تیم دوچرخه سواری ام اس - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) +--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7) +--- موضوع: تیم دوچرخه سواری ام اس (/Thread-%D8%AA%DB%8C%D9%85-%D8%AF%D9%88%DA%86%D8%B1%D8%AE%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3) صفحه ها:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
|
RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - baran1390 - 2012/05/14 دوستان دوچرخه سوارمون خسته نباشین خیلی تلاش کردم امروز بیام دیدنتون اما نشد انشاا... فردا میام بدرقه دعای همه پشت سرتون ، خیلی خیلی موفق باشین تیم دوچرخه سواری ام اس - Prime - 2012/05/14 روز استراحت - یک شنبه 24-2-91 امروز روز استراحتمون بود. قرار بود هیچ کاری نکنیم. صبحانه پنیر و نون مشهدی خوردیم. تا ظهر به یللی و تللی پرداختیم یکم با احمد و حامد (فیلمبردارا) بازی کردیم. راننده های ون van از تهران ساعت 12 می رسیدند. جای خوابشون با ما فرق می کرد. اما اول اومدن پیش ما یه ون بزرگ بود که برای تیم فیلم برداری و یه ون هم که توش دوچرخه ها بود اومده بود. کلی هم وسایل داشتیم برای چادر زدن که همه رو آورده بودن. داداش حسین (حسن) همه ی این کارا رو تهران کرده بود و فرستاده بود اینا رو بیان. آخرش هم آجیل بچه ها و یه بسته شکلات جا موند. که قرار شد مربی دوچرخه سواری مون و مسئول فنی بیاره با خودش. آقای فرهانی راننده ی ون کوچیکه که مردی بزرگ هیکل و میان ساله با ریش و سبیل پر و صدای بم. گویا از برو بچه های جنگه موهاش هنوز سفید نشده اما به نظر با تجربه میاد. در عوض آقای مکاری راننده ی ون بزرگ که دوچرخه ها توش بودن یه مرد جا افتاده ی 55 ساله است و موهاش حسابی سفید شدن. از اون مرداییه که خوراک خاطره تعریف کردنن. قد بلند و چهار شونه ای داشت. از اونجایی که حسابی خوابشون می اومد ما وسایل رو از تو ماشین ها خالی کردیم و فرستادیمشون برن بخوابن و خودمون هم دوباره برگشتیم بالا سر کامپیوتر ها. امروز رو کلا تو سایت ول می چرخیدیم. مهدی (مدیر تولید فیلم) اومد گویا نامزدش مشهدیه و مدام میره پیشش. اومد و کلید کولر و پیدا کرد و ما رو از گرما نجات داد. ناهار هم جوجه زدیم حسین که چیزی نخورد. سینا هم برای خودش املت درست کرد آخرش این پسره با گیاه خواری اش مریض میشه. حسین و سینا یه بحث بیخود در مورد سایت و این داستانا داشتن که آخرش من با تهدید بردمشون بیرون. دیگه داشتم روانی میشدم. کلی خرید باید می کردیم که نکردیم. رفتیم فروشگاه پروما! توی کار سابق ام این فروشگاه کلی به ما خسارت زده بود ولی چاره ای نبود. برای 4 روزی که تو بیابون ها هستیم و چادر میزنیم باید غذا می خریدیم. بهترین چیز غذای آماده هانی بود. که البته چون خیلی وقته دیگه داریم از جیب هزینه می کنیم من از غذای مائده انتخاب کردم و خریدیم. نفری یه بطری شیر و کیک هم به پیشنهاد سینا خوردیم که آخر شب من فهمیدم اشتباه بزرگی بود. حسین سر راه جلوی یه فروشگاه لوازم تصویر یه سری خرید کرد که ما تو تاکسی نشتیم و آخرش با کلی بدبختی وسایل و بردیم تو محل استراحتمون. شب من و سینا یه سری دیگه از کت کاری های روزمره مون رو انجام دادیم که در این حین سینا من و کرد لای دو تا تخت و تا می خوردم کتک زد منم جوراب و کردم تو دهنش و مبل و زدم تو سرش. هر دو سالمیم و دست دادیم خیلی حال میده تهران که هستیم ازین حرکت ها زیاد میکنیم. شب من و احمد (فیلمبردار) با سینا و حامد (صدابردار) بازی کردیم که برنده تیم ما بود. حسین هم علی رقم تقلبی که می رسوند نتونست مانع باختشون بشه. فربود هم که همش تو سایت بود و کلا یکم عصبی و بد اخلاق بود. حسین گیر داد که صبح باید زود (ساعت 6) پاشیم که بریم انجمن ام اس مشهد از اون طرف ما هم غر زدیم. آخر سر قرار شد فربود مسئول بیدار کردن ما باشه و من خیالم راحت شد که دست کم تا 7 می خوابیم. ساعت 12 خوابیدیم ... البته من و فربود و حسین. سینا هم تا صبح با لپ تاپش کار کرد و کار کرد. فکر کنم این وسط هم یه حمام رفت چون خیلی سر و صدا کرد. من تا وقتی چشمم گرم بشه یه کتابی رو ورق زدم. ---------------- بچه ها مرسی از این همه انرژی تون ممنونیم واقعا! RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - نسترنى - 2012/05/14 خيلى ممنون از گزارش جالبتون فقط لطفاً همه اين مطالب رو يه جا ذخيره كنيد چون بعدها كه اين برنامه ها تموم شد ميشه با استفاده از اين مطالب يك كتاب جالب و مستند نوشت RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - fafa - 2012/05/14 علیرضا جان خیلی سبک نوشتنت رو دوست می دارم. ممنون RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - neda.n - 2012/05/14 بچه ها فردا روز بزرگیه . روز آغاز . از همون اولین رکاب بدونید همه انرژی ما همراه شماست . براتون یه روز پر بار، پر از حس خوب و دوست داشتنیه پیروزی آرزو می کنیم . RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - shahrzad - 2012/05/14 با این آمادگی و انرژی بر و بچ فکر کنم فردا بیاد علیرضا پست بذاره که نیمی از راه رو پیمودن!!! خدایا به امید تو... RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - edarzi - 2012/05/14 یه زمانی عشق دوچرخه سواری داشتم!!!! تو حیاط خونمون که اون روزا فکر می کردم چقدر بزرگه و با هر دور زدن انگار دور دنیا رو می گشتم!! به امید موفقیت همه دوستان... ما به موفقیت های هم می بالیم و و از شادی هم جون می گیریم و با هم رشد می کنیم ... RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - N00shin - 2012/05/14 بچه ها همه سختی راه، همون شروعش هست حالا که شروع کردین مطمئنم که موفق می شین به قول ندای عزیزم، فردا روز بزرگیه، روز آغاز یه اتفاق قشنگ بچه ها این رو بدونین که همه لحظه هایی که شما دارین رکاب می زنین ما همراهتون هستیم درسته که حضور فیزیکی نیست ولی فکر و انرژی ما تا رسیدنتون به تهران با شماست براتون آرزوی روزهای جذاب و خوبی رو دارم RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - blue sky - 2012/05/14 من از الان هیجان زدم RE: تیم دوچرخه سواری ام اس - بنده خدا - 2012/05/14 دوستان گل ممنون ازاین تلاش صادقانه شما که برای اثبات ما می توانیم زحمات زیادی رو تقبل میکنید و به جان میخردید.دعای خیر همه ی اعضاء برای موفقیت شما عزیزان بدرقه راهتان. |