وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید (/Thread-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%AA%D9%88%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%D8%A7-%D8%AA%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8


RE: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - رنگین کمان - 2012/03/06

MS نزدیک ترین و وفادارترین دوست منه، MS باعث شد من بیشتر به خودم اهمیت بدم، به خداوند نزدیکتر بشم، روی اطرافیانم شناخت بیشتری پیدا کنم و بدونم چه کسانی هستند که در بدترین شرایط کنار من هستند (پدرم، مادرم و برادر عزیزمlove51)
این روزها بیشتر خداوند رو شکر می کنم از این که الان بیماریم در حال کنترله و مشکل خاصی ندارم و این که با MS دست به یکی کردم و برای هر کاری که دوست ندارم انجام بدم MS رو بهونه می کنم wink2 و از همه مهم تر با ام اس سنتر آشنا شدم و کلی دوست خوب و دوست داشتنی پیدا کردم


RE: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - زهرا59 - 2012/03/06

بنظر من بیماری ام اس یه بیماریه که توی نظر خیلی ها یه هیولاست میشه اونو به یه هیولای وحشی fighting0030.gifتشبیه کردولی میتونیم اونو اهلی بکنیمش که اونم به خود فرد بستگی داره که بیاد روش زندگیشو از هر نظر تغییر بده happy0065.gif


RE: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - مینا... - 2012/05/25

(2012/03/06, 04:56 PM)رنگین کمان نوشته است: MS نزدیک ترین و وفادارترین دوست منه، MS باعث شد من بیشتر به خودم اهمیت بدم، به خداوند نزدیکتر بشم، روی اطرافیانم شناخت بیشتری پیدا کنم و بدونم چه کسانی هستند که در بدترین شرایط کنار من هستند (پدرم، مادرم و برادر عزیزمlove51)
این روزها بیشتر خداوند رو شکر می کنم از این که الان بیماریم در حال کنترله و مشکل خاصی ندارم و این که با MS دست به یکی کردم و برای هر کاری که دوست ندارم انجام بدم MS رو بهونه می کنم wink2 و از همه مهم تر با ام اس سنتر آشنا شدم و کلی دوست خوب و دوست داشتنی پیدا کردم
من هیچ وقت نمیگم ام اس دوست منه چون اگه دوستم بود هیچ وقت باهاش نمیجنگیدم تا از بین ببرمش confused2ادم با دشمنش میجنگه تا نابودش کنه مگه نهHuhتازه اون که دوست ما هست شاید تازه اونم شاید داروهامون دوستمون باشن که باز دارو هام رو هم دوست ندارمconfused


من از وقتی که خودم یادم هست هیچ وقت امپول نمیزدم چون از امپول خیلی میترسیدمwink2اما الان باید هر هفته بزنمlaughing3من خیلی از نظر خودم ادم سالمی بودم چون خیلی دیر مریض میشدم یا سرما میخوردم گاهی تو 1 سال اصلا دفترچه ام مهر هیچ دکتری رو نمیخورد شاید فقط واسه چکاب سالانه میرفتم دکتر.ولی خیلی بچه ی حرصی بودم انقدر که وقتی از چیزی ناراحت میشدم پاهامو میکوبیدم زمین دست و پام می لرزید اخرشم 2 ساعت گریه میکردSadوقتی دبیرستانی بودم شبا تو خواب پشت ساق پام گاهی میگرفت و از شدت درد از خواب بیدار میشدم البته فقط برای3 دقیقهangelولی خب فک نکنم به ام اس ربط داشته باشه چون کلاا میگن من 1 ساله ام اس گرفتمHuhمن سال89 بود ابله مرغان گرفتم میگم شاید ویروس های اون موند توبدنم و من ام اس گرفتمsad2یا شاید خونمون شهر صنعتی ام اس گرفتم نمیدونم کهAngelشاید هم نی نی بودم شیر خشک خوردم بدنم ساختمان دفاعیش خوب نبوده ام اس گرفتمangelشایدم بچه ی خوبی بودم ام اس جایزه گرفتم،خلاصه همیشه دنباله این شاید ها هستم،Blushسال 89 بود اسفند تازه همون سال خرداد نامزد کردم با فامیلای شوهر رفتیم عروسی امان از دست فامیل شوهرconfused2تو خیابون تصادف کردم گفتن چشمت زدنTongueرفتیم بیمارستان فشارم اومده بود رو3 خدایی ها خیلی ترسیدمangelچند روز بعد هم چشمم تار شد فکر کردم باید عینکی بشمSmile (52)تو مطب دکتر چشم پزشک هی گفتم الان عینک بده من که نمیزنم خدانکنه عینکی بشنمSadالان میگم کاش عینکی میشدمsad2خلاصه رفتیم مغزو اعصاب دکترم گفت ام اس داری منم تا گفت زدم زیه گریه sad2دکترم بلند شد بهم دستمال کاغذی داد گفت چرا گریه میکنی من فکر کردم 1 ماه دیگه میمیرمsad
نمیدونستم خب ام اس چیه گفتم اسمش خارجیه حتما ترسناکه دیگه:60:خلاصه 3 روزی بیمارستان خوابیدیم خیلی روزای بدی بودbadtasteبه شوهرم گفتم بیا از هم جدا بشیم angry2باورتون نمیشه یکی زد زیر گوشم و گفت من تو رو قبول کردم وسط زندگی مشکل پیش اومد جا بزنم و کنارم موند(فیلم هندی رو داشتین)love51ولی ها من اون موقع دکترم گفت 6 ماهه ام اس گرفتم من 9 ماه عقد بودم خوب از اول سالم بودم دیگه،بعد که فهمیدم انواع مختلف ام اس چی هست واشنا شدم با این بیماری از خدا تشکر کردم من خدایی خیلیی سالمم اصلا ام اس ندارم همیشه میگم احتملا دکترم اشتباه کرده اگه این ارتودنسی ها رو بردارم حتما میرم پیش دکتر صحراییان یه ام ار ای باحال ازم بگیره و بگه ام اس ندارم خدایی میشهhappy0065.gifولی خداییش اعتراف میکنم وقتی دیگه تو دعا هام به جایی رسیدم که از خدا چیزی واسه خودم نخواستم یعنی نبود که بخوام به همه چی فکر میکردم رسیدم خدا ام اس رو تقدیم وجود نازنین مغزم کردsad2sad2sad2sad2ولی ام اس رو ریز میبینم


RE: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - آیدا - 2012/12/10

parsie2012 داغونمون کردی با این دل نوشتت خراب خراب شدمrolleyesrolleyesrolleyessadsadsad


RE: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - SAEEDNT125 - 2012/12/20

سلام
خوب حميد جان به اين سادگي ها هم نيست
[size=medium]من يک بيمار مبتلا به ام اس با بيش از 20 سال سابقه بيماري هستم قصد ندارم طوري بنويسم که فکر کنيد نه بابا ام اس مسئله اي نيست و همينطور نميخواهم ام اس را بيماري کوچکي جلوه دهم حميد جان اگر قرار است بعضي ها با خواندن نوشته هاي من روحيه خودشون رو از دست بدهند بگو من همين حالا نوشتن را تمام مبکنم ولي دوستان آگاهي نسبت به مسائلي که احتمالا براي شما هم پيش خواهد آمد به شما کمک ميکند تا اگر آن مشکل برايتان بروز کرد آمادگي برخورد با آن را داشته باشيد. خوب من ديگر چيزي نمي نويسم تا به من بگوييد ادامه بدهم يا نه.


RE: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - nazii - 2017/12/31

برای من که فقط یه استرس همیشگی بوده که باید مخفی میشده البته نه از فامیل از بقیه ادمای اطرافم, بارها همکارام اظهار نظر کردن و نتونستم حرفی بزنم, از عنوان کردنش میترسم چون رفتار مردم عوض میشه یا حداقل برداشت من از رفتارا عوض میشه, خیلی ازش متنفرم هرچی جلوتر میرم بیشترم ازش بدم میاد نقطه ضعف همیشگی که هیچجوریم نمیتونم حلش کنم فقط سعی میکنم فراموشش کنم و متاسفانه دارم خودمم فراموش میکنم confused2


RE: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - yas8866 - 2018/01/01

ام اس برای من یه راه فرار از یک مسئله ترسناک بودsmiling
ام اس برای من با تاری دید و ازدست دادن دید چشم چپ شروع شد و به خدا گفتم خدایا کور نشم sad
با ام اس قبل ابتلا خودم اشنا بودم ، وقتی بهم گفتن ام اس داری فقط نگران خانوادم بودم .
ام اس یه یار خوب بود که واقعیت های زیادی رو برام روشن کرد .
و فقط به خاطر همون فرار دوستش دارم .
بهم افراد با ارزشی داد love28
و خانواده مهربونم رو برام خیلی خیلی مهم و ...کرد.
تنها ناراحتیم هم ازش همین است که عزیزانم را زجر میده . sad2
از یه دیدگاه زیبا که بخوام بهش فکر کنم ام اس تنها چیزیه که فقط مال خودمه Smile (16)
شاید اگر قبلا میخواستم توصیفش کنم یه جوره دیگه میگفتم ولی الان دارم مثبت اندیشی میکنم . smiling

البته یه نظریه دیگه هم در مورد ام اس دارم ، ام اس هم مثل عینکه وقتی خیلی طولانی باهاته بهش عادت کردی ولی ازش متنفری . agreement2
من خودم قبل ام اس حاضر بودم هر کاری کنم فقط دیگه عینک نزنم ، بعد گفتم فقط ببینم ، بعد گفتم حالا که هست صبرشم بده خدا
الان دوستش دارم .icon_question


RE: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - مهدیه م - 2018/01/01

بدبختی sad((((
بدبختی تعریف نداره متاسفانه


RE: بیماری خود را از نظر خودتون کاملا تعریف و معرفی کنید - hourieh - 2018/01/02

خيلي پرو هست ولي من وهمه ام اسي ها از اون پروتريم
تا جايي كه تونستيم روشو كم كرديمfighting0030.gif