سلام
خوفید؟
دلم واستون تنگ شده
صفحه خوندم هیچکی خهیچی از من نگفته بود تا همین صفحه ی آخر
خب من خودم از همتون بیشتر ذوق کردم و سوپرایز شدم
اصن باورم نمیشد که شده که بیام
وای جای کلیا خالییییییییییییییییی بود
دوس داشتم همه رو ببینم
حالا ایشالله دفعا های بعد
اول از حسین تشکر کنم بابت زحمتشو عذرخواهی کنم که اصلا با مهموناش حال نکردیم . خب واقعیتش اینه که این دیدار جاش نبود و یه جورایی اغلب بچه ها از حضوره دیگران معذب و ناراحت بودن
بعد از سینا و حمید که همه ی غرولند ها سرشون ریخته میشد و به شخصه سینا رو دیوانه کردم از بس بهونه گرفتم و یه تشکر ویژه بابت زحمتاشون
از مجید یه تشکر ویژه چون همه اش داشت نقش تدارکاتو ایفا میکرد و کسی اگه شناختی نداشت روش ، اصلا باور نمیکرد بنیان گذار ام اس سنتره مرسی مجید
بعد از تک تک بچه هایی که اومده بودن و من از دیدنه تکشون کلی ذوق کردم
از پریای نازنینم که اومد توی دیدار و کلی منت گذاشت سرمون و بهمون حال داد . دوست دارممممممممممممممممممم
و در آخر از آقا جلال و باران عزیز که زحمت رسوندن منو به خونه کشیدن . مرسی . خیلی بهم حال دادین . با پیشنهاد آخرتونم بیش از همه حال کردم
در آخر بگم درسته که دیدار به خوبیه بقیه ی دیدارها نبود یعنی اگه بقیه معرکه و فوق العاده و بینظیر و محشر و .... بودن ان یکی فط فوق العاده و محشر بود ، ولی همین که بهانه هایی هسن برای دور هم جمع شدن و دیدن همدیگه و لذت بردن از کنار هم بودن خودش یه دنیا ارزش داره یه دنیا[size=x-large]
دوستون دارم
خیلی خیلی خیلی خیلی
سلام بچه ها خوبيد خوش ميگذره؟
خواستم ازتون تشكر كنم به خاطر ديروز
به خاطر مهمون نوازيتون
به خاطر هديه هاي قشنگ آرام
به خاطر اون گلهاي روماتيكانه باران وآقا جلال
به خاطر پذيرايتون
وبه خاطر اينكه من رو هم بين جمعتون راه دادين وپذيرفتين
دددددددددددوووووووووووووسسسسسسستتتتتتتتتتتتووووووووووووونننننننننننن ددددددددددددااااااااااااارررررررررررمممممممممم
صبورانه در انتظار زمان بمان، هر چیز در زمان خود رخ می دهد. حتی اگر باغبان، باغش را غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود، میوه نمی دهند.
این دیدار یه دونه بود >>>
خیلی خوش گذشت خیلی دوستای
تازه دیدم
آنی به عنوان سورپرایز همش تو شوک بود>>
ممنون از حمید /سینا /مجید / حامد بابت زحمتی که
کشیدین و بچه ها را دور هم جمع کردین>>>
به امید دیدار های بعدی با بهترین ها
T a n T a n
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهد
سلام به همه گلهای دنیا
دیدار خوبی بود مثل همیشه
باید از تمام دوستانی که تو این دیدار شرکت کرده بودند تشکر کنم خصوصا از حامد،حمید،مجید ،فرشید ،حسین،حمید،فربد،میرعلی،سلمان،سینا،علیرضا،جلال ،انی،شهرزاد،مهسا،شیرین ،آرام،باران،نرگس،مهدیه،سوده،زهرا،امیر،دیگه بقیه اسامی رو فراموش کردم کسانی جا افتادن به بزرگی خودشون بخشند
امیدوارم یه روزی برسه که ما بتونیم به عنوان یه انجمن رسمی معتبر در مکانی مشخص و در خور جلسه تشکیل بدیم
خدایا حواست هست؟
صدای گریه ام از گلویی در میاید که تو از رگ به آن نزدیکتری
2011/04/16, 08:25 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/04/16, 08:51 PM، توسط shahrzad.)
عجب روز قشنگی بود روز جمعه...برای من خیلی قشنگ بود...
جای همه دوستام که نیومدن سبز سبز بود...
این دیدار خیلی قشنگ بود..جمع مون جمع بود...آنی اومد ییهووووووووو
از همون اولش کلی انرزی داد بهمون...
مامان پریای عزیزم افتخار داد به ما...
پریا دوست خوبم...ماه شده بودی عزیزم..
احسان حال کردی بهت افتخار دادم باهات عکس انداختمااااااااااا
حمید خیلی شکمو هستی ها...فقط خوراکی اینا خوب یادت مونده...کاش برات یه پاستیل میخریدم
مجید و سلمان که کلی برای چیدمان صندلی ها زحمت کشیده بودن...شرط میبندم حمید فقط دستور میداد و دست به سیاه و سفید نزد!!!
حمید جان دست شما هم درد نکنه داداشی
مهدیه دوست جون جدیدم...منصوره جونم که قول داد بهم حتما بیاد سایت...زهرا..خدایی زهرا دوست دارم و از همصحبتی باهات لذت بردم
اون روز هم یه خاطره بود برا ما...
با هم بودنا قشنگه...
یه ذره دیگه ادامه بدم براتون یه شعر هم میگم هااااااااااا
یه بخش جالبش یادم رفت بگم..
طفلی حمید کلی زحمت کشید تا منو خونه برسونه...آخه میدونید من جهت یابی ام افتضاحه!یه راه راست هم که میرم پشت سرم بیسکویت میریزم تا راهمو گم نکنم...
فرشید واقعا دیشب بهت احتیاج بود...خدایی قطب نمای جهت یابی دیگه...الآن ولیعصره یهو میره قلعه مرغی!!!!
بازم خوبه میرعلی بود...من فقط دعا میکردم اشتباهی نریم..هر چند دیشب به روی خودمم نیاوردم...
حسین هم البته اونورا رو خوب بلده..
خلاصه یه تشکر ویژه از حمید عزیز(جلوی شما دارم اینطوری میگم ها)تجربه نشون داده از آقایون نباید مستقیما تشکر کرد!!!!
وقتی نیستی،همه نیستن
نه که نیستن،هستن
مثل تو نیستن
(2011/04/16, 08:25 PM)shahrzad نوشته است: عجب روز قشنگی بود روز جمعه...برای من خیلی قشنگ بود...
جای همه دوستام که نیومدن سبز سبز بود...
این دیدار خیلی قشنگ بود..جمع مون جمع بود...آنی اومد ییهووووووووو
از همون اولش کلی انرزی داد بهمون...
مامان پریای عزیزم افتخار داد به ما...
پریا دوست خوبم...ماه شده بودی عزیزم..
احسان حال کردی بهت افتخار دادم باهات عکس انداختمااااااااااا
حمید خیلی شکمو هستی ها...فقط خوراکی اینا خوب یادت مونده...کاش برات یه پاستیل میخریدم
مجید و سلمان که کلی برای چیدمان صندلی ها زحمت کشیده بودن...شرط میبندم حمید فقط دستور میداد و دست به سیاه و سفید نزد!!!
حمید جان دست شما هم درد نکنه داداشی
مهدیه دوست جون جدیدم...منصوره جونم که قول داد بهم حتما بیاد سایت...زهرا..خدایی زهرا دوست دارم و از همصحبتی باهات لذت بردم
اون روز هم یه خاطره بود برا ما...
با هم بودنا قشنگه...
یه ذره دیگه ادامه بدم براتون یه شعر هم میگم هااااااااااا
یه بخش جالبش یادم رفت بگم..
طفلی حمید کلی زحمت کشید تا منو خونه برسونه...آخه میدونید من جهت یابی ام افتضاحه!یه راه راست هم که میرم پشت سرم بیسکویت میریزم تا راهمو گم نکنم...
فرشید واقعا دیشب بهت احتیاج بود...خدایی قطب نمای جهت یابی دیگه...الآن ولیعصره یهو میره قلعه مرغی!!!!
بازم خوبه میرعلی بود...من فقط دعا میکردم اشتباهی نریم..هر چند دیشب به روی خودمم نیاوردم...
حسین هم البته اونورا رو خوب بلده..
خلاصه یه تشکر ویژه از حمید عزیز(جلوی شما دارم اینطوری میگم ها)تجربه نشون داده از آقایون نباید مستقیما تشکر کرد!!!!
شهرزاد جونم سلام .
مرسی عزیزم . منم خیلی از آشناییت خوشحالم .
ای کاش زودی همدیگرو ببینم بازم .
(2011/04/16, 08:25 PM)shahrzad نوشته است: عجب روز قشنگی بود روز جمعه...برای من خیلی قشنگ بود...
جای همه دوستام که نیومدن سبز سبز بود...
این دیدار خیلی قشنگ بود..جمع مون جمع بود...آنی اومد ییهووووووووو
از همون اولش کلی انرزی داد بهمون...
مامان پریای عزیزم افتخار داد به ما...
پریا دوست خوبم...ماه شده بودی عزیزم..
احسان حال کردی بهت افتخار دادم باهات عکس انداختمااااااااااا
حمید خیلی شکمو هستی ها...فقط خوراکی اینا خوب یادت مونده...کاش برات یه پاستیل میخریدم
مجید و سلمان که کلی برای چیدمان صندلی ها زحمت کشیده بودن...شرط میبندم حمید فقط دستور میداد و دست به سیاه و سفید نزد!!!
حمید جان دست شما هم درد نکنه داداشی
مهدیه دوست جون جدیدم...منصوره جونم که قول داد بهم حتما بیاد سایت...زهرا..خدایی زهرا دوست دارم و از همصحبتی باهات لذت بردم
اون روز هم یه خاطره بود برا ما...
با هم بودنا قشنگه...
یه ذره دیگه ادامه بدم براتون یه شعر هم میگم هااااااااااا
یه بخش جالبش یادم رفت بگم..
طفلی حمید کلی زحمت کشید تا منو خونه برسونه...آخه میدونید من جهت یابی ام افتضاحه!یه راه راست هم که میرم پشت سرم بیسکویت میریزم تا راهمو گم نکنم...
فرشید واقعا دیشب بهت احتیاج بود...خدایی قطب نمای جهت یابی دیگه...الآن ولیعصره یهو میره قلعه مرغی!!!!
بازم خوبه میرعلی بود...من فقط دعا میکردم اشتباهی نریم..هر چند دیشب به روی خودمم نیاوردم...
حسین هم البته اونورا رو خوب بلده..
خلاصه یه تشکر ویژه از حمید عزیز(جلوی شما دارم اینطوری میگم ها)تجربه نشون داده از آقایون نباید مستقیما تشکر کرد!!!!
می بینم که اسمی از من نبردی، اصلا من دیدار رو اومده بودم آیا؟؟!!
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر که مومنی را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که مرا شاد کند، خدا را شاد کرده است.