وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
تیم دوچرخه سواری ام اس - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: تیم دوچرخه سواری ام اس (/Thread-%D8%AA%DB%8C%D9%85-%D8%AF%D9%88%DA%86%D8%B1%D8%AE%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)



RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - blue sky - 2012/05/30

تبریک قهرمانان
مایه افتخار هستید
خسته نباشید
سپاسگزاریم
icon_questionicon_questionicon_question


RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - سحــــــــر - 2012/05/30

خیلی خوشحالم که به سلامت رسیدینننhappy0065.gif
حرکتتون و این همه تلاشتون واقعا عالی بودhappy0065.gif
یه خسته نباشید به همیگتونicon_questionicon_questionicon_questionicon_question
امیدوارم همیشه به همین صورت پر از انرژی باشین و باعثه افتخار همه



RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - Prime - 2012/05/30

چهار شنبه- 10-3-91 – روز رسیدن

دیشب هماهنگ کردیم این روز آخری رو هم طبق برنامه بیدار شیم. بیژن خراسانی همون که عکسش تو سایتمونه زنگ زد و گفت فردا میاد محل اسکانمون و با ما تا تهران میاد. شب به حرف های احساسی گذشت. ما با عمو حسن و عمو اصغر حرف زدیم و مدام از خوبی های هم گفتیم. نمی دونید چقدر نوشابه باز شد آخر شبی. عمو حسن گفت من هیچوقت شما رو فراموش نمیکنم. ما هم گفتیم قسمت بود که شما با درکنار ما باشی و ما ازت درس یاد بگیریم. عمو اصغر هم گفت من هر مسافر ام اسی که بهم بخوره و بخواد مجانی میارمش پیش شما ها و خیلی خوشحال بود که همراه ما بود در این سفر. واقعا تیم 10 نفره ی ما هیچ اشکالی نداشت و به قول حسین اگر 20 روز با خانواده ات هم باشی دعوا و جربحث توش بوجود میاد اما در بین دل های ما نه. نبود.

صبح مثل همیشه مهدی ما رو بیدار کرد. رختخواب نداشتیم به تعداد کافی با این حال کسی بیدار نشد.صدای وووووووف خاصی از بیرون می اومد. مهدی هی رفت و برگشت و صدا کرد که آخر یه جمله بود که مارو از جا بلند کرد: آقای خراسانی اومده!!! همه پریدیم و جمع کردیم. و صبحانه رو شروع کردیم. هوا هنوز تاریک بود. چایی رو خوردیم. بیژن خراسانی با 3 نفر دیگه اومدن بالا. خود آقای خراسانی مردی تنومند و کمی چاقه. صدای تو پری هم داره.

احمد (فیلم بردار) و رضا (تکنسین دوچرخه) دیشب رفته بودن تهران و صبح ساعت 4 و نیم اومدن به محل اسکان ما. رضا با دوچرخه اش اومده بود. بعد از پایین آوردن ساک ها و جمع و جور کردنشون. رفتیم پایین آقای خراسانی و دوستاش با موتور های سنگین اومده بودن. موتورهایی بزرگ که مسابقه ای اند. لباس ها شون هم مخصوص موتورسواری بود. یه یاماها و یه هوندا و یه سوزوکی. (اسم موتور هاشون)


با اسکورت تیم آقای خراسانی حرکت ما به سمت تهران شروع شد. ایشون خودشون هم پشت یکی از موتور ها نشستند و جلوی همه ی ما حرکت کردن. پدر فربود هم اومده بود. چند کیلومتری که رفتیم یه ماشین برامون بوق زد که سینا از پشت گفت:"پدر و مادر منن ها" بعد از سلام و دست تکون دادن همه با هم به حرکت ادامه دادیم. هر چه جلو تر می رفتیم احساس غربت مون کاهش پیدا میکرد. اصولا غربت مث دریازدگیه وقتی پاتو بذاری زمین همه چیز تموم میشه.

مسیر تا یه چند صد متری سرازیری بود. ولی بعد تقریبا تا خود تهران سربالایی بود. کل مسیر رو بدون توقف تا رسیدن به سه راه افسریه پا زدیم. ورودی شهر تهران با یه تابلوی خوش آمد گویی شروع شد. بعد یه سربالایی تپه مانند بود. ساختمان ها و نمای شهر از پشت جاده کم کم بالا اومدن. مثل کارتون فوتبالیست ها مسیر دایره ای بود. برج میلاد خیلی زیبا جاده رو سوراخ کرد و از پایین سرک کشید و به من و سینا که جلو تر بودیم سلام کرد. لحظه ی غرور آفرینی برامون بود. چقدر من دلم برای این شهر تنگ شده بود.

اولین جایی که تو نستیم بایستیم و خلوت بود توقف کردیم. همه با هم روبوسی کردیم و بغل کردیم همو. خوشحال بودیم. بلاخره تموم شد. شروع کردیم به عکس انداختن و یادگاری گرفتن. با پدر فربود و پدرو مادر سینا هم عکس یادگاری گرفتیم. بعد همه با هم سوار ماشین ها شدیم و به سمت خونه حسین رفتیم. برادر حسین کله پاچه گرفته بود و با یکی دو تا از دوستای حسین منتظر ما بودن. من چند دقیقه بعد از رسیدن به خونه حسین من به خونه ی خودمون رفتم. مادرم زحمت کشیده بود دنبالم اومده بود. خیلی دلم برای ماشینم تنگ شده بود خیلی!

امروز رو به دید و بازدید خانواده و دوستان و کارهای شخصی پرداختیم تا فردا به مراسم استقبال و همایش روز جهانی ام اس بریم.
ما چهار نفر تنها نبودیم و این افتخار با همه ی بچه های ام اسی سهیم هستیم.



RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - neda.n - 2012/05/30

امروز همه امون یه نفس راحت کشیدیم ، از این که بچه ها اومدن به سلامت . امشب همه امون سر راحت زمین میذاریم هم ما که دیگه خیالمون از رسیدن بچه ها راحت شده و موفقیتشون رو دیدیم . هم خودشون با حس خوب پیروزی ، باقدمی برای یه آرمان بزرگ .
تاثیر کار بچه ها از اون چیزی که به نظر می یومد هم بیشتر بود . از این بابت خیلی خوشحالم .
حالا وقتشه که صادقانه با خودمون فکرکنیم ، چند تا از ما که با حس ناامیدی و بیماری زندگی می کردیم حالا نگاهمون عوض شده و پر از امیدیم . چند تامون که تا حالا فکر می کردیم بذار هیچکی هیچی ندونه ، حالا قدرتش رو داریم که با صدای بلند فریاد بزنیم من ام اس دارم . ببین که چقدر پر انگیزه ام برای زندگی !!
چند تا از ما تصمیم گرفتیم که ام اس رو با هر امکانی که می تونیم به بقیه بشناسونیم که رفته رفته تو کشوری زندگی کنیم که اسم ام اس در اون ترسناک نباشه . چندنفر ازما می تونیم کاری کنیم که یه کسی که تازه مبتلا میشه گیج نشه و فکر نکنه وای الان برام چه اتفاق وحشتناکی افتاده . خیلی ازماها نه ؟؟
این همون چیزیه که بچه ها باتحمل همه سختی ها خواستن که اتفاق بیفته. حتی بدنیست بیایم صادقانه از تغییر حسهامون اینجا بنویسیم . تا تاثیر کار بزرگشون رو به عینه ببینند .
فربود ، علی رضا ، سینا و حسین آقا شماها رفتین ، رکاب زدین ، اومدین اینجا ما رو خندوندین . ما رو توو بهترین لحظاتتون همراه کردین و کمترین حرف رو از سختی هاش زدین . اما .... سخت بود . ما همه امون این رو می دونیم . همه امون این رو درک می کردیم . حالا خوشحالم . به شماها افتخار می کنم و خودم رو خوش شانس می دونم که دوستایی مثل شماها دارم . سپاس به خاطرهمه زحماتتون دوستان عزیز من icon_biggrin


RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - ارزو - 2012/05/30

درود
درود بر قهرمانانِ دنیـــــای قشنگِ ام اس

ما داریم میایم

داریم میایم استقبال


استقبالِ عزیزانی که یک ماهه تمامِ ذهنمون رو مشغول کرده

آقا امضاء میدین؟؟



RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - عمومهربان - 2012/05/31

love51icon_biggrinlove51icon_biggrin
دوستان قهرمان عزیزم خدا قوت
آفرین بر این همت و اراده قويتون اين موفقیت بزرگ رو بهتون تبریک عرض ميكنم
و براتون آرزوی سلامتی و موفقیت رو در تمام مراحل زندگی دارم
واقعا اين روزا كه خيلي درگير دخترم هستم با خبر رسيدن به سلامت شما تبدیل یه احساس خیلی قشنگ شد
به خاطر حرکت خیلی قشنگتون ازتون تشكر ميكنم
كارتون وصف ناپذير بود icon_biggrinlove51icon_biggrinlove51icon_biggrinlove51


RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - nead - 2012/05/31

دوستان قهرمان خسته نباشیدicon_biggrinicon_biggrinicon_biggrinicon_biggrin
شما ها باعث افتخار ما هستیدagreement2


RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - Mahdieh - 2012/05/31

سلام به شما غرور آفرینان ام اس سنتر
و بعد رسیدن بخیر و دست مریضات به این قوت و مردانگی و پایمردی شما دوستان
شما نه تنها مردم رو حتی خود مارو هم شگف زده کردین
بازم میگم خدا قوت قهرماناicon_questionicon_questionicon_question


RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - midwife66 - 2012/05/31

خیلی خوشحالم که بالاخره امروز رسید و من میتونم بیام تا بتونم گروه آوای امید رو از نزدیک ببینم
خیلی زیاد دوستتون دارمicon_questionlove28love28
icon_biggrin
چرا زمان زودتز نمیگذره بشه 2و45 تا بریمsad2sad2sad2


RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - yummy - 2012/05/31

تبریـــک تبریـــــــــک تبریــــــــــــــــک
یه تبریک پررنگــــــــــــــــــــ

icon_question