دروغ در اصطکاک با وافعیت فرسوده می شود..... - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: روانشناسي (https://mscenter.ir/Forum-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%8A) +--- انجمن: مطالب جالب روانشناسی (https://mscenter.ir/Forum-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C) +---- انجمن: سلامت روان (https://mscenter.ir/Forum-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86) +---- موضوع: دروغ در اصطکاک با وافعیت فرسوده می شود..... (/Thread-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%DA%A9%D8%A7%DA%A9-%D8%A8%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D9%81%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%B3%D9%88%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF) صفحه ها:
1
2
|
RE: نشانه هایه يك دروغگو - naz.gigili - 2011/12/01 درشماره9 مجله هفتگي توفيق درسال 1350آقاي دکترعباس توفيق مطلبي درباره دروغ دربخش ته مقاله نوشته بودکه عينا درزير نقل ميشود دروغ هم مثل خيلي ديگرازاحتياجات روزمره اجتماع ماانواع واقسام دارد نوع اول دروغ اينستکه:من دروغ ميگويم.من ميدانم که دروغ ميگويم.ولي شمانميدانيد که من دروغ ميگويم:اين يک دروغ طبيعي است که درهمه کشورهاهم همينطوراست. نوع دوم دروغ اينستکه:من دروغ ميگويم.من ميدانم که دروغ ميگويم.شماهم ميدانيدکه من دروغ ميگويم.اين دروغ هم بازقابل هضم است. نوع سوم دروغ اينستکه:من دروغ ميگويم.من ميدانم که دروغ ميگويم.شماهم ميدانيدکه من دروغ ميگويم.منهم ميدانم که شماهم ميدانيدکه من دروغ ميگويم.!!!اين احمقانه ترين نوع دروغ است.دروغي که همه ميدانندوکسي رافريب نميدهدوفقط گوينده رامفتضح ميکندومردم راعصباني. ولي ازاين نوع دروغ مفتضحانه ترواحمقانه ترهم وجوددارد. نوع چهارم دروغ اينستکه:من دروغ ميگويم.من ميدانم که دروغ ميگويم شماهم ميدانيدکه من دروغ ميگويم.منهم ميدانم که شماميدانيدکه من دروغ ميگويم.شماهم ميدانيدکه منهم ميدانم که شماهم ميدانيدکه من دروغ ميگويم:.!!!! RE: نشانه هایه يك دروغگو - شهرزاد - 2012/02/18 گروهی از افراد "دروغگویان مرضی" هستند، به این معنا که بدون دلیل واضحی به طور مداوم دروغ میگویند. اغلب ما گاهگاهی به تحریف حقیقت گرایش پیدا میکنیم، و حتی صادقترین افراد گاهی "دروغهای مصلحتآمیز" میگویند تا از جریحهدار کردن احساسات دیگران خودداری کنند. اما گروهی از افراد "دروغگویان مرضی" هستند، به این معنا که بدون دلیل واضحی به طور مداوم دروغ میگویند. رفتار این افراد باعث حیرت دانشمندان و در اغلب موارد باعث سردرگمی خود این افراد میشود. چارلز دایک، استاد بالینی روانپزشکی در دانشگاه ییل در این باره میگوید: "دروغگویان مرضی الگوی مکرر، مداوم، و افراطی از دروغگویی یا رفتارهای مبنی بر دروغ را بروز میدهند که هیچ نفع یا مزیت ظاهری برای آنها ندارد." در انتهای دیگر این طیف افراد نادری قرار میگیرند که شاید بتوان آنها را "راستگویان مرضی" نامید. این افراد از گفتن دروغهای کوچک معمول و پذیرفتهشده در برخوردهای اجتماعی پرهیز میکنند، و حقیقت را صریح و پوستکننده به زبان میآورند که باعث میشود روابط اجتماعی آنها دچار تنش شود. نکته جالب این است که این "ناتوانی در دروغ گفتن" یک ویژگی رایج در اختلالات رشدی مانند اوتیسم با کارکرد بالا و است. تونی اتوود، استاد روانشناسی در مرکز "مایندز اند هارتز"، یک کلینیک آسپرگر و اوتیسم در بریسبین استرالیا در این باره میگوید: "افراد مبتلا به سندروم آسپرگر گرایشی به سادهلوحی و رک بودن بیش از حد نشان میدهند- این افراد ممکن است همیشه حرف راست بزنند." روانشناسی و علوم اعصاب شواهدی درباره علت اینکه برخی از افراد مانند آب خوردن دروغ میگویند و عدهای در ریاکاری و حفظ ظاهر یا شناسایی این صفات در دیگران عاجزند، به دست داده است. بررسی این این دو سر متضاد این طیف، میتواند به ما کمک کند به شناخت بهتری از دروغگویی روزمره انسانها که برای اجتناب از به درد سر افتادن یا آسیب دیدن یا برای سوءاستفاده از دیگران انجام میشود، دست پیدا کنیم. دایک میگوید: " اگر مقصود از دروغگفتن بیان سخنانی به قصد فریفتن دیگران باشد، همه ما هر روز دروغ میگوییم." دروغگو، دروغگو دروغگویی مرضی در محافل روانپزشکی با اصطلاح "سودولوجیا فانتاستیکا" مورد اشاره قرار میگیرد، هر چند که تا به حال به عنوان یک عارضه مجزا طبقهبندی نشده است. به گفته دایک آنچه بیش از همه تعجب را درباره دروغگویی مرضی برمیانگیزد، این است که این رفتار نه تنها به نفع فرد نیست، بلکه به ضرر او تمام میشود. این دروغگویی افراطی ممکن است موقعیت شغلی و زندگی خانوادگی فرد را متزلزل کند و حتی در نتیجه اتهامزنی به خود باعث شود سر و کار فرد به دادگاه بیفتد. عجیبتر اینکه این دروغها ممکن است آنقدر آشکار باشند که به سادگی دست فرد را رو کنند. دایک میگوید: "نه تنها این دروغها نفعی برای فرد ندارد، بلکه در اغلب موارد به راحتی قابلشناسایی هستند." دایک مثالی از این نوع دروغگویی را در مورد همکاری میزند که میگفت چند ساعت دیگر باید به پرواز هواپیما برسد. اما این همکار قصد نداشت با گفتن این حرف از آمدن به یک جلسه شانه خالی کند. این همکار در ادامه روز در اداره ماند و یک دروغ دیگر به دروغ قبلی اضافه کرد و گفت پروازش لغو شده است. و این الگوی دروغسازی ادامه پیدا میکند. و روز بعد او داستان دروغین جدیدی سرهم میکند. بسیاری از ما به مواردی این چنین برخورد کردهایم، اما به گفته دایک هنوز در مورد شیوع دروغگویی مرضی آمار قابلاعتمادی وجود ندارد، اما به هر حال خصوصیتی ناشایع نیست. ذهنی پر از حقایق گرچه این نوع دروغگویی افراطی برای اغلب ما کاری نامعقول جلوه میکند، برای افراد دچار سندروم آسپرگر انجام چنین کاری اصولا ناممکن است. افراد دچار سندروم آسپرگر به جز اینکه اصولا نمیتوانند دروغ بگویند، در شناسایی کلمات یا اعمال دروغین دیگران نیز دچار مشکل هستند. آتوود در این باره میگوید: "مبتلایان به سندروم آسپرگر فکر میکنند که سایر افراد نیز مانند آنها راستگو هستند، و به این ترتیب آنها زودباور و آسیبپذیر میشوند." سندروم آسپرگر با اختلال در تعاملات اجتماعی و علائق و رفتارهای محدود و تکراری مشخص میشود. به گفته اتوود این افراد "تنها به حقیقت توجه دارند، نه احساسات افراد." یکی از ویژگیهای کلیدی برای اجتماعیشدن و پیبردن به ظرائف آن، به دست آوردن "نظریه ذهن" است، یعنی توانایی نسبت دادن حالات ذهنی متفاوت به دیگران. به گفته اتوود داشتن نظریه ذهن فرد را قادر میکند افکار، احساسات یا باورهای دیگران را دریابد.در بیماران آسپرگر این توانایی به درستی رشد نکرده است و در نتیجه آنها در همدلی کردن با دیگران دچار مشکل زیادی هستند. نکته جالب این است که این خصوصیت باعث میشود که فرد نتواند رفتارهای فریبکارانه انجام دهد، آسپرگریهایی که یاد میگیرند دروغ بگویند، اغلب این کار بسیار بد انجام میدهند. اسکن مغزی با استفاده از MRI کارکردی (که میزان فعالیت بخشهای متفاوت مغز را نشان میدهد) اساس مغزی این نقصان را نشان داده است. بیماران آسپرگر و اوتیستیک فعالیت کمتری در قشر پیشپیشانی مغز ( بخشی که به آن "مغز اجتماعی" میگویند) نشان میدهند. به گفته اتوود در مبتلایان به سندروم آسپرگر این بخش مغز دچار اختلال کارکرد است و در MRI کارکردی روشن نمیشود. دروغگویان بالفطره تا حدی به نظر میرسد که مغز انسانها طوری تکامل یافته است که بتواند همنوعشان را بفریبد. در نخستیها (پریماتها) که در ساختارهای پیچیده اجتماعی زندگی میکنند، فریبکاری رایج است. برای مثال شمپانزهها به طور عامدانه گروه را از رسیدن به یک منبع غذایی مطلوب منحرف میکنند، و بعد به آنجا برمیگردند تا به تنهایی غذا را بخورند. پژوهشگران کشف کردهاند که هر چه مغز در گونههای نخستیهای بزرگتر میشود، فریبکاری آنها هم بیشتر میشود. (بنابراین معقول به نظر میرسد که انسانها با داشتن بزرگترین مغز، در صدر فریبکاران قرار بگیرند!). پژوهشگران نشان دادهاند توانایی حافظه و انتزاع برای به کار بردن زبان و ظاهر برای فریبدادن دیگران نیاز به مقدار زیادی قدرت مغزی دارد. نکته جالب اینکه اسکنهای مغزی نشان دادهاند که ساختار بخش پیشپیشانی مغز (مغز اجتماعی) در دروغگویان مکرر با مغز افراد معمول متفاوت است. یک بررسی در سال 2005 نشان داد که این دروغگویان 22 درصد "ماده سفید" بیشتر و 14 درصد "ماده خاکستری" کمتری نسبت به افراد عادی دارند. ماده سفید نقش سیمکشی در مغز را دارد و ماده خاکستری حاوی هستههای سلولی است که در این ناحیه در کنترل تکانهها (رفتارهای آنی) دخیل هستند. دایک میگوید: "اگر ماده سفید بیشتر در این ناحیه داشته باشید، توانایی بیشتری در دستکاری اطلاعات کلمات را پیدا میکنید و میتوانید افکارتان طوری به هم ببافید که احتمالا دیگران نمیتوانند." دایک که در تحقیق سال 2005 شرکت نداشته است، اشاره میکند که این تحقیق بر روی جنایتکاران و افراد دارای رفتارهای ضداجتماعی انجامن شه بود که بر خلاف دروغگویان مرضی، عامدانه دروغ میگویند. در واقع انگیزه دروغگویان مرضی از این رفتارشان همچنان بیپاسخ مانده است. فرضیه پژوهشگران این است که دروغگویان مرضی از فریب دادن دیگران احساس نوعی هیجان روانی میکنند. دایک میگوید: "باید نوعی ارضای درونی وجود داشته باشد که آنها را به انجام این کار وا میدارد، هر چند در این موارد شواهد مطمئنی نداریم." در هر حال همانطور که بسیاری از ما قبول داریم دروغگویی هیچوقت ارزشش را ندارد. RE: نشانه هایه يك دروغگو - nazanin - 2012/02/18 مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید، هفتاد هزار فرشته او را لعنت میکنند و بوی گندی از قلبش خارج میشود که تا به عرش میرسد، و خداوند به سبب این دروغ، گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است در پروندهی اعمالش مینویسد . دروغ دروغ کلید تمام بدیها هر انسان مؤمنی این را به خوبی میداند که قدم نهادن در مسیر بندگی و اطاعت از فرامین پروردگار هستی، از لوازم ضروری ایمان بوده، به گونهای که بدون آن هرگز به حقیقت ایمان دست نخواهد یافت، و در زندگی هرگز طعم شیرین ایمان واقعی را از اعماق جان خویش نخواهد چشید، زیرا این امر بدیهی است که، کسی که پایه به عرصهی ایمان گذاشته، امّا به دستورات و لوازم آن پایبند نیست، ایمان لقلقهی زبانش بوده و در زندگی صرفاً اسم ایمان را با خود به یدک میکشد، اما از آن بهرهای نبرده است. چنین کسی در واقع، انسان خسارت دیدهای است که سرمایهی عظیم عمر خویش را به باطل گذرانده و در زندگی به همین ایمان ظاهری دل خوش کرده است، غافل از آنکه، روزی فرا خواهد رسید که پرده از حقیقت پنهانش کنار زده میشود و چشمان خفتهی او بیدار گشته و با ندامتی برخاسته از جان، سرنوشت شوم خود را نظاره گر خواهد بود. بنابراین اگر کسی به سرنوشت ابدی خویش علاقمند بوده و دوست دارد به سرمایهی عظیم ایمان دست یابد، تا در دنیا و آخرت از برکات مادی و معنوی آن بهرهمند شود، همواره باید در زندگی به فرامین و دستورات الهی گوش فرا داده، و مو به مو آنها را انجام دهد، چرا که زیر پا نهادن دستورات پروردگار هستی، و ارتکاب کارهای ناشایست، چون آتشی خانمان سوز، خرمن ایمان آدمی را به آتش میکشد. یکی از آن کارهای زشت و ناپسند، که به یقین خشم الهی را به همراه خواهد داشت دروغ گفتن است. در مکتب حیات بخش اسلام، دروغ به اندازهای مذموم و ناپسند است که از گناهان کبیره بلکه از بزرگترین آنها به حساب آمده است، و در مورد آن وعدهی عذاب سخت داده شده است. در روایتی یازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت، امام حسن عسکری (علیه السلام) در بیانی زیبا و دلنشین، و در عین حال تکان دهنده و آموزنده، پیرامون زشتی دروغ میفرماید: (جعلت الخبائث کلها فی بیت و جعل مفتاحها الکذب) 1. تمام بدیها در خانهای قرار داده شده و کلید آن خانه دروغ است. بعضیها به خاطر اندیشهی نادرست، و در اثر یک محاسبه کاملاً غلط، به این نتیجه رسیدهاند که دروغ زمانی حرام است که جدّی گفته شود، ولی اگر برای تفریح و شوخی و خنده و امثال این موارد باشد، اشکالی ندارد.در حالی که این اندیشه و تفکر، پنداری است غلط، که به اشتباه بر صفحهی ذهنشان نقش بسته و از واقعیت کاملاً به دور است فرشتگان الهی دروغگو را لعنت میکنند! زشتی دروغ به اندازهای است که ملائکه الهی به شدّت از آن متنفر بوده و دروغگو را مورد لعن و نفرین خود قرار دادهاند، در روایتی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در این باره به زیبایی میفرمایند: «إنّ المؤمن اذا کذب به غیر عذر لعنه سبعون الف ملک و خرج من قلبه نتن حتی یبلغ العرش و کتب الله علیه تلک الکذبة سبعین زنیة أهونها کمن زنی بِاُمّه» 2. مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید، هفتاد هزار فرشته او را لعنت میکنند و بوی گندی از قلبش خارج میشود که تا به عرش میرسد، و خداوند به سبب این دروغ، گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است در پروندهی اعمالش مینویسد. عذابی که مخصوص دروغگویان است! در روایتی رسول گرامی اسلام میفرماید: در شب معراج دیدم، مردی که بر پشت خوابیده شده و دیگری بالای سرش ایستاده و در دستش چیزی شبیه عصای آهنی که سرش کج باشد، وجود داشت، و سپس میآمد در یک طرف او میایستاد و با آن وسیلهای که دستش بود بر روی او میزد [در اثر این ضربه] دهانش از ابتدا تا انتهای آن قطعه قطعه میشد، و همچنین با آن وسیله بر بینی و چشم او میزد و تا قفا پاره میشد، سپس به طرف دیگر میآمد و همین کار را تکرار میکرد، هنوز از این طرف فارغ نشده بود، که طرف دیگر سالم و به حال اوّل برمی گشت و با او همان کار اوّل را میکرد. پرسیدم: علّت عذاب این شخص چیست؟ به من گفتند: این مردی است که صبح از خانهاش بیرون میرود دروغی میگوید که زیانش به آفاق میرسد و تا روز قیامت با او چنین عذابی میکنند. 3 دروغ و گناه دروغ، شوخی و جدی ندارد! بعضیها به خاطر اندیشهی نادرست، و در اثر یک محاسبه کاملاً غلط، به این نتیجه رسیدهاند که دروغ زمانی حرام است که جدّی گفته شود، ولی اگر برای تفریح و شوخی و خنده و امثال این موارد باشد، اشکالی ندارد. در حالی که این اندیشه و تفکر، پنداری است غلط، که به اشتباه بر صفحهی ذهنشان نقش بسته و از واقعیت کاملاً به دور است. امیر متّقیان علی(علیه السلام) در کلامی زیبا و دلنشین پیرامون این موضوع میفرماید: «لا یصلح الکذب جد و لا هزل و لایان یعد احدکم صبیه ثم لا یفی له ان الکذب یهدی إلی الفجور و الفجور یهدی إلی النار»4؛ صلاح نیست که انسان دروغ بگوید، چه دروغ جدّی و چه شوخی، و نباید یکی از شما به فرزندش وعدهی چیزی بدهد و به آن وفا نکند، همانا دروغ انسان را به فسق و فجور میکشاند و فجور هم او را به سوی آتش میبرد. دروغ میگویی تا دیگران بخندند! یکی از کارهای خوب و پسنده ای که بین مردم رواج دارد، مزاح و شوخی و خنداندن مردم است. این عمل اگر در حدّ اعتدال باشد و آلوده به گناهی نشود، نه تنها کار بدی نیست، بلکه امری پسندیده و شایسته نیز خواهد بود، به گونهای که وجود این خصلت در آدمی، یکی از شاخصههای خوش اخلاقی محسوب میشود. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده که: حضرت به یکی از یاران خود فرمود: شما چگونه با یکدیگر شوخی میکنید. آن شخص جواب داد: بسیار کم. حضرت فرمود: «فلا تفعلوا فان المداعبة من حسن الخلق، و انک لتدخل بها السرور علی اخیک و لقد کان رسول الله (صلی الله علیه و آله) یداعب الرجل یرید ان یسر»5؛ مزاح و شوخی را ترک نکنید، زیرا مزاح شاخهای از حسن خلق است و شما به وسیله آن شادی را در دل برادر مؤمن خود وارد میسازی و پیامبر (صلی الله علیه و آله) همواره با افراد شوخی میکرد، تا آنها را خوشحال کند. بعضی از ما انسانها، وقتی در جمعی قرار میگیریم، به هر قیمتی که شده میخواهیم اطرافیان خود را بخندانیم، و لذا به منظور رسیدن به این هدف، گاهی حاضر میشویم دست به کارهای ناشایستی بزنیم که هرگز در خور یک مؤمن واقعی نیست، یکی از آن کارهای ناشایست، دروغ گفتن است، که بعضیها در جمعِ دوستان، آشنایان، فامیل و ... سریعا ًدروغی را از پیش خود دست و پا کرده، و برای خنداندن دیگران آن را بازگو میکنند بنابراین کلمات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) بیانگر این مطلب است که شوخی امری است پسندیده، که با آن دلهای پژمرده طراوت یافته، و غبار غم و غصه از آنها کنار زده میشود، که اگر ما بخواهیم زندگیای سرشار از نشاط و شادی داشته باشیم و با نیروی مضاعف به کارهای روزمرهی خود بپردازیم، حتماً باید شوخی و خنده، جزء برنامههای اصلی زندگی ما باشد. نکتهی حائز اهمیّت پیرامون موضوع شوخی و خنده، آن است که بعضی از ما انسانها، وقتی در جمعی قرار میگیریم، به هر قیمتی که شده میخواهیم اطرافیان خود را بخندانیم، و لذا به منظور رسیدن به این هدف، گاهی حاضر میشویم دست به کارهای ناشایستی بزنیم که هرگز در خور یک مؤمن واقعی نیست، یکی از آن کارهای ناشایست، دروغ گفتن است، که بعضیها در جمعِ دوستان، آشنایان، فامیل و ... سریعا ًدروغی را از پیش خود دست و پا کرده، و برای خنداندن دیگران آن را بازگو میکنند. ما به این دسته از انسانها از سر دلسوزی و مهربانی میگوییم: هرچه سریعتر این عمل زشت و ناپسند خود را ترک کنند، چرا که طولی نمیکشد، این خندهها جای خود را به گریه داده و شما دوست عزیز! به خاطر دل خوشی دیگران باید در چاهی که خود ساختهای گرفتار شوی، و به قول معروف زمستان میرود و سیاهی آن به زغال مینشیند. وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را جدی بگیرید! پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در ضمن یکی از وصیتهایی که به جناب اباذر داشته فرمودهاند: کسی که عورتش و زبانش را حفظ کند، وارد بهشت خواهد شد. ابوذر گفت: آیا ما به سبب کلماتی که به زبان میآوریم نیز مورد بازخواست قرار میگیریم؟! حضرت فرمود: آیا چیزی جزء، کلماتی که مردم به زبان جاری میسازند، آنها را جهنّمی میکند؟! [یعنی عمدتاً مردم به خاطر زبانشان جهنّمی میشوند.] ... ای اباذر! همانا شخصی در مجلسی کلمهای میگوید که اهل آن مجلس را بخنداند، پس به سبب آن در طبقات جهنّم فرو میرود، وای بر کسی که سخن دروغ بگوید تا جمعی بخندد، وای بر او، وای بر او، ای اباذر هر کس خاموش شد، نجات یافت، بر تو باد به راستگویی و هیچ وقت از دهان خود دروغی را بیرون میفکن.6 دروغ در اصطکاک با وافعیت فرسوده می شود..... - najva - 2012/03/18 دروغ در اصطکاک با واقعیت فرسوده می شود .... کافیست رسانه ی حقیقت باشید روزی از دانشمند ی ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت : اگر زن یا مرد دارای اخلاق باشند : نمره یک میدهیم 1 اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10 اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم : 100 اگردارای اصل ونسب هم باشند 3 تا صفرجلوی عدد یک میگذاریم : 1000 ولی اگر زمانی عدد 1 رفت ( اخلاق )؛ چیزی به جز صفر باقی نمیماند ، 000 و صفر هم به تنهائی هیچ است . و آن انسان هیچ ارزشی ندارد . RE: دروغ در اصطکاک با وافعیت فرسوده می شود..... - coffeedot - 2012/03/18 خیلی جالب بود!یاد دبیر اول ابتدایی ام افتادم! که می خواست بهمون یاد بده بی ارزش بود صفررو!یه تخته صفر می خواست بنویسه بدون یک! |