تجربه - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) +--- انجمن: پرسش و پاسخ (https://mscenter.ir/Forum-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE) +--- موضوع: تجربه (/Thread-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87) |
تجربه - mina - 2009/07/19 سلام دوستان اگه میشه کمکم کنید من به تجربه شما یا اگه کسی را میشناسین که مثل من بوده احتیاج دارم هنوز شش ماه نشده که من ام اس دارم ولی چهار دوره کورتون درمانی داشتم دوبار با پردنیزولون وریدی که داخل سرمه ودوبار با دگزا من ده روز پیش دگزا مصرف کردم یه سری از علایمم برطرف شد ولی بعضیش نه تازه علایم جدیدی که قبلا اصلا نداشتم هم بوجود اومده دکترم هم برام پردنیزولون وریدی پیشنهاد کرده حتی میخواست بیمارستان بستریم کنه که فعلا با خواهش تمنا از زیرش در رفتم از لحاظ روحی خیلی به هم ریختم از آینده میترسم آیا این حمله ها مرتب ادامه پیدا میکنه اگه کسی در این مورد تجربه ای داره خواهش میکنم چه بدتر شده چه بهتر منو در جریان بذاره چون دارم از ترس میمیرم در ضمن من بتا فرون مصرف میکنم. پاسخ : تجربه - hamid - 2009/07/19 مينا عزيز به نظر من اين حالت تو فقط و فقط بر ميگرده به حالت روحيت و ترست ميدوني كه استرس و اضطراب نقش فوق العاده مهمي تو عود بيماري داره بهتره دنبال اين نباشي كه كي مثل تو بوده و بدتر شده يا بهتر , دنبال اين باشي كه يه راهي پيدا كني خودت رو از اين حالات روحي و ترست رها كني تزريق يه امپول و چند روز تو بيمارستان بستري شدن فكر نكنم انقدر مهم باشه كه باعث اشفتگيت شده تا حالا فكر كردي امكان داشت خيلي خيلي بدتر از ام اس برات اتفاق ميوفتاد ؟ اين زندگي يه امتحانه مينا جان . مثل يه بازي ميمونه يكي با بدترين مشكلات شاد ترين ادم زمين هست و خودش رو با بدبختياش جدا ميكنه يكي هم حتي كوچك ترين مشكلي نداره و با غم عجينه اين زندگي با بديها و خوبيهاش , راحتي ها و سختي هاش به پايان ميرسه اين ماييم كه بايد اونو اداره كنيم حتي با مشكلاتش يه زندگي راحت داشته باشيم اگه به ياهو مسنجر دسترسي داري من مايلم يه روز باهات حرف بزنم . شايد بتونم كمكي بكنم بازم من متني كه هميشه ميگم رو تكرار ميكنم زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست امتحان ریشه است ریشه هم هرگز اسیر باد نیست زندگی چون پیچک است انتهایش می رسد . . پیش خدا... پاسخ : تجربه - Sina - 2009/07/20 مینا جان اصلا نگران نباش من دقیقا وضع مشابه تو رو داشتم یعنی شدیدتر هم بوده منم 3 بار پالس تراپی معرفی کردن ... واسه بستری شدن تو بیمارستان هم نوشتن .... ولی نه پالس تراپی رفتم ... نه بیمارستان ... یه ریز سرم� گرفتم برگشتم سرکارم ... علائم هم تو دستام بود هم تو پاهام و الی ماشاالله...بعد از تقریبا 1 ماه تا یک و نیم ماه خوبه خوب شدم ... اینا جزو تجربیات اولت ... چیزه مهمی نیست اگه کرتن یا دگزا مصرف کنی زود برمیگرده به حالت اولش .... اگه نکنی یه کم دیر ... همین سعی کن یه کم بی خیال باشی ... البته ترست طبیعیه نگران ترستم نباش ... چند روز بعد میبینی هیچی نیست و خوبه خوب شدی پاسخ : تجربه - fereshteh - 2009/07/20 ميناي عزيزم روحيه خوب يا حداقل بدون استرس بهترين فاكتوريه كه ميتونه كمكت كنه، البته با تزريق دارو. تا اونجايي كه من يادمه از اون اولي كه من باهات توي اين سايت آشنا شدم روحيه خوبي نداشتي و به نظر ميرسيد مدام استرس بيماريت رو داشتي و داري. عزيزم اينقدر خودت رو ناراحت نكن. من حدود يه ماه بعد از تزريق سرم �توي خونه استراحت كردم تا خوب شدم و بيمارستان هم نرفتم و البته روحيه بالايي هم داشتم، و مدام به كارهايي فكر ميكردم كه بعد از استراحتم ميخوام انجام بدم. لذتي داره ها! � بيماريم تا الان كه حدود 2 سال ميشه عود نكرده، الان كاملا" خوبم و مشكلي ندارم، تازه كلي هم ورزش ميكنم. � بهت مردونه... نه ببخشيد زنونه قول ميدم در صورتيكه روحيه ت رو حفظ كني روز به روز بهتر ميشي عزيزم روحيه روحيه روحيه عالي و افكار مثبت برات آرزوي سلامتي و روحيه عالي دارم پاسخ : تجربه - simorgh - 2009/07/21 ميناي عزيز سلام عزيزم اصلا نگران نباش منم حدود 3ماهه متوجه ام اسم شدم عزيزم منم روز اول كه فهميدم ام اس دارم اولش فقط يه خورده بي حسي داشتم تو دستم كه از شدت استرس اسپاسمم بهش اضافه شد البته ترس و اضطراب تو اوون شرايط طبيعي بود چون من دوستي نداشتم كه مثل من ام اس داشته باشه و ازش راهنمايي بخوام ولي تو شرايطتت بهتر از اوون روزه منه گلم خيالت راحت راحت باشه اصلا مهم نيست فكر خودتو ببر رو يه فاز ديگه بجز ام اس ميبيني كه به سرعت خوب ميشي عزيزم تجربه كوتاه مدت من ميگه بايد محل به ام اس نداد ظرفيت نداره پر رو ميشه� � من هميشه دوست تو هستم برات دعا ميكنم RE: تجربه - yas - 2012/01/12 بنظر من چون اول بیماریته و هم خودت و هم خانواده وحشت زده هستین هی عود برات پیش میاد بنظر من روحیت رو حفظ کن بخند شاد باش بگو من خودم رو سپردم دست خدا هر چی اون بخواد من راضیم به رضای اون حرف دکترت رو گوش بده و از زندگی لذت ببر مطمئن باش ام اس باهات دوست میشه RE: تجربه - paeeze - 2012/01/12 دوستان الان 2012 هستاااا فکر کنم ایشون تاحالا مشکلش رفع شده RE: تجربه - yas - 2012/01/12 خب اگه حل شده بسلامتی خیلی هم خوب خدا رو شکر |