وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) (/Thread-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D9%81%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%86%D9%87-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%9F-%D9%88-%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D9%88%D9%86-%DA%AF%D9%81%D8%AA)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - barzegar - 2013/10/20

خودم تو اینترنت خوندم علائم شو فهمیدم.قبل از دکترم خودم فهمیمlaughing3
هیچی دیگه رفتم دکتر به خودم گفت و برام اصلا مهم نبودfighting0030.gif


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - rezami - 2013/10/20

دقیقا زمانیکه بستری بودم یه بیمار ام.اس هم تو همون بخش بود ولی بنده خدا فلج بود من پیش خودم گفتم حتما منم این طور میشم آخه اون موقع هیچ اطلاعاتی در مورد ام.اس نداشتمconfused2
پدرم به من گفت اون روز قتل هم بود تلوزیون عزاداری نشون میداد تو بیمارستان یه جو خیلی بدی بودSad ایشاله هیچ کس این روزا رو نبینه


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - عسل راد - 2013/10/20

من اول چشم پزشکی رفتم بعد فرستاد واسه ام ار ای. جواب ام ار ایو با بابام گرفتم.سه تا دکتر تو یه روز رفتم تا با زور آخری بهم گفت بعدشم فقط گیج بودم تازه وقتی اومدم خونه مجبور بودم واسه مامانم نقش بازی کنم و الکی بگم هیچی نیست و بهش روحیه بدم حالا فکر کنید حال خود چی بود sad2


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - zohaa - 2013/10/20

1بار دکتر مژدهی پناه بهم گفت خوب یادمه هوا سرد بودو تاریک خیلی سخت بود اما 1ماسک خنده زدمو نزاشتم مادر پدرم بفهمن تهران که رفتم دکتر امیدوارم کرد گفت ممکنه ام اس نباشه چند ماه مصرف ویتامین d و 1قرص دیگه ،چند ماه امیدوار و ام آر آی جدید اما گفت متاسفانه ام اس باید فردا همین تهران بستری شی زدم زیر گریه و بقیه حرفاشو نمیفهمیدم فقط گفتم نمیتونم بستری بشم چون پدر مادرم نمیدونن اون شب سخت گذشت اما تموم شد. از ام اس نه از اشکای مادرم ترسیدمو میترسم هنوزم بعد تزریق خوب نقش بازی میکنم .هنوزم میخندم اما این دفعه واقعی بدون ماسکwink2


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - عسل راد - 2013/10/22

من تو یه روز سه تا دکتر با بابام رفتم تا سومی بهم گفت میترسیدن بهم اول بگن بعدشم وقتی اومدم خونه مجبور بودم الکی هی به مامانم بگم چیزی نیست. خودم فقط گیج بودم هنوزم من باید به مامانم روحیه بدمconfused


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - ارزو - 2013/10/22

حس خوبی نداشتم چون خیلی کوچیک بودم


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - elham 66 - 2013/10/23

هیچ وقت اون لحظه رو که اسم ام اسو تو دفترچم خوندم یادم نمیره.
دلم هررری ریخت و تو تنهاییم گریه کردم.sadsad2
ولی اصلا صداشو درنیاوردم.دلم نمیومد.rolleyes
فکر میکردم یا میمیرم یا تا آخر عمرم باید با ویلچر حرکت کنم.
angry3angry3angry3خیییییییییییییییلی بد بود.


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - سمیرا67 - 2013/10/28

دکتر به من گفت مغزت التهاب داره باخودم گفتم پس اون که میگن کلش باد داره منمagreement2ولی وقتی فهمیدم منظورشmsمثل بارون بهار اشک ریختم sadاصلا هم دست خودم نبود چون همیشه تصورم ازmsیه آدم ناتوان بود ولی حالا با گذشت یک سال وچند ماه میبینم از خیلی سالما تواناترمagreement2تاره تو رشتم تو دانشگاه ممتازم woman


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - reihane - 2013/10/30

یه حس بدی که تا حالا هیچ وقت نداشتم!!!


RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - مرتضی - 2013/11/02

داستان من خیلی باحال بود

بعد از اینکه پزشکم برام پالس نوشت و خوب شدم رفتم پیشش معاینم کرد گفت حالتون خوب شده

منم یه لبخند عاقل اندر سفیح زدم و تشکر و مثلا خداحافظی....agreement2

بعد یهو پزشکم گفتش بمونید یه چندتا آمپول هست باید بزنید و یه سری مراحل برای گرفتنشون باید برید هلال احمر

منم تو دلم گفتم خوبه دیگه 4تا میزنم تمام smiling

رفتم هلال احمر برای تشکیل پرونده

دفترچه رو نشون دادم یارو گفت مراحل دریافت حواله رو رو دیوار زدیم مطالعه کنید

منم گفتم چه آقای خوبی ( تا همین لحظه smiling بودم)

بعد که رفتم اطلاعیه رو بخونم یهو دیدم بزرگ بالاش زده

مراحل دریافت حواله مخصوص بیماران ام اس angry2

آقا منو میگی یهو از این smiling حالت به این HuhUndecidedsadconfused2 حالت ها در عرض چند ثانیه تغییر شکل دادم laughing3

بعد رفتم پیش پزشکم و شاکی که چرا اولش مثل بچه آدم نگفتی و اونم گفت نمیخواستم بهتون شک وارد بشه

یه چند روزی اینطوری rolleyes بودم (البته خانواده هم بدتر از من اوایل)

بعد از گذشت یکی دو هفته به حالت طبیعی Shy برگشتم