ديدار 19 مهر 1392 - نسخه قابل چاپ +- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir) +-- انجمن: بحث ها وگفت و گوهای عمومی اعضاء (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7-%D9%88%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%D8%A1) +--- انجمن: مراسم و ملاقات هاي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7) +--- موضوع: ديدار 19 مهر 1392 (/Thread-%D8%AF%D9%8A%D8%AF%D8%A7%D8%B1-19-%D9%85%D9%87%D8%B1-1392) |
RE: ديدار 19 مهر 1392 - hilda - 2013/10/12 سلام سلام من اومدم ببخشید تاخیر داشتم خیلی خیلی خیلی به من خوش گذشت و وقتی که تموم شد واقعاً دلم نمی خواست برم بابا منه بد بخت ناهار نخورده بودم خووووووووووووب بعدشم همه رو این مهدی مرجانیو مهسا خورده بودن به من چیزی نرسید که از بشقاب اینو اون تک میزدم خدا وکیلی کی می تونست بیاد بچه هارو معرفی کنه که انقدر بخندید؟؟؟؟؟ به جز من هیشکی و حالا از مدیران و ناظرای عزیزمون و همه کسایی که کمک کردن به برگزاری این دیدار تشکر میکنم از همه ی اونایی که با وجود سختی بازم اومدن ممنونم از سروش و شادی هم ممنونم من به این دیدار 10 میدم چرا که به نظرم نسبت به دیدارهای قبلی که من حضور داشتم بهتر بود و پیشرفت کرده بود RE: ديدار 19 مهر 1392 - الهام ج - 2013/10/12 شرمنده باید زودتر میومدم برای تشکر همه چی عالی بود دست همگی درد نکنه خیلی بهم خوش گذشت امیدوارم به خاطر لبخندی که دیروز نصیب من کردید غم با صورتتون بیگانه باشه جای رستوران عالی انتخاب شده بود موقع برگشت کلی یاد خاطرات دانشجوییم افتادم آخه آزمایشگاه زیستمون نزدیک همون جا بود بابت این مرور خاطرات خوش هم بازم باید از شما تشکر ویژه کنم RE: ديدار 19 مهر 1392 - مـه ســـا - 2013/10/12 دارم به اين فكر ميكنم كه حالا خيلي هم بد نشد كه دكتر روانشناس قالمون گذاشت..بيشتر خنديديم RE: ديدار 19 مهر 1392 - یه غریبه - 2013/10/12 ببخشيد! بازم دير اومدم براي تشكر روز بسيار عالي اي بود... يه عالمه انرژي مثبت كنار دوستاي خوبم، مثل هميشه رستوران و پذيرايي عالي بود. مرسي كه به فكر اونايي كه مثل منو هيلدا ناهار نخورده بودن ، بوديد بازم ممنون بابت همه ي زحمت هاتون .... كاملاً مشخص بود كه حسابي زحمت كشيديد و سنگ تموم گذاشتيد... جاي دوستاي خوبي كه نبودن هم خالي بود.. RE: ديدار 19 مهر 1392 - همسر یک قهرمان - 2013/10/12 خوش به حالتون، دیروز همه اش به فکرتون بودم، ایشاالله دفعه بعد همسرم رو راضی میکنم بیایم، آخه اون جمعه ها هم سرکار میره RE: ديدار 19 مهر 1392 - ehsan 10054 - 2013/10/12 دیروز تو دیدار فهمیدم چقدر دوست خوب دارم . دوستای خوب از ته قلبم دوستون دارم RE: ديدار 19 مهر 1392 - نازی ی - 2013/10/12 و اما گزارش دیدار از نازی ی ریپورتر : عرضم به حضورتون که در ابتدای ورود من با 1 آدم آشنا ولی بر خلاف همیشه بدون سیبیل بدون ریش بدون رعب و وحشت خیلی آروم و شیک و مجلسی دم درب ورود مواجه شدم ( خودتون حدس بزنید کی بود !!!!!!!!!!!) بعد از اومدن مریم عزیزم وارد سالن شدیم و من بنا به توافق قبلیم با مه سا کنار دیوار 1 دست و 1 پام رو بالا گرفتم و مه سا با سنگدلی تمام از دیدن اون صحنه لذت می برد!!!!! بعدشم دیدن دوستایی که خیلی وقتا واقعا دلم براشون تنگ می شد و بعد هم 1 مخیتو ( البته به نظرم لیموناد نعنا دار بود) که بسیار به من چسبید ، و بعد هم 1 میز عصرونه عالی که پر از فینگر فودای خوشمزه وای اون که رول بادنجون بودعالی بود گرچه ناگفته نماند70 درصد غذا ها رو سروش خورد حتی جلوی دوستای من هم که بار اولشون بود میومدن آبرو داری نکرد و از تو بشقاب اون ها هم غذاشون رو برداشت و خورد!!! و بعد هم حمید عزیز راجع به 1 سفر صحبت کرد و آقای روانشناس عزیز لطف کرد قالمون گذاشت و بعد هم سعید با کلی ناز و افاده و اصرار و انکار و رایزنی ما با سبز و نارنجی ها رفت برامون آواز بخونه و حالا ما رو می گی!!!!!!!!!!!!!خودتون دیگه حدس بزنین دیگه ایرج بنده خدا چه بر سر آهنگ پرندش اومد!!!! و سپس نوبت معرفی حضار توسط هیلدای نازنین و با تقلب رسانی فربد نارنجی بود وبعد هم مشکلات ایستادن و نشستن و کادر بندی برای عکس دسته جمعی و البته این وسط ها شیرین کاری های سروش هم خالی از لطف نبود !!!!! و در پایان ممنونم از زحمات مدیران و حضور همه دوستامون پایدار باشین هم قطاران!!!!!!!!!!!! RE: ديدار 19 مهر 1392 - sooorooosh - 2013/10/12 اقا یه اتفاقی که افتاد و خیلی مهم بود ،با وجود اینکه اصلا دوست ندارم بگم و از خودم یک قهرمان بسازم ،اما بخواست دوستان مجبورم بگم اخر کار دم در وایساده بودیم که بریم. من و احسان و ندا و نیلوفر و یکی دیگه که نمیدونم کی بود. بعدش یهو که داشتیم خدافظی میکردیمیه تانک به ابعاد خعلی بزرگ اومد بیاد ما رو زیر کنه من اولش اومدم برم زیر تانک خودمو بترکونم. متاسفانه نارنجک نداشتم بعدش نمیدونم چطور شد تو هوا شیرجه زدم و این سه نفر رو از جلوی تانک هل دادم کنار متاسفانه تو این حادثه پای خودم زیر چرخاش موند و قطع شد. مهم اینه که دوستام سالم هستن اینجور ادمی هستم. از ندا و نیلوفر هم بپرسید .و اون یکی که نمیدونم کی بود. همشون شاهدن RE: ديدار 19 مهر 1392 - Prime - 2013/10/12 سلام دوستان می بینم که بهتون خیلی خوش گذشته، من بنا بود بیام ولی سرماخوردگی بدی داشتم. گفتم نیام مریضتون کنم. خیلی از این بابت شرمنده ام. انشالا سری بعد RE: ديدار 19 مهر 1392 - nanaz - 2013/10/12 خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوب بود از همتـــــــــــــــــــــــــــــون ممنونم وای چقدر خوشحالم که دوستای جدید یافتم هیـــــــــــــــــــــــــــــــــلدا جـــون من کی بودم nazgilili ,nanaz gilili به خدا من gilili ندارم nanaz خالی ام |