(2014/02/07, 09:52 PM)marjanr نوشته است:

(2014/02/07, 09:41 PM)pirouz نوشته است: از دوستان گلم معذرت می خوام اگه موضوعی که مطرح میکنم ممکن شبیه موضوع های مطرح شده قبلی باشه.ولی خیلی ذهنمو درگیر کرده.
سر یکی از کلاس های مدیریت تو دانشگاه استاد موضوع ازدواج رو مطرح کرد و گفت مهمترین مدیریت در زندگی انسان انتخاب همسر آینده است.و از جهات مختلف در مورد اهمیت این موضوع توضیح داد.چند تا راه کار برای این موضوع پیشنهاد کرد .ولی روی یکی از اونها تاکید داشت .استاد تاکید داشت تا تمام مشخصات همسر ایده آلتون رو روی کاغذ بنویسید اهم از خصوصیات ظاهری تا شرایط خانوادگی و تحصیلی و... .بعد از این کار خودتون می دونید به دنبال چه کسی می گردید.اگر هم کسی خواست شخصی رو معرفی کنه می تونید یه کپی از اون کاغذ رو بدید و بگید اگر حداقل 70% این مشخصات رو داره معرفی کنه.
شبش داشتم به این موضوع فکر می کردم و شروع کردم به نوشتن ایده آل هام. به گزینه ام اس رسیدم. خیلی فکر کردم که با این موضوع باید چی کار کنم؟
یاد بی خوابی های بعضی شبهام افتادم.یاد داغ شدن بدنم و پام تو بعضی شبها افتادم که مجبور می شم حتی توی سرما درب اتاق رو باز بزارم که اگر یه ادم دیگه تو اتاق باشه حتما سرما می خوره.و خیلی چیزا دیگه.خیلی فکر کردم که چه توقعی می تونم از همسر آیندم داشته باشم.چه جوری درکم خواهد کرد؟یا اینکه چه کسی بهتر درکم می کنه و می تونه همراهم باشه.آیا کسی که مشکل مشابه من رو داره بهتر نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جای این گزینه هنوز تو لیستم خالیه

---

سالهای اولی که ام اس گرفته بودم اینقدر دست و پام داغ میشد و بدنم داغ ببود که خواهرم حالش بهم میخورد تو تابستون دستش به من بخوره! یکی بهم گفت شاید باید قرص zink )روی( بخوری، از امریکا برام یک بسته اوردن چون میگفتن ایرانیش خوب نیست، و بعد از یک ماه کاملا خوب شدم . بد نیست شما هم یه بررسی بکنین
در مورد سوال: باید طرفت رو دوست داشته باشی، دوستت داشته باشه و بعد بتونید با شرایط هم کنار بیاین.