر آن جذابیت رفتار و شیرینى قبل را ندارد. این دورى پدر، براى کودک بسیار گران است و مىتواند موجب ناهنجارىهاى رفتارى گردد. مخصوصا که او اکنون بزرگتر شده و مسائل عاطفى را بهتر درک مىکند و طالب محبت بیشترى است. البته طبیعى است که در کیفیت محبت تغییراتى ایجاد شود، اما اصل آن باید محفوظ و محسوس بماند. از این پس، پدر مىتواند از عامل تعریف و تأثیر نیز بهره بگیرد. تعریف، تمجید و تأیید کودک انرژى مثبت کلمات پسندیده، بر روح و روان کودک تأثیرگذاشته و احساس خوشایندى در او نسبت به گوینده ایجاد مىکند. تعریف از کودک به تقویت عزت نفس او نیز کمک خواهد کرد. از آنجا که پدر در نظر کودک مظهر قدرت و شجاعت است و معمولاً در نظر کودکان، پدر بیش از مادر از هیبت و ابهت برخوردار است، تعریف از کودک، توسط پدر براى او بسیار ارزشمند و لذتبخش خواهد بود. شایسته است که پدر در مسیر تربیت از عامل تعریف بهره گیرد و روح کودک را با نسیم کلمات نوازش دهد. اگر پدر قصد پند و نصیحت و یا انتقاد از کودک را دارد، ابتدا مىتواند از طریق تعریف، فضاى دوستانهاى را ایجاد نماید و زمینه را براى تأثیر بیشتر کلام خود مهیا سازد. جملاتى همچون «از وقتى تو به دنیا آمدهاى زندگى ما شیرینتر شده» و یا «تو گلى هستى که خداوند به ما هدیه داده است» چه احساسى در کودک مىآفریند؟ آیا اینگونه جملات در میزان حرفشنوى و همراهى کودک با پدر مؤثر نخواهد بود؟ پدر و دختر البته تعریف و تمجید در صورتى مطلوب است که غیرواقعى و غیرمنطقى نباشد و کودک را دچار توهم و کبر و غرور نسازد. رعایت اندازه نیز در آن شرط است. بازى دوستانه با کودک بازى مجموعه فعالیتهایى است که کودکان به منظور سرگرمى، تفریح، فرار از غم و کدورت و کشف مجهولات بدان روى مىآورند و در حین آن انرژىهاى فراوان خود را تخلیه مىکنند. جایگاه پدر در بازى کودک پدر از دو طریق عمده مىتواند در مسیر بازى، مدیریت تربیتى خود را اعمال نموده و به نحوى مطلوب و مطابق با ویژگىهاى کودک، او را در مسیر هدایت سوق دهد. این دو طریق عبارتند از: 1. ایجاد زمینه و فضاى مناسب براى بازى و تهیه اسباببازىهاى مفید. 2. بازى با کودک و دخالت مستقیم در بازى. علاقه زیاد کودک به بازى موجب علاقمندى او به همبازى نیز خواهد شد. هرکسى به راحتى مىتواند از طریق بازى، دل ساده و پاک کودک را به دست آورده و با محبوبیتى که کسب مىکند بر روح و روان وى تأثیر بگذارد. پدر در امر تربیت علاوه بر نیازى که به این محبوبیت دارد، به شناختى هم که از طریق بازى نسبت به کودک به دست مىآورد نیازمند است در حقیقت: «بازى وسیلهاى است براى کشف دنیاى پنهان کودک و شناخت دنیاى وجودى او. چه بسیارند خوىها و رفتارها، حب و بغضها، کین و مهرها که در کودک پنهانند و مربى را به شناخت آن دسترسى نیست مگر آنگاه که او را به بازى وادارد و یا بازى او را با خود و دیگران مشاهده کند ... در سایه این کشفهاست که مىتوان، در پى اصلاحش کوشید و عوارض و نابسامانىها را در او اصلاح کرد و یا جنبههاى مثبت او را تقویت نمود. حتى در اصلاح و درمان نابسامانىهاى کودک یکى از راهها و شیوهها، شیوه بازى درمانى است که در سایه آن مىتوان بسیارى از اختلالات را از بین برد.» بازى کودک و پدر، معمولاً داراى هیجان، تحرک و فعالیت و شور بیشترى بوده و از دیگر بازىها متمایز است در بازى کودک با پدر تفاوتهاى آشکارى نسبت به بازى کودک و مادر و حتى همسالان دیده مىشود. بازى کودک و پدر، معمولاً داراى هیجان، تحرک و فعالیت و شور بیشترى بوده و از دیگر بازىها متمایز است. لذا ذکر این نکته لازم به نظر مىرسد که: هرچند قوام بازى به ایجاد شادى و نشاط براى کودک است، اما ممکن است پدر ناخواسته از طریق بازىهاى جنجالى و هیجانزا موجبات ضعف اعصاب و بدخوابى کودک را فراهم کند. در حین بازى توجه به سن کودک، توانایىها و ظرفیت و افکار کودکانه ضرورى است. شرکت دادن کودکان در بازىهاى سخت، ترسناک و یا بازىهاى ویژه افراد بزرگتر، موجب قویتر شدن و یا رشد عقلانى سریعتر کودک نمىشود بلکه ممکن است طفل را دچار تضاد و اختلال کند. براى هر پدرى با هر میزان از اطلاعات و فرهنگ، بازى کردن با کودک بهتر از ترک بازى است. گاهى تصور نادرست از مردانگى، بىحوصلگى و کسالت و یا خستگى و درگیرى بیش از حد در مسائل کارى، پدر را از بازى با کودک باز مىدارد و موجب ایجاد شکاف عاطفى بین پدر و کودک مىگردد. رازهای والدین موفق در برخورد با فرزندان - maedeh - 2011/08/21 نکته مهم نحوه برقراری اصول تربیتی است . چناچه اصول تربیت اشتباه باشد یا با خشونت و بی تفاوتی ارایه شود ، کودک آن را نمی پذیرد . یک خانواده خوب باید بتواند تربیت و انضباط را به نحوه شایسته ای برقرار نماید ... رازهای والدین موفق در برخورد با فرزندان ● اصولی که والدین را موفق می کند وقتی تصمیم می گیرید که صاحب فرزند شوید، در واقع مسئولیت سنگین و بلند مدت تربیت او را پذیرفته اید. تربیت به معنی تعلیم دادن وپروراندن است . وقتی فرزندان خود را تربیت می کنید ، به آنها می آموزید چگونه رفتار نمایند. یعنی شما با قانون گذاری و اعمال انضباط به آنها کمک می کنید تا تکلیف خود را بدانند . این مساله احساس امنیت و آرامش خاطر آنان را افزایش می دهد و از آنجایی که کودکان دوست دارند احساس کنند والدینشان از آنان راضی هستند با ارائه توجه و محبت مناسب از سوی خانواده گام مهمی در ارتقا بهداشت روان کودک و اطرافیان برداشته می شود . کودک بدون مشکل وجود ندارد ولی مشکلات کودکان قابل درمان است . نکته مهم نحوه برقراری اصول تربیتی است . چناچه اصول تربیت اشتباه باشد یا با خشونت و بی تفاوتی ارایه شود ، کودک آن را نمی پذیرد . یک خانواده خوب باید بتواند تربیت و انضباط را به نحوه شایسته ای برقرار نماید . در تربیت فرزندان مانند هر کار دیگر با مشکلاتی روبرو خواهیم شد . اگر والدین از روش های صحیح تربیتی آگاه باشند ، باتمرین و به مرور زمان تجربه و مهارت آنان افزایش خواهد یافت ودرتربیت فرزندشان موفق تر خواهند بود. آنچه در زیر می آید ، برخی اصول تربیتی است که برای آشنایی مقدماتی مطرح می گردد : ۱) درکوتاه مدت انتظار پیشرفت زیادی نداشته باشید: موارد زیادی وجود دارد که دوست دارید به فرزندان خود بیاموزید ولی هیچ رفتاری با یک بار آموختن به دست نمی آید وآنان نیز همیشه برای فرا گرفتن آمدگی ندارند . آموزش نیاز به وقت ، حوصله و موقعیت شناسی دارد. اگر والدین در این کار پشتکارنداشته باشند ، خسته و بی حوصله شوند یا از کوره در روند، احترام خود را نزد فرزندان ازدست خواهند داد . در این صورت فرزندان به خواسته های آنها بی توجه خواهند شد و خود را موظف به انجام آنها نخواهند دانست . تربیت مسئولیتی یک روزه نیست، آرامش ، پایداری ومقاومت می خواهد و تا زمانی که یک اصل تربیتی حاصل شود ، فرزند شما بارها اشتباه خواهد کرد. بنابراین در کوتاه مدت نمی توان انتظار پیشرفت زیادی داشت . ۲) توقع خود را کم کنید و پیشرفتهای کوچک را نیز در نظر بگیرید: کودکان و والدینی که از هر نظر کامل و بی عیب باشند وجود ندارند . فرزندان همیشه آنگونه که والدین توقع دارند عمل نمی کنند. مشکلات کودکان معمولا یک شبه حل نمی شود و تغییرات در کودکان و بالغین تدریجی ، آرام و مرحله به مرحله صورت می گیرد. برخی والدین وقتی درتغییر عادات و رفتارهای فرزندشان به مشکل برمی خورند ، به سرعت آشفته و نا امید می شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند . حال آنکه باید به پیشرفت های کوچک و تدریجی فرزندشان توجه نمایند زیرا کلید پیشرفت های بزرگ ، تشویق پیشرفت های کوچک است. ۳) در هرزمان تنها روی یک مشکل تمرکز نمایید: فرزند شما ممکن است مشکلات متعددی داشته باشد ولی اگر شما بخواهید همه موارد را با هم اصلاح نمایید ، هرگز موفق نخواهید شد . برای موفقیت باید تنها یک مشکل را در نظر بگیرید و پس از حل آن به نوبت به مشکل دیگری بپردازید . هدفتان را با کلمات ساده ای که برای کودک قابل فهم باشد برایش توضیح دهید و به او بگویید در این مورد خاص دقیقا چه انتظاری از او دارید(مثلا : می خواهم قبل از آمدن سر سفره دستهایت را صابون بزنی !) سپس به پیشرفت های هرچند کوچک کودک درراه اصلاح رفتارش دقت نمایید (مثلا : قبلا اصلا صابون نمی زده و حالا یک مرتبه صابون زده است ، هرچند توقع ما چهار مرتبه صابون در روز باشد ) و با واکنش های مثبت و تحسین آمیز به او بفهمانید که رفتارش مناسب و مورد پسند است . ۴) با دید مثبت نگاه کنید و هرگز از تحسین کودکتان غافل نباشید: تحسین کودک بسیار ارزشمند است . کودکان در هر مرحله سنی که باشند تمایل دارند والدین آنها را بپسندند و از آنها راضی باشند .کودک نمی داند کدام رفتار مناسب و کدام نامناسب است . او هر رفتاری را که با واکنش والدین روبرو شود یا او را به هدف برساند مثبت تلقی کرده و تکرار خواهد نمود. تصور نکنید داشتن رفتار مناسب امری بدیهی و از وظایف فرزند شماست ویا رفتارهای فوق العاده است . این طرز تفکر باعث می شود پرتوقع شوید ، نسبت به رفتارهای مناسب فرزندتان بی اعتنا گردید و تنها به رفتارهای نامناسب و منفی او توجه نمایید . مسلما به جز رفتارهایی که شما را ناراحت می کند ، رفتارهای مناسب و مثبت زیادی نیز در فرزند شما وجود دارد. اگر شما هر رفتار مناسبی را مثبت تلقی کنید و با واکنشی تایید کننده به فرزند تان نشان دهید که ازکدام رفتارش راضی هستید ، کودک سعی می کند با تکرار آن رضایت بیشتر شما را به دست آورد . نشان دادن نارضایتی از رفتارهای نامناسب تنها زمانی موثر خواهد بود که قبل از آن فرزندتان را به دلیل رفتارهای مناسبش تشویق کرده باشید . ۵) اهدافی را که در نظر دارید، بانیازهای کودکتان منطبق نمایید: اهداف خود را متناسب با سن ، شخصیت ، توانایی ، رشد عقلی و شرایط محیطی فرزندتان تعیین نمایید .همه کودکان در یک سن خاص وارد مرحله مشابهی نمی شوند و میزان آموزش پذیری آنها نیز به یک میزان نیست. با توجه به این که همه افراد یکجور نیستند و موقعیت ها نیز متفاوت است ، یک راه حل قطعی و مستقل برای هر مشکلی وجود ندارند . راه حلی که امروز در مورد فرزندتان موثر است ، ممکن است فردا تاثیرش را از دست بدهد یا روشی که برای یکی از کودکانتان جواب می دهد، شاید برای دیگری بی فایده باشد . اگر حوصله کنید می توانید حتی روش های ابتکاری وموثرتری خلق نمایید که بنا به شرایط خاص شما طراحی شده باشد . ۶) مادران و پدران لطفا هماهنگ عمل نمایید : موفقیت والدین در تغییر رفتارهای کودک نیازمند هماهنگی بین پدر و مادر است . پیش از هر اقدامی ، رفتارهایی را که می خواهید اصلاح کنید ، دقیقا مشخص نمایید و برای رفع آن برنامه ای هماهنگ طراحی کنید .شما و همسرتان باید پیش از دست زدن به هر کاری در مورد کودکتان اتفاق نظر داشته باشید . وقتی تصمیم خود را گرفتید و روی برنامه اجرایی توافق کردید ، هر دو هماهنگ و یکسان عمل نمایید. ![]() چطور به کودک خجالتی خود کمک کنیم؟ - شهرزاد - 2012/02/05 ![]() کودکان خجالتی از اینکه اشتباه کنند یا کاری را غلط انجام دهند، در هراس هستند. آنها معمولا در جمع غریبهها راحت نیستند و مدت زمان زیادی طول میکشد تا بتوانند با افراد تازه وارد ارتباط برقرار کنند در مورد برخی کودکان برقراری ارتباط با غریبهها آسان است. این کودکان روحیه اجتماعی قوی دارند و بسیار مهربان هستند. این بچهها میتوانند در بهترین شرایط با کودکان دیگر بازی کنند، بخندند و هر کودکی را که میبینند بلافاصله با او ارتباط برقرار کنند. معمولا چند دقیقه ای از حضور این کودکان در جمع نمیگذرد که همه اسم این بچه ها را یاد میگیرند و میخواهند با آنها دوست بشوند. و آنقدر این ارتباط زود صمیمی میشود که گویی مدتها از دوستی آنها میگذرد. درست نقطه مقابل این طیف هم وجود دارد که شامل کودکان خجالتی میشود. یک کودک خجالتی معمولا یا به پدر یا به مادرش آویزان است یا در شرایطی که به هیچکس نمیتواند اعتماد کند در گوشهای تنها نشسته، سرش را پایین انداخته و با هیچکس صحبت نمیکند. کودکان خجالتی معمولا در انجام هیچ کاری مداخله نمیکنند، به ندرت با کسی تماس چشمی پیدا میکنند و اگر جرات کنند و حرفی بزنند، درک مطلب و هدف آنها بسیار دشوار است. معمولا والدین چنین فرزندانی با شرمساری اعلام میکنند که فرزند آنها در منزل اصلا چنین روحیاتی ندارد، حتی گاهی اوقات والدین این کودکان میگویند "ما در منزل نمیتوانیم جلوی پرحرفیهای اورا بگیریم. حتما هم این حرفها درست است زیرا یک کودک خجالتی عمدا نمیخواهد رفتاری دوستانه نداشته باشد بلکه به خاطر حضور شخصی جدید یا موقعیتی که تحمل آن برایش آسان نیست، بهتر میبیند که خود را درگیر شرایط نکند. اما آنچه که نگرانیها را برطرف میکند این است که خجالتی بودن در بین بچههای پیش از سن مدرسه خیلی عمومیت دارد و با رشد کودک این مشکل کمتر میشود. با تمام اینها کارهایی هست که شما میتوانید با انجام آنها به رفع نگرانی و ترس کودک خجالتی خود کمک کنید. نقش بازی کنید از طریق نقش بازی کردن و با استفاده از عروسکهای کودک و به کار گرفتن خود کودک در این نمایشها میتوانید به نتایج خوبی برسید. مثلا میتوانید از عروسک یا عروسکهای خیمه شب بازی در این نمایشها استفاده کنید یا اینکه بدون هیچ وسیلهای خودتان به ایفای نقش بپردازید. فرزند خود را در شرایط داخل شدن به کلاس قرار دهید و به عملکرد او دقت کنید اینکه چه میکند و چه میگوید. حالا شرایط را تغییر دهید خود شما نقش کودک خجالتی را بازی کنید و او را در جایگاه مربی کلاس بگذارید که میخواهد به کودک خجالتی کمک کند. به شیوهای که کودک شما برای آرام کردن کودک خجالتی نمایش به کار میگیرد دقت کنید زیرا میتواند حاوی سرنخهایی در مورد علل خجالتی بودن فرزند شما باشد. کم رویی خود را به اشتراک بگذارید حتما خود شما هم برایتان مواردی پیش آمده که احساس خجالت و کم رویی کرده باشید. در مورد آنها با فرزند خود صحبت کنید. مثلا در مورد اولین روز کارتان یا اولین تجربه کار گروهی خود و از اینکه چندان راحت نبودید و خجالت میکشیدید و حتی اینکه حس خجالت شما را عصبی کرده بود، برای او حرف بزنید. و این همدردی شما به او میگوید که در این حس کم رویی تنها نیست. ![]() علت را بپرسید حتما دلیلی دارد که فرزند شما در منزل به یک شیوه عمل میکند و دربیرون خانه و در حضوردیگران به شیوهای دیگر. و ممکن است در بیان علت آن مشکل داشته باشد. با چند سوال جستجوگر ممکن است بتوانید به ریشه مشکل برسید. آماده کنید، آماده کنید، آماده کنید اگر فرزند شما قرار است در یک مهمانی تولد شرکت کند یا هر جای دیگری که ممکن است او در آن شرایط احساس راحتی نکند، شما باید جلوتر از زمان باشید و از صبح آن روز در مورد جایی که قرار است برود،کسانی که آنجا حضور دارند و اتفاقاتی که قرار است آنجا بیفتد با وی صحبت کنید. و یک بازی کوچک در باره آن، ممکن است به کودک شما کمک کند که در آن شرایط احساس بهتری داشته باشد. در پیدا کردن دوست به او کمک کنید برای همه پیدا کردن دوست یک کار راحت و طبیعی به نظر نمیرسد به خصوص برای خردسالانی که هنوز مدرسه نمیروند، زیرا برای آنان یک فعالیت کاملا جدید است که ممکن است کودک را خیلی درگیر کند. بنا بر این کمی در این کار مداخله کنید. به آرامی در این مسیر گام بردارید. کودک خود را به یکی از هم سن و سالانش معرفی کنید فرقی نمیکند که همکلاسیاش باشد یا فرزند یکی از همسایگان. اگر احساس کردید آنها با هم راحت هستند و فرزند شما توانست با او بجوشد. از آن کودک دعوت کنید تا برای بازی پیش فرزند شما بیاید. به مرور که فرزند شما توانست با حضور کودکان دیگراحساس راحتی کند، احتمالا میتواند در مکانهای دیگر نیز راحت باشد. او را خجالتی خطاب نکنید اگر فرزند شما کمرو و خجالتی است ( و حتی اگر رفتار او هر روز بدتر میشود و در حدی است که کودک شما قادر نیست تماس چشمی با کسی داشته باشد یا به هیچ عنوان نمیتواند ارتباط اجتماعی برقرار کند،حتما به متخصص روانپزشک اطفال مراجعه کنید) اما هرگز به او برچسب خجالتی نزنید و وی را با این نام خطاب نکنید. زیرا هر چقدر که شما بیشتر راجع به این موضوع صحبت کنید و او را با این عناوین و القاب خطاب کنید، فرزند شما اینگونه برداشت میکند که حتما عیب یا مشکل بزرگی دارد. در حالی که اصلا اینطور نیست. خجالتی بودن به هیچ وجه عیب نیست و فقط و فقط بخشی از شخصیت دوران کودکی اوست. سالهای قبل از مدرسه زمانی است که کودک رشد در همه ابعاد اعم از جسمی، احساسی، رفتاری، اجتماعی و ... را تجربه میکند. و صرف وقت کافی، عشق و آرامش، در حل مسایل معجزه میکند. RE: مديريت پدر در تربيت کودک(قابل توجه پدر های حال و آینده) - شهرزاد - 2012/02/16 کودکان نوپا نمیتوانند مراقب گفتار خودشان باشند پژوهشگران میگویند کودکان در سنین پایین بر خلاف کودکان در سنین بالاتر یا بزرگسالان نمیتوانند مراقب گفتارشان باشند و به صدای حرفهای خودشان توجه کنند. هنگامی که یک شما صحبت میکنید، میتوانید صدای خودتان را بشنوید. و با این بازخورد میتوانید تقریبا به فوریت خطای گفتار خود را دریابید. بزرگسالان و کودکان در سنین بالا این مهارت را دارند. اما با این مهارت به دنیا نمیآییم. این مهارت در بین 2 تا 4 سالگی ایجاد میشود. و پژوهشی که نتایج آن در جورنال "زیستشناسی معاصر" منتشر شده است، موید این نظر است. پژوهشگران گروهی از بزرگسالان، کودکان چهارساله، و کودکان دوساله را واداشتتند تا به طور مرتب بگویند: bed .اما دانشمندان صدای آنها را طوری فیلتر کردند و از راه هدفون به گوششان رساندند که گویی آنها این کلمه را "bad" تلفظ میکنند. بزرگسالان فورا واکنش جبرانی نشان میدادند و تلفظ خود را طوری تصحیح میکردند تا کلمه درست به گوشهایشان برسد. نتیجه این بود که بزرگسالان این کلمه را به صورت "bid"ادا میکردند. کودکان چهارساله نیز گفتار خودشان را مانند بزرگسالان در واکنش به صدایی که به گوششان میرسید، تطبیق میدادند. اما کودکان دوساله حتی هنگامی که در هدفونها ادای کلمه را به صورت "bad" میشنیدند، همچنان به تلفظ کلمه به صورت "bed" ادامه میدادند. بنابراین اگر با توجه به این آزمایش کودکان دوساله بازخورد گفتاری خودشان را نادیده میگیرند، چگونه یاد میگیرند که کلمات را صحیح ادا کنند؟ پاسخ روشنی به این پرسش وجود ندارد. اما این بررسی بیانگر آن است که کودکان نوپا باید منبع جایگزینی از بازخورد شنوایی داشته باشند. پژوهشگران تصور میکنند که این یادگیری ممکن است صرفا با اتکا به مراقبت والدین و دخالت آنها در تصحیح گفتار آنها انجام گیرد. البته شاید هم با توجه سروصداهای نامفهوم و خندهداری که گاهی از نوپایان میشنویم، تعجبی نداشته باشد که آنها به آنچه میشنوند توجهی نداشته باشند! RE: رازهای والدین موفق در برخورد با فرزندان - پویش - 2012/05/25 هماهنگی در تربیت میان پدر ومادر بسیار مهم است. RE: رازهای والدین موفق در برخورد با فرزندان - niko - 2012/05/26 خدا را شكر ميكنم درطول اين 29 سال زندگي هميشه هماهنگ بوديم . RE: رازهای والدین موفق در برخورد با فرزندان - شهرزاد - 2012/05/26 كليدهاي رفتار با نوجوانان در دوران بلوغ تغييرات زيادي در كودكان و همچنين والدين آنها روي مي دهد. برخورد با نوجوانان بايد من گونه اي باشد كه من تشديد عصبانيت، عصيانگري و عناد منجر نگردد. زيرا چنين روحياتي من اندازه كافي در سنين بلوغ وجود دارد. مهمترين امري كه والدين بايد من خاطر داشته باشند اين است كه آنها نه ديگر با يك كودك بلكه با يك فرد بالغ روبرو هستند. بسياري از شيوه هايي كه در برخورد با كودكان كارآيي قابل ملاحظه اي دارند در صورت تجويز براي برخورد با نوجوان مساله سازمي شود. يك نوجوان ممكن است انتظار داشته باشد كه مانند فرد بالغ با او برخورد كنند اما رفتارش مانند كودكان باشد. از سوي ديگر والدين نيز ممكن است من فرزند خود نصيحت كنند كه مانند افراد بالغ رفتار كند. ولي برخورد خود آنها با او مانند برخورد با كودكان باشد. شيوه هايي كه بايدموردتوجه قراربگيرد: اجتناب از بكاربردن زور و فشار: هرگاه وارد مشاجره و اعمال فشار من نوجوانان شديد، بدانيد كه بازنده خواهيد شد. اگر در مواردي با نوجوانان اختلاف پيداكرديد. من جاي وارد آوردن فشار بكوشيد قوانيني وضع كنيد كه از طريق آن اختلافهايتان را برطرف سازيد. برخي والدين بافرزندان خودمشاجره ميكنند و انتظاردارند هميشه پيروزشوند و فرزند خود را وادار سازند تا من آن چيزي كه آنهاصحيح مي دانند عمل كند. اين والدين همواره در حال نبرد با فرزندانشان هستند ولي هيچگاه پيروز نمي شوند. گاهي اوقات منتر است شيوه هاي كنترل را تغييردهيم. اگر نوجوان من نصيحتي گوش فرا نمي دهد من جاي مجبور ساختن وي من اطاعت و تقليد، منتر است در بعضي خواسته ها كه خطري ندارد بگذاريم راهي را كه ما نادرست ميدانيم، بپيمايد و پيامدهاي آن را پذيرا شود.ا ز اين طريق مي توانيم همكاري وي راجلب كنيم. منبود گسترش روابط: با توجه من اينكه نوجوانان تمايل زيادي من صحبت كردن با والدين خود ندارند، برقراري ارتباط با آنها دشوار است. متاسفانه بخش عمده اي از گفت و گوهاي والدين با فرزند نوجوان خود نيز در نصيحت كردن، اصلاح اشتباهات و آموزش من آنها خلاصه مي شود. از اين رو آنان سخنان شما را بيشتر من عنوان يك سخنراني تلقي مي كند تا يك ارتباط دوستانه. براي منبود اين روابط بايد مكالمات خود را بر دلبستگي هاي آنها متمركز كنيم مثل: ورزش، موسيقي، لباس و ... براي برقراري چنين ارتباطي با فرزندان خود وقت آزاد و كافي من اين امر اختصاص دهيد. مدارا كردن با نوجوانان: اگر بتوانيم كاري كنيم كه فرزندمان احساسات، دلبستگي ها و ناراحتي هاي خود را آشكار سازد، فرصت مناسبي براي مدارا با او و پرهيز از بكاربردن زور و فشارخواهيم داشت. مثلاً اگر درخواست ما از او اين باشد كه در تميزكردن پنجره ها من ما كمك كند و درخواست او از ما اين باشد كه آخر هفته او را من تماشاي فيلمي ببريم منتر است هر دو از توسل من زور براي رسيدن من خواسته خويش خودداري كرده و براي رسيدن من هدف معامله كنيم. در مدارا و معامله طرف بازنده و برنده مطرح نيست، بلكه هر دو طرف برنده هستند. نيازهاي فرزند خود را بشناسيد و سعي كنيد درازاي هر درخواستي كه از او داريد، شما نيز پاسخگوي يكي از نيازهاي او باشيد. با استفاده از اين روش مي توانيد من فرزندخود بگوييد؛ من از نيازهاي تو اطلاع دارم و تو نيز از نيازهاي من. اگر تو با من همكاري كني من هم با تو همكاري مي كنم، ولي اگر همكاري نكني نمي تواني از من انتظار همكاري داشته باشي. پرهيزازايجادعصبانيت: همه نوجوانان گاهي عصباني و سركش مي شوند و اين احساسات را من شكلهاي گوناگون نشان مي دهند. والدين بايد من فرزندان خود كمك كنند تا احساسات و خشم آنها من صورتي منتاسب ظاهرشود و از انباشته شدن عصبانيت در آنها جلوگيري من عمل آيد. لاف نزدن: والدين من شكلهاي گوناگون تناقضات و بي ثباتي گفتارهاي خود را نشان داده و موجب گيج شدن فرزندان خود مي شوند و رفتارهاي خاصي چون گوش ندادن من گفته هاي والدين را در فرزندانشان باعث مي گردند. - اگر سر موقع من خانه برنگردي پاهايت را قلم مي كنم. - اگر در درسهايت پيشرفت نكني سال آينده تو را من مدرسه نمي فرستم. - اگر اذيتم كني ديگه دوستت ندارم. شماحتماً مثالهاي فراوان ديگري سراغ داريد كه والدين در سخني كه ميگويند جدي نيستند و قصد ندارند آنرا اجرا كنند. نكته مهم اين است كه كودكان نيز متوجه اين مسئله مي شوند. بنابراين تهديدهايي از اين قبيل نه تنها باعث ترك رفتار نخواهد شد بلكه كودك شما من رفتار خود ادامه داده نهايتاً اين شما هستيد كه عقب نشيني خواهيد كرد. اغراق نكردن: - تو هيچ وقت موفق نمي شوي گواهينامه رانندگي بگيري... - تا وقتي ديپلم بگيري نميداني چطور از تلفن استفاده كني... اغراقهايي از اين قبيل نيز يكي از عوامل پيدايش بي ثباتي درخانواده است. والدين عصباني شده و قولهايي مي دهند يا تهديدهاي ميكنند كه قادر من انجام آنها نيستند. سخني ميگويند يا كاري مي كنند اما بي درنگ از كرده خود پشيمان مي شوند. با اين رفتارها من فرزند خود آموزش مي دهند كه من حرفهايي كه مي زنم توجه نكن و آنها را جدي نگير چون من آن عمل نخواهم كرد. پيگير نبودن: شما ممكن است از فرزندتان كاري بخواهيد ولي پيگير انجام درخواست خود |