RE: سفر مشهد - fireboud - 2011/11/06
(2011/11/06, 04:27 PM)nahid نوشته است: هی وای من ! این جور بازیا به مغزِِِ ِ حروم ِ کی خطور کرده ؟ دست شما درد نکنه !
RE: سفر مشهد - nahid - 2011/11/06
فربد چیز بدی گفتم مگه ؟
می خواستم بگم به مغز کی خطور کرده ولی از بس گفتین مغز حروم ، بلافاصله بعد از مغز ،خود به خود کلمه حروم میاد دنبالش ،منظوری نداشتم ،معنی خاصی هم نداره .
حالا مگه مغز ما حلال و حروم داره ؟
RE: سفر مشهد - setare - 2011/11/06
سلااااام دوستاي گل خودم   .زيات همگي قبول اميدوارم به همگي خوش گذشته باشه وهمگي سلامت باشين
RE: سفر مشهد - fireboud - 2011/11/06
(2011/11/06, 04:37 PM)nahid نوشته است: فربد چیز بدی گفتم مگه ؟ نه بابا شوخی کردم
RE: سفر مشهد - earth - 2011/11/06
یه کم دیره ولی خوبه. خیلی زحمت کشیدم سرم درد گرفته بود تا به زور از مسافران مشهد حرف بکشم. کامل نیست ولی کاچی به از هیچیه. دفعه دیگه هر طور شده منم میام تا اینطوری دق به دلم نکنید.
RE: سفر مشهد - پویش - 2011/11/06
(2011/11/06, 04:06 PM)ساغر_س نوشته است: راستش زمانی که تاپیک سفر مشهد رو دیدم کلی ذوق کردم اما وقتی متوجه شدم که 1 روز از تاریخ ثبت نام گذشته کلی غصه م گرفت .بعد به مدیر تدارکات پیام دادم و ایشون لطف کردن و گفتن میتونی ثبت نام کنی که جا داره همین جا ازشون تشکر ویژه داشته باشم
چند روز قبل از سفر استرس گرفته بودم چون هیچ کدوم از بچه ها رو نمیشناختم.اما حسم بهم میگفت که همه خوبن و بعدا توی سفر متوجه شدم احساسم اشتباه کرده، ام اس سنتریا خوب نیستن خیلی خیلی عالی هستن 
تو این سفر دوستای زیادی پیدا کردم:
هم اتاقیم انیس جونم که هم اسم من بود و مثل خودم یکی یدونه که احساس کردم سالهاس میشناسمش. به همرا مامان مهربونش
مه ســــا جونم که یه تیکه ماه بود البته اگه لنزاشم در بیاره خوشکله.gif)
هستی خانم گل با دختر باحالش مهرانه که واقعا خوب مهربون بودن و من عاشقشونم
میس بهار ناز و عزیزم که خیلی خیلی دوسش دارم و واسش آرزوی بهترینها رو دارم
شیـــــــــــــــــــــــــمای ناز و خوشکلم با مامان شهرزادش که ماه بودن.شیما جونم امیدوارم به همه آرزوهات برسی
بهار که از دخترای خیلی خوب و مهربون گروهمون بود
نرگس و نفس و مامانشون که خیلی مهربون بودن 
الی ناز و خوشکل که همیشه به یادشم به همراه الهه جونم
پروانه شیطون که با هدیه عزیزم تا ساعت 3 توی را آهن کنارمون موندن
شوکولات عزیزم که آخرین سحر همراهمون بود واسه نماز صبح و دختر خیلی گلیه
آقا حامد و خانمش و آتنا و ژوانای ناز مامانی که از آشنایی باهاشون خیلی خوشحال شدم
آقا مهدی و خانمش و ملینا کوچولوی هنرمند دوست داشتنی که خیلی خوب و صمیمی بودن
منصوره جون عزیزم با مامان مهربونش
بیتـــــــــــــــــــــــــــــــــا که دقیقا همون شکلی بود که فکر میکردم ناز و خوشکل
فربود عزیز که خیلی محجوب و آروم بود
علیرضاکه واقعا باحاله
سیناکه آخرشه آرایش هم خیلی بهش میاد 
حسین کاکاوند عزیز که خیلی زحمت کشیدنو عکاسیشونم عالیه
احسان که از اول تا آخر سفر دنبال وسایلاش میگشت
ناصر با اون شیرینی های خوشمزه ای که آورده بود
همه بچه های خوب و عزیز انجمن مشهد که کلی زحمت کشیدن
اگه به دلیل آلزایمر اسم کسی رو فراموش کردم معذرت
برای همه تون آرزوی سلامتی دارم  واقعا دلتنگتون میشم.
با تشکر .
ساغرِ لاغرِمنتظر باقر   ساغرجونم منتظر باش بالاخره باقر میاد  
RE: سفر مشهد - ساغر - 2011/11/06
رفتم زیارت کلی دعا کردم که زودتر بیاد    .امیدوارم قبل از فسیل شدنم پیداش بشه  
RE: سفر مشهد - naz.gigili - 2011/11/06
بچه ها فردا عید قربانه
نکشینشونا
کلی غصه خوردم واسشون
RE: سفر مشهد - O#!!! - 2011/11/06
خوب دوستان عزیز مجدد زیارت قبول
تشکر از خاطرات خوب وزیبایی که برامون تعریف کردیم.
اما
اما داره
از هر چه بگذر از سوغاتی نمیشه گذشت
سوغاتی چی اوردید.
RE: سفر مشهد - ساغر - 2011/11/06
(2011/11/06, 08:23 PM)O#!!! نوشته است: خوب دوستان عزیز مجدد زیارت قبول
تشکر از خاطرات خوب وزیبایی که برامون تعریف کردیم.
اما
اما داره
از هر چه بگذر از سوغاتی نمیشه گذشت
سوغاتی چی اوردید. 
سوغاتی کیه؟؟؟؟  .gif) .gif)
|