![]() |
وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) +--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7) +--- موضوع: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) (/Thread-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D9%81%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%86%D9%87-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%9F-%D9%88-%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D9%88%D9%86-%DA%AF%D9%81%D8%AA) |
RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - lilit - 2014/08/20 تا حالا ده تا دکتر رفتم و همه با قطعیت مثال زدنی گفتن بیمار نیستی.دو بار ام آر آی دادم که این آخری از مغز و گردن و نخاع بوده ولی نرمال بوده ظاهرا و بر همین اساس دکترا می گن ام اس نداری ولی من مطمئنم که ام اس (یا یه بیماری مشابه) دارم چون علائم ام همین علائم ام اس هستوفقط نمی دونم چرا تو این همه سال یه پلاک ناقابل هم تو ام آر آی نبوده تا از این بلاتکلیفی دربیام.به هر حال از همون شروع خودم فهمیدم چون از نوجوونی راجع به بیماری ها می خوندم و ام اس رو می شناختم. RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - mohammadreza1369 - 2014/08/23 دکتر بهم گفت... اول یه نگاه به ام آر آیم کرد بعد یه نگاه به من ... گفت خدارو شکر چیز زیاد مهمی نیست ، ام اس داری ! من اول فکر کردم مظورش اس ام اسه ولی وقتی به گوشیم نگاه کردم دیدم خبری نیست یه نمه نگران شدم ... خلاصه بعدش فهمیدم منظورش ام اس بوده ... چـــــــــی فکر میکردیم چی شد ! من همش فکر میکردم شاید ویروس باشه که باعث سرگیجمه ولی با این وجود احساس خاصی بهم دست نداد ... RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - masiha2 - 2014/08/24 من وقتی فهمیدم کلی گریه کردم وگفتم حتما خداجون دیگه دوسم نداره،چون درک ازام اس نداشتم ولی الان حیفم اومد به اونهمه گریه که چرابی خودی هدر دادم الان میدونم من بنده خاص خدام منو لایق میدونه زندگیم با ام اس تغییر کرد RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - matiye - 2014/08/24 سلااااااااااااااااااااااااااام ![]() دکتر به من گفت ام اس نیست سی آی اس هست که اونم ینی شبه ام اس اما من خودم تو ام آر آی دیدم نوشته 1پلاک اکتیو هیچی دیگه من تا فهمیدم کلی ذوق کردم و گفتم چقد بیماری باکلاسیه برم باهاش پز بدم و کلی خوشحال بودم اما کم کم که ترحم و دلسوزیای بی جهت بقیه رو دیدم فهمیدم چی هست و بباروم شده به ناتوانی میرسم هرچند همین الانم خیلی با سرعت داره پیشرفت میکنه... ![]() ![]() بچه ها امید واینکه کلا بیخیال باشیم بهترین درمانه باآرزوی موفقیت و شادی برای شما دوستان عزیز ![]() ![]() RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - kohedard - 2014/09/13 دکتر من همون اول به خودم گفت بیماریت ام اس هست ولی نگران نباش منم اومدم خونه دل سیر گریه کردم برا خودم و به خودم گفتم دیگه فلج شدم بدبخت شدم ولی الان از خودم خجالت میکشم که چرا گریه کردم اخه هیچی نشد خدارو شکر بهم والانمک که داروش داره درست میشه پس بیخیال شدم RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - Reza_N - 2015/02/02 دو بینی داشتم دکترم بهم گفت باید چند روزی بری بیمارستان دارو بگیری [منم بی خبر از همه جا] ![]() رفتم بیمارستان گفتن برو تخت شماره ۲ رفتم دیدم بالا سر تخت اسم منو نوشته , زیرشم نوشته تشخیص : ms در اصل کسی نگفت ام اس داری , خوندم که ام اس دارم ![]() با پدر بودم , جفتمون حالمون گرفته شد بابام واسه من ناراحت بود , منم واسه پول آمپولا ![]() RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - arezooo82 - 2015/02/02 خودم میدونستم ام اس دارم...وقتی رفتم دکتر و گفتم ام اس دارم آقای دکتر،واسم ام آر آی نوشت و وقتی جوابشو بردم گفت درسته! ام اس داری!وقتی تایید کرد حرفمو،دنیا واسم تموم شد...زندگیم به آخر رسید!!! فقط گفتم چرا من ؟؟!! ولی الان اعتراف میکنم که من هرچی دارم از ام اس عزیز و دوست داشتنی خودم دارم... RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - مرجان مولایی نژاد - 2015/02/02 من اصلا چیزی در موردش نمیدونستم. فک میکردم مثلا یه ماه درگیرشم بعدش خوب میشه. تا اینکه دکترم آروم آروم بهم گفت . از نظر معنوی هم یه سری چیزا بهم یاد داد. مثلا شب قبل از خواب نیم ساعت دستامو رو به اسمون و مرتب از خدا تقاضای درمانی کنم.صبح وقتی از خواب بیدار میشم یک ساعت همین حالت تقاضای دارویی درمانی کنم.حمله اولم خیلی شدید بود چشام کاملا تار شد و نصف بدنم فلج شد دو سه هفته ای رو ویلچر بودم. اوایل خیلی بیتابی میکردم. همش گریه میکردم.خونوادم که سنگ تموم گذاشتن.ولی استادم هم خیلی تو اون شرایط سخت کمکم کردن. این که تونستم تحمل کنم مدیون استادم هستم. استاد حسین رضاپور ممنونم و عاشقتم. ![]() RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - nilan - 2015/02/03 سلام منم حدود یک ماهه که متوجه بیماریم شدم بعد از یه سرماخوردگی شدید یه روز که از خواب بیدار شدم دید یک چشمم خیلی کم شده بود که متاسفانه چشم پزشک تشخیص غلط داد و گفت از کمبود ویتامینه! بعد از دوهفته که بهتر نشدم رفتم بیمارستان نور تشخیص نوریت اپتیک دادن و منو فرستادن پیش پزشک مغز و اعصاب و دکترم بلافاصله دستور بستریم رو دادن و 5 پالس کورتون گرفتم وقتی من بیمارستان بودم مامان و بابا میدونستن ام اس دارم اما خودم نه... چند باری از دهن پرستارا پرید اما من توجهی نمیکردم میگفتم اینا حالیشون نیست ![]() تازه یکی دو هفتست که میتونم راحت بخوابم و آرامبخش دکتر بهم داده هنوز یکمی تو شوکم اما سعی میکنم شاد باشم تا اطرافیانم بیشتر ازین عذاب نکشن ![]() RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - مسافر خسته - 2015/02/03 حقیقتن مورد من با همه فرق میکنه!!!! عید 89 که عمم فوت کرد، بعد از یکی دوماه طرف چپ بدنم بی حس شد... به هیچ کس نگفتم،حتی خواهر کوچولوم که هیچ چیز پنهانی ازش ندارم ![]() نمیدونم چه مدت طول کشید تا این حالت برطرف شد، ولی میدونم کامل برطرف نشده بود که حمله ی دوم رخ داد. ![]() این بار نصف صورتم کامل بی حس شد.خدا قسمت هیچ کس نکنه تمام مدت احساس میکردم زبونم از دهنم بیرونه یا اینکه آب دهنم داره میره و چون همیشه داشتم به صورت دست میکشیدم اطرافیان میگفتن چی شده، این چه تیکیه پیدا کردی؟؟؟ ![]() خدارو شکر این دوتا هم رفع شد تا اردیبهشت سال 90.دوباره نصف بدنم بی حس شده بود که تصادف کردم. ![]() اون روز رو خوب یادمه، سه شنبه بود داشتم از دانشگاه برمیگشتم خونه که یه ماشین خلاف خیابون میومد و من متوجهش نشدم تا قبل از تصادف یک متر قبل از ماشین خودمون بودم ولی بعد از تصادف 4-5 متر بعد ازماشین ![]() نمیدونم خدا چه حکمتی دید که از اون تصادف جون سالم به در بردم تنها مشکلی که پیش اومد این بود که نخاعم ورم کرد ![]() ![]() ![]() یعنی یه چیزی شبیه به همین ام اس البته از نوع پیشرفتش...وقتی تو خونه میرفتم رو حیاط دمش دمپایی می پوشیدم ولی وقتی میرسیدم اون سر حیاط میدیدم دمپاییم نیست ![]() جالب اینجاست که تمام مدت هم علائم ام اس برطرف نشده بود و هنوز طرف چپ بدنم بی حس بود.اون سال هم به خوبی گذشت. و ام اس بهم دوسال مرخصی داد. ماه رمضون سال 92 بعد از یک ماه مبارک خیلی سخت،بعد از اینکه دوباره سمت چپ بدنم بی حس شد رفتم دکتر. برام ام آر آی نوشت و گفت چه مدت اینجوری شدی گفتم شاید یک ماه و نیمه.گفت کاش زودتر اومده بودی ولی خب هیچوقت دیر نیست. وقتی جواب ام آر آی رو دید گفت چیزی نیس خوب میشی برام 6 تا سرم کورتون نوشت (الآن میدونم کورتون بوده) بهش گفتم آقای دکتر حاشیه نرو! ![]() مشکل چیه؟ مشکلی نیس ایشالا خوب میشی... بهش گفتم آقای دکتر ام اسه و اگه ام اس باشه شما بهتر از من میدونی که خوب شدنی توش نیست... ![]() ![]() ![]() ![]() و اینطوری بود که من به دکترم گفتم که ام اس دارم..... هههههههههههه خخخخخخخ |