+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: بحث ها وگفت و گوهای عمومی اعضاء (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7-%D9%88%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%D8%A1)
+--- انجمن: مراسم و ملاقات هاي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: سفر مشهد (/Thread-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF)
صفحه ها:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
RE: سفر مشهد - hedieh - 2011/09/13
بچه ها فقط حواستون باشه وسایل با ارزش باخودتون تو حرم نبرید و خانوم ها هم لوازم آرایش تو کیفشون موقع ورود به حرم نباشه که نمیزارند دم در همه رو تفتیش میکنن
موقع ورود هم خیلی از هم فاصله نگیرید که پیدا کردن همدیگه خیلی سخته منیکه سالی چندبار میرم هم هنوز گاهی وقتا گم میشم
RE: سفر مشهد - mehrnaz - 2011/09/13
با سلام ميخواستم بدونم من ميتونم مادرم رو بيارم
RE: سفر مشهد - shokolat - 2011/09/13
(2011/09/12, 01:13 PM)MAHDI نوشته است: سارا خانم بارها و بارها اين مسئله عنوان شده و جوابش هم داده شده. مادرتون جز بستگان درجه اول به حساب مياد و هيچ مشكلي نيست.اقا مهدی ببخشید انگار باز سوال بیخود پرسیدم.بازم عذر میخوام از راهنماییتون ممنونم.دیگه تکرار نمیشه قول میدم
بازم تاپيكشو ميذارم.
افراد شركت كننده در ديدارها
RE: سفر مشهد - parvaneh - 2011/09/13
کاش دوستان همیشه در صحنه ی سایت یه کمی حضور سبز خودشون رو در پست من هم نشون میدادن !
به چه زبونی بپرسم؟؟؟؟؟؟؟
باباجان ! آقا جان ! داداش! آبجی ! آهاااااااااای ! تا کی وقت داریم اعلام کنیم که میااااااااااااااااااااااااااااااااااااام؟؟؟؟؟؟؟
RE: سفر مشهد - hedieh - 2011/09/13
(2011/09/13, 09:30 AM)mehrnaz نوشته است: با سلام ميخواستم بدونم من ميتونم مادرم رو بيارم
بله البته اگر از اقوام درج یک بحساب میان
RE: سفر مشهد - fireboud - 2011/09/13
پروانه خانوم عجله نکن میان میگن ولی به نظرم من نهایت تا 10 روز دیگه فرصت داشته باشید
RE: سفر مشهد - parvaneh - 2011/09/13
(2011/09/13, 11:09 AM)fireboud نوشته است: پروانه خانوم عجله نکن میان میگن ولی به نظرم من نهایت تا 10 روز دیگه فرصت داشته باشید
آ خ جون ... دیده شدم ...
.gif "Smile (16)")
RE: سفر مشهد - TootFarangi - 2011/09/13
(2011/09/13, 08:23 AM)hedieh نوشته است: بچه ها فقط حواستون باشه وسایل با ارزش باخودتون تو حرم نبرید و خانوم ها هم لوازم آرایش تو کیفشون موقع ورود به حرم نباشه که نمیزارند دم در همه رو تفتیش میکنن
این همه هم خفن نیست . لوازم آرایش و کرم و ... رو راه نمیدن ولی موبایل رو کاری ندارن اصولا کیف نبرید راحت ترید ولی این چیزا رو نمیزارن بیارید :
لوازم آرایش . شارژر موبایل . لیوان و وسایل شیشه ای . آب میوه و کمپوت و ... کلن هر چیزی که بسته بندی باشه . جا نماز . کرم از هر نوعی ( تیوپی و معمولی ) وقتی هم از تو اون تفتیش خونه آمیدن بیرون همونجا بایستید کسی گم نمیشه. کجا رفین شما مگر گم شدید ؟
دمپایی اگر می پوشید حتما جوراب پاتون باشه چون بدون جوراب راه تون نمیدن. چه آقا چه خانم.
ولی بیشتر سعی کنید خانم ها !! چادر رنگی بپوشید تو حرم خیلی بهتره من اگر بیام رنگی می پوشم از مشکی بدم میاد.
خانم ها خودتون هم آرایش نکنید که باز راه تون نمیدن
ماشین حساب ، چراغ قوه ، باطری و ... هم کلن ممنوع .هیچی کلن نیارید به نظرم یک کیف پول یک موبایل راحت و خوب
RE: سفر مشهد - احمدرضا - 2011/09/13
من به این معجزه ایمان دارم
باغبان دلشاد کنج ایوان زمزمه کنان میگوید:
"منتظر باید بود تا زمستان برود, غنچه ها گل بکنند..."
دیرگاهیست که من روزنه را یافته ام
به امید رویش لحظه سبز دیدار
بذر بودنت را در دلم کاشته ام ...
با خودم میگویم ...
نکند بی خبر از راه رسی و من دلخسته
با آن همه گلهای آرزو
در سحرگاه وصال جان خود را به تن خسته دشت بسپارم ...
از نسیم خواسته ام مژده آمدنت را
به من عاشق رنگین بدهد ...
شک نباید به دلم پای نهد
من خانه قلبم را با اشک مژگانم آب و جارو کردم
به امید پیوند
به امید لبخند
به امید صحبت
آسمان می خندد, ماه همچون کودکی معصوم
سر سازش دارد ...
موجها می رقصند, نسترن نیز چو آهوی دشت
به سرمه مشکی چشمانش می نازد ...
عشق را می بویم
زندگی می پویم
آسمان می جویم
دلم اما غمگین سبد شیشه ای نگاه را می بوسد ...
هیچ تردیدی نیست
من به این معجزه ایمان دارم
که تو هم می آیی
همراه چلچله ها, هم صدای چکاوک, هم پرواز قاصدک ...
هیچ تردیدی نیست
من به این معجزه ایمان دارم
که تو هم می آیی
تو می آیی ...
باغبان دلشاد کنج ایوان زمزمه کنان میگوید:
"منتظر باید بود تا زمستان برود, غنچه ها گل بکنند..."
دیرگاهیست که من روزنه را یافته ام
به امید رویش لحظه سبز دیدار
بذر بودنت را در دلم کاشته ام ...
با خودم میگویم ...
نکند بی خبر از راه رسی و من دلخسته
با آن همه گلهای آرزو
در سحرگاه وصال جان خود را به تن خسته دشت بسپارم ...
از نسیم خواسته ام مژده آمدنت را
به من عاشق رنگین بدهد ...
شک نباید به دلم پای نهد
من خانه قلبم را با اشک مژگانم آب و جارو کردم
به امید پیوند
به امید لبخند
به امید صحبت
آسمان می خندد, ماه همچون کودکی معصوم
سر سازش دارد ...
موجها می رقصند, نسترن نیز چو آهوی دشت
به سرمه مشکی چشمانش می نازد ...
عشق را می بویم
زندگی می پویم
آسمان می جویم
دلم اما غمگین سبد شیشه ای نگاه را می بوسد ...
هیچ تردیدی نیست
من به این معجزه ایمان دارم
که تو هم می آیی
همراه چلچله ها, هم صدای چکاوک, هم پرواز قاصدک ...
هیچ تردیدی نیست
من به این معجزه ایمان دارم
که تو هم می آیی
تو می آیی ...
RE: سفر مشهد - بی تـــا - 2011/09/13
رفت و آمده درون شهری با چه وسیله نقلیه ای صورت میگیره؟؟
ببخشیدا اما منم از زمانی که میرسید بهتون ملهق میشم من جاییرو بلد نیسم چون خودم نمیتونم بیام هرجایی
