وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
دیدار 16 تیرماه 1390 - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: بحث ها وگفت و گوهای عمومی اعضاء (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7-%D9%88%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%D8%A1)
+--- انجمن: مراسم و ملاقات هاي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: دیدار 16 تیرماه 1390 (/Thread-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-16-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%87-1390)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - havaars - 2011/07/10

(2011/07/09, 11:10 PM)SSA نوشته است: پریا خانوم، این دوستای بی ادب رو معرفی کنین تا درس عبرتی باشه برای دیگران.
ما که جدید بودیم، بعد از اینکه شما رفتید تازه من فهمیدم که سعید یعنی همون سعید هاشمی که توی خاطرات ماسوله خونده بودم!
اما فکر میکردم ......
دیدی سوسن خانوم؟
اینم از همون کم تجربگی هاست.

عجب! اولین باره بعد از یک دیدار رسمی می‌شنوم کسی تا این حد دلخور شده، باز هم می‌گم بچه‌های ام.اس‌سنتری که من دیدم و می شناسم از حمید و سینا و مهسا و حامد و علیرضا و ... خصوصاً فربد wink2 خیلی بچه‌های خوبی هستند و همیشه سعی می‌کنند خصوصاً به تازه واردها خوش بگذره. از بین این سی و چند نفر تا جایی که فهمیدم دو سه نفر دلخور شدند، فکر نمی‌کنی بهتره این سه نفر بروند ببینند ایراد رفتار خودشان چی بوده؟


البته ببخشید فربود جان گفته بودید استپ بزنیم این بحث را love28


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - سعیدهاشمی - 2011/07/10

(2011/07/10, 07:36 AM)havaars نوشته است: عجب! اولین باره بعد از یک دیدار رسمی می‌شنوم کسی تا این حد دلخور شده، باز هم می‌گم بچه‌های ام.اس‌سنتری که من دیدم و می شناسم از حمید و سینا و مهسا و حامد و علیرضا و ... خصوصاً فربد wink2 خیلی بچه‌های خوبی هستند و همیشه سعی می‌کنند خصوصاً به تازه واردها خوش بگذره. از بین این سی و چند نفر تا جایی که فهمیدم دو سه نفر دلخور شدند، فکر نمی‌کنی بهتره این سه نفر بروند ببینند ایراد رفتار خودشان چی بوده؟


البته ببخشید فربود جان گفته بودید استپ بزنیم این بحث را love28
سلام سوسن خانم این دوستانی که نام بردین همه ازجنس خودمونن مثل خودمون یه دوست همراه کوچیک تو سرشون مثل خودم هست من بااین دوستان دوستم مثل شما چون خودین فکر کنم سوتفاهم برای شما وما بقی دوستان پیش آمده اون فردی که ندونسته ونسبت به سن بیشتری که نسبت به بنده دارن وبزرگ بنده هستن رفتار کودکانه وزنده ی داشتن اصلا از جنس ما نبوده وخداروشکر مشکلی ندارن وفقط یه همراه بودن من ازایشون ناراحتم وبقیه دوستان درجه یک بنده هستن من با این جمع خیلی صفا میکنم چون مثل خودمن..


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - havaars - 2011/07/10

آفرین آقای هاشمی icon_question


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - maryamm - 2011/07/10

کسی به غیر فرشید منو یادش نیومد که کجا نشسته بودم و چیا گفتمsad2sad2sad2sad2sad2sad2


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - hedieh - 2011/07/10

دستت درد نكنه مريم جون؟؟؟!!!!!!!!!!!
يعني به اين سرعت منو فراموش كردي؟
عيبي نداره خوشگل خانم فيلمو عكسارو كه ديدي يادت مياد عشقم:35:


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - MAHDI - 2011/07/10

سعيد جان من يه خواهشي دارم ازت. نه از شما از همه بچه ها چه تو اين ديدار بودن چه نبودن تو ديدارهاي بعدي شركت مي كنن. من ازتون مي خوام هر مسئله اي پيش اومد حتي الامكان همونجا حلش كنين. اگه كسي از رفتار كسي ناراحت شد همونجا مطرح كنين و اگه فرصتش نبود به صورت خصوصي باهاش در ميون بذارين و اگه باز تكرار شد به مديران بگين. اما تحت هيچ شرايطي بحثش رو توي جمع مطرح نكنين. مطرح كردن يه موضوع در جمع كمكي به حلش نمي كنه بلكه به شدتش دامن مي زنه.
سعيد پسر خوب و فهميده اي هست و مطمئنا اين مسائل رو درك مي كنه و سر اين قضيه احتمالا دچار سو تفاهم شده و هيچ كس قصد توهين به كسي رو تو اين جمع نداره.
همه كسايي كه تو ديدارها هستن فوق العاده انسان هاي محترم و با شخصيتي هستن و اگه موردي پيش بياد صرفا يه سوتفاهمه كه احتمالا بخاطر اينه كه شناخت كافي از هم پيدا نكرديم.
پس بحث راجع به اين جريان رو تو اين جمع تموم كنيم و اگه مسئله اي هست به صورت شخصي مطرحش كنيم.



RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - سعیدهاشمی - 2011/07/10

(2011/07/09, 11:12 PM)Aram نوشته است: سلام به همگی
از اینکه دیر مینویسم شرمنده، تا امشب خونه نبودم و دسترسی به نت نداشتم.
از بابت دیدار پنج شنبه خیلی ممنونم از اینکه دوستان جدید رو دیدم خیلی خوشحالم و تجدید دیدار با دوستان قدیمی هم باعث شادیم شد، فقط واقعا شرمنده ام که وقتی داشتم با خانمها دست میدادم ازم خواسته شد خودم رو معرفی کنم و فکر کنم سه نفر آخر رو یادم رفت باهاشون دست بدم، باران و نرگس و مهسا (عکاس خانم) جان شرمنده که تمرکزم بهم خورد و بعد معرفی خودم با شما عزیزان دست ندادم، امیدوارم که کس دیگه ای جا نمونده باشه و امیدوارم به دل نگرفته باشید که البته مطمئنم من رو می بخشیدBlush

از دوستانی که زحمت پذیرایی و خوراکی های خوشمزه را کشیده بودند ممنونم، به علت تاخیر متوجه نشدم چه کسانی بودن تا با نام ازشون تشکر ویژه به جا بیارم، فقط هدیه جان رو چون بودم یادم هست که زحمت بستی رو کشید که خیلی خیلی خوشمزه بود ممنونم.

از آقا فرشید هم تشکر ویژه دارم که با وجود گرسنگی شدید زحمت رسوندن ماها رو کشید و ماشاالله خونه هر کدوممون هم چهار گوشه تهران بود و بنده خدا حسابی گشنگی کشید، آقا فرشید جدا بزرگواری کردی خیلی خیلی خیلی ممنونم و امیدوارم یه شام اساسی خورده باشی، بابت راهنمائیهاتم ممنونمwink2

متاسفانه من اول دیدار نبودم و نمیدونم چی شده که سعید عزیز ناراحت شده، البته سعید اونقدر آقاست که اونجا ناراحتیش رو نشون نداد، اما آقا سعید با وجود اینکه نبودم و نمیدونم چی شده اما بهت اطمینان میدم همه بچه ها چیزی نمیگن مگر برای خوشحال کردن طرف مقابلشون و به هیچ وجه هیچ کدومشون جهت اذیت و آزار حرفی نمیزنن، امیدوارم هر چه سریعتر این سوء تفاهم برطرف بشه و از دلت دراد، من که از بودنت خیلی خوشحال بودم و امیدوارم بازم ببینمت.

از بودن تک تک بچه ها خوشحال بودم و از دیدنشون خوشحالتر شدم جای همه اونایی که نبودن خیلی خیلی خالی بود.

از آقا ناصر که از راه به این دوری زحمت کشیده بود اومده بود خیلی ممنونم، از دیدنت خیلی خوشحال شدم همشهریwink2

آنارام جای تو با بودن پرستو برای من یکی که حسابی خالی شد، چرا؟ چونکه پرستو یه جورایی تو حرکات و نوع برخوردش با افراد شبیه تو بود و سراپا هم طوسی پوشیده بود که حسابی شبیه تو شده بود و من هر دفعه میدیدمش یاد تو می افتادم، مخصوصا اینکه مثل خودت فعال بود و رفت حسابی بازی کردwink2

پرستو جان نشد که باهات حرف بزنم و بگم که شبیه آنی هستی از همین جا بهت گفتم دیگه الانwink2

آقا اگه بخوام دونه دونه اسم ببرم که خیلی میشه و حتما هم یکی جا میوفته و باعث دلشکستگی، انشاالله دیدارهای بعدی همگیتون رو ببینیمicon_questionicon_question
سلام آرام خانم محترم نظر لطف شما به من بود مرسی من با این جمع خیلی صفا می کنم بله من خیلی تو آن لحظه که این آقا بنده رو به تمسخر گرفتن نگه داشتم م صبوری کردم اولا که ایشون بزرگتر از بنده بودن دوم اینکه من این جمع صمیمی وپر محبت کاملا خودمونی رو نمی خواستم خراب کنم وجمع رو با پریا ترک کردیم باز از شما خانم فوق العاده محترم وگل تشکر می کنم که درکم کردین... سعید icon_question icon_question icon_question




RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - havaars - 2011/07/10

آقا سعید هاشمی ... دلتان را صاف کنید دیگر ... سوتفاهم شده، لطفاً Sad


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - بهــار - 2011/07/10


اگه زمان هایی هست که پست های هم را لایک نمی زنیم به این معنی نیست که همدیگرو دوست نداریم!
اگه من به این دیدار 4" دادم معنیش این نیست که دیدار بعدی نمیخوام باشم .
اگه تو باران دلت گرفته معنیش این نیست که دفعه ی بعدی مثل اون دفعه که برای تک تکمون گل اورده بودی خوشحالمون نکنی.
و اگه شما سعید جان ناراحت شدی معنیش این نیست که دفعه ی بعد با لبخند و نگاهت به هممون نشون نمیدی که دوستمون داری.

اگه از هم ناراحت میشیم
اگه دلتنگ میشیم.
اینا یعنی یه قدم دیگه برای دوست شدن و نزدیک شدن به هم تلاش کردیم،یه قدم دیگه برداشتیم..
ممنون.


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - havaars - 2011/07/10

چرا نمیشه ده تا لایک زد به پستِ بهار؟angry2