وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
دیدار 16 تیرماه 1390 - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: بحث ها وگفت و گوهای عمومی اعضاء (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7-%D9%88%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%D8%A1)
+--- انجمن: مراسم و ملاقات هاي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: دیدار 16 تیرماه 1390 (/Thread-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-16-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%87-1390)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - havaars - 2011/07/09

(2011/07/09, 03:27 PM)SSA نوشته است: چقدرم سر و وضعم خراب بود. عین یه زندانی از حبس برگشته بودم.

مگه میخواستین برین خواستگاری؟
برای من که اولین بار بود میدیدمتون عجیب بود...همتون عجیب بودین.
سن کم .....
تجربه متوسط....
شیطنت زیاد!

تجربه کم از چه لحاظ؟ به نظر من بچه‌های سایت خیلی پخته‌تر از سن‌هاشون هستند. کلی اهل مطالعه و تحقیق هستند و تا می‌گی ف می‌رن فرحزاد!
من که همیشه پیش بچه‌ها احساس کم سوادی می‌کنم!

لایک به همه بر و بچ سایت ام.اس‌سنتر!
(2011/07/09, 03:31 PM)هديه نوشته است: قراره آقا حميد براي همه بفرسته ، ميبيني اينقدر كه دوست داشتي بقيه رو ببيني دوست نداشتي منو ببينيsad2 واقعا كه دوستم دوستاي قديمagreement2
آخه خودت مگه عکاس نبودی؟ confused


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - hamid - 2011/07/09

سعیددددددددددددددددددددددد confusedconfusedconfused
باورم نمیشه از حرف من ناراحت شده باشی !!
پسر اصلا تو نباشی من دیدارها رو نمیرم . یه بار تو زندگیم بهت تیکه انداختما confusedsmiling
عذرخواهی مینماییم icon_questionicon_questionicon_question

مهدیه نظرت از نظرسنجی حذف شد !!!
یوزر shabgard در دیدار حضور داشتی ؟

خواهشا کسانی که در دیدار شرکت نکردن در نظرسنجی هم شرکت نکنن چون در انتهای این تاپیک امتیاز این دیدار محسوب میشه


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - havaars - 2011/07/09

حمید حمید استاد حمید من هم عسک می‌خوااام sad2sad2


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - سـاناز - 2011/07/09

سوسن جون من قول میدم اگه عکسی بهم دادن بهتون نشون بدم wink2


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - havaars - 2011/07/09

(2011/07/09, 07:39 PM)ساناز 18 نوشته است: سوسن جون من قول میدم اگه عکسی بهم دادن بهتون نشون بدم wink2

love51icon_biggrinlove51icon_biggrinlove51Heart


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - SSA - 2011/07/09

(2011/07/09, 05:16 PM)havaars نوشته است: تجربه کم از چه لحاظ؟ به نظر من بچه‌های سایت خیلی پخته‌تر از سن‌هاشون هستند. کلی اهل مطالعه و تحقیق هستند و تا می‌گی ف می‌رن فرحزاد!
من که همیشه پیش بچه‌ها احساس کم سوادی می‌کنم!

من گفتم تجربه متوسط!
نمیدونم.........شاید من زیادی پیرم...Dodgy


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - par_ya_s_61 - 2011/07/09

سلام با عرض معذرت رفتار بعضی از وستان با آقای سعید خان هاشمی اصلا درست نبود و خیلی هم زننده بود...
icon_questionicon_questionicon_questionicon_question


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - sama - 2011/07/09

سلام

از دسته هم ناراحت نشید ....... این قراره خوب ازش خاطره بدی نمونه دیگه angel


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - SSA - 2011/07/09

پریا خانوم، این دوستای بی ادب رو معرفی کنین تا درس عبرتی باشه برای دیگران.
ما که جدید بودیم، بعد از اینکه شما رفتید تازه من فهمیدم که سعید یعنی همون سعید هاشمی که توی خاطرات ماسوله خونده بودم!
اما فکر میکردم ......
دیدی سوسن خانوم؟
اینم از همون کم تجربگی هاست.


RE: دیدار 16 تیرماه 1390 - Aram - 2011/07/09

سلام به همگی
از اینکه دیر مینویسم شرمنده، تا امشب خونه نبودم و دسترسی به نت نداشتم.
از بابت دیدار پنج شنبه خیلی ممنونم از اینکه دوستان جدید رو دیدم خیلی خوشحالم و تجدید دیدار با دوستان قدیمی هم باعث شادیم شد، فقط واقعا شرمنده ام که وقتی داشتم با خانمها دست میدادم ازم خواسته شد خودم رو معرفی کنم و فکر کنم سه نفر آخر رو یادم رفت باهاشون دست بدم، باران و نرگس و مهسا (عکاس خانم) جان شرمنده که تمرکزم بهم خورد و بعد معرفی خودم با شما عزیزان دست ندادم، امیدوارم که کس دیگه ای جا نمونده باشه و امیدوارم به دل نگرفته باشید که البته مطمئنم من رو می بخشیدBlush

از دوستانی که زحمت پذیرایی و خوراکی های خوشمزه را کشیده بودند ممنونم، به علت تاخیر متوجه نشدم چه کسانی بودن تا با نام ازشون تشکر ویژه به جا بیارم، فقط هدیه جان رو چون بودم یادم هست که زحمت بستی رو کشید که خیلی خیلی خوشمزه بود ممنونم.

از آقا فرشید هم تشکر ویژه دارم که با وجود گرسنگی شدید زحمت رسوندن ماها رو کشید و ماشاالله خونه هر کدوممون هم چهار گوشه تهران بود و بنده خدا حسابی گشنگی کشید، آقا فرشید جدا بزرگواری کردی خیلی خیلی خیلی ممنونم و امیدوارم یه شام اساسی خورده باشی، بابت راهنمائیهاتم ممنونمwink2

متاسفانه من اول دیدار نبودم و نمیدونم چی شده که سعید عزیز ناراحت شده، البته سعید اونقدر آقاست که اونجا ناراحتیش رو نشون نداد، اما آقا سعید با وجود اینکه نبودم و نمیدونم چی شده اما بهت اطمینان میدم همه بچه ها چیزی نمیگن مگر برای خوشحال کردن طرف مقابلشون و به هیچ وجه هیچ کدومشون جهت اذیت و آزار حرفی نمیزنن، امیدوارم هر چه سریعتر این سوء تفاهم برطرف بشه و از دلت دراد، من که از بودنت خیلی خوشحال بودم و امیدوارم بازم ببینمت.

از بودن تک تک بچه ها خوشحال بودم و از دیدنشون خوشحالتر شدم جای همه اونایی که نبودن خیلی خیلی خالی بود.

از آقا ناصر که از راه به این دوری زحمت کشیده بود اومده بود خیلی ممنونم، از دیدنت خیلی خوشحال شدم همشهریwink2

آنارام جای تو با بودن پرستو برای من یکی که حسابی خالی شد، چرا؟ چونکه پرستو یه جورایی تو حرکات و نوع برخوردش با افراد شبیه تو بود و سراپا هم طوسی پوشیده بود که حسابی شبیه تو شده بود و من هر دفعه میدیدمش یاد تو می افتادم، مخصوصا اینکه مثل خودت فعال بود و رفت حسابی بازی کردwink2

پرستو جان نشد که باهات حرف بزنم و بگم که شبیه آنی هستی از همین جا بهت گفتم دیگه الانwink2

آقا اگه بخوام دونه دونه اسم ببرم که خیلی میشه و حتما هم یکی جا میوفته و باعث دلشکستگی، انشاالله دیدارهای بعدی همگیتون رو ببینیمicon_questionicon_question