وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

افکار مثبت در ام اس:
نگرش شما می تواند ضربه شدیدی برای چگونگی زندگی کردن با ام اس ایجاد کند.
یک طرز فکر خوب کمک می کند که شما روی اهداف زندگی خود تمرکز کنید و اجازه ندهید که ام اس شما را تعریف کند.
یک نگرش مثبت برای داشتن استفاده منظم داروهایتان،تمرین و ورزش و تغذیه خوب به شما کمک می کند.
فامیل و دوستان به نوبه خود در حمایت از شما نقش دارند.
اگرشما کسی را برای حمایت ندارید،می توانید در انجمن های ام اس شرکت کنید. ارتباط با افرادی که مانند شما همراه با ام اس زندگی می کنند می تواند نگرانی های شما را کاهش دهد.
افسردگی ناشی از ام اس در 50% از افراد تأثیرگذار است.
افسردگی ممکن است بر اثر تأثیرات ام اس بر روی مغز باشد که یکی از عکس العمل های بیماری است و یا علت آن به اینترفرون ها برگردد.
نشانه های افسردگی شامل افزایش کج خلقی ،مشکلات خواب ،گریه ،تغییر در اشتها، فکر بی ارزش بودن و خودکشی می باشد.
اگر شما این نشانه های افسردگی را دارید باید در اسرع وقت به دکترتان اطلاع دهید.
ضد افسردگی های تجویز شده توسط دکتر معمولأ کار را بهتر می کنند.
ممکن است نیاز باشد که یک روان شناس یا روان پزشک در رفتارهای شما شرکت کند.
پس مواظب نگرش وافکارخود درکنار زندگی با ام اس باشید.

تمامی حقوق این اثر متعلق به ام اس سنتر می باشد
مترجم : سمانه
بر گرفته از:www.mslivingwell.org

من فکر می کنم تا جایی که واقعا مجبور نشدیم باید از داروهای ضد افسردگی پرهیز کنیم.هیچ دارویی بهتر از روان سالم وآرامش درونی وافکار مثبت نیست.سعی کنید تا حد امکان به داروهای آرامبخش واعصاب وابسته نشید.یا لا اقل عرق بابونه بنوشید که عوارض داروهای شیمیایی رو ندارند.یا دم کرده دارچین که یک والیوم گیاهی است.
من بیش از پنج سال بود که بنا به تجویز پزشکم فلوکسیتین مصرف می کردم که عوارض کم اشتهایی ومشکلات گوارشی وکبدی رو به همراه داشت .آنقدر از نظر روحی به دارو وابسته بودم که فکر می کردم جلوی افسردگی رو می گیره روزی بطور اتفاقی تو مسیر یک ساعته به محل کار با یک مشاور صحبت کردم و اون در مورد اثر تلقینی این دارو ها و عوارض آن ها واینکه اثر اعتیاد آور دارند صحبت کرد.راستش بهم برخورد وبدون اینکه به کسی بگم اون رو کنار گذاشتم.نتیجه الان تقریبا 11 ماهه که فلوکسیتین نخوردم اما هنوز نمردم!
در واقع هیچ مشکلی برایم پیش نیومد.

کتاب کتاب و باز هم کتاب بهترین کمک من تو درمان افسردگی .داشتن فکر سالم و مثبت بعضی وقتا از خوشی دیگه می خوام بمیرم.

من مطمئنم که اگه به ام اس خوب فکر کنم خوب هم نتیجه می کیرم

کتاب راز کمک بزرگی بود واسم

واز همه مهمتر خودم بودم که فهمیدم خیلی توانایی ها دارم ام اس چیزی نیست

الانم اگه جاییم درد بگیره بهش فکر نمی کنم و سعی می کنم با جذب نیروهای مثبت زود درمان کنم

که واقعا هم نتیجه داد

تنها راه حل اینه که به خودمون قدرتمون ایمان بیاریم تا بتونیم انرژی + درمون ایجاد کنیم

نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم
من این یکی رو خیلی دوس دارم...

وای که من چقدر این نگرش مثبت رو دوست دارم .
کاش نگرش مثبت دارو بود و می شد تاثیرش رو مثه قرص و شربت و آمپول ثابت کرد !!

(2012/06/16, 11:47 PM)neda.n نوشته است: [ -> ]وای که من چقدر این نگرش مثبت رو دوست دارم .
کاش نگرش مثبت دارو بود و می شد تاثیرش رو مثه قرص و شربت و آمپول ثابت کرد !!

داستان درباره يك كوهنورد است كه مي خواست از بلندترين كوه ها بالا برود. او پس از سال ها آماده سازي، ماجراجويي خود را آغاز كرد ولي از آنجا كه افتخار كار را فقط براي خود مي خواست، تصميم گرفت تنها از كوه بالا برود.
شب بلندي هاي كوه را تماما دربر گرفت و مرد ديگر هيچ چيز را نمي ديد. همه چيز سياه بود. اصلا ديد نداشت و ابر روي ماه و ستاره ها را پوشانده بود.
همانطور كه از كوه بالا مي رفت ، چند قدم مانده به قله پايش ليز خورد و در حالي كه به سرعت سقوط مي كرد ، از كوه پرت شد. در حال سقوط فقط لكه هاي سياهي را در مقابل چشمانش مي ديد. احساس وحشتناك مكيده شدن به وسيله قوه جاذبه او را در خود مي گرفت.
همچنان كه سقوط مي كرد ، همه رويدادهاي خوب و بد زندگي به يادش آمد. در آن لحظه فكر مي كرد كه چقدر مرگ به او نزديك شده. ناگهان احساس كرد كه طناب به دور كمرش محكم شد. بدنش ميان آسمان و زمين معلق شده بود. در اين لحظه چاره اي جز آنكه فرياد بكشد :
" خدايا كمكم كن! " ، برايش باقي نمانده بود.
ناگهان صداي پرطنيني كه از آسمان شنيده مي شد ، جواب داد :
" از من چه مي خواهي ؟ "
- خدايا نجاتم بده !
- واقعا باور داري كه من مي توانم نجاتت بدهم؟
- البته كه باور دارم.
- اگر باور داري طنابي را كه به كمرت بسته شده ، پاره كن ...
يك لحظه سكوت ...
و مرد تصميم گرفت با تمام نيرو به طناب بچسبد.
گروه نجات مي گويند، روز بعد يك كوهنورد يخ زده را پيدا كردند. بدنش از يك طناب آويزان بود و با دست هايش محكم طناب را گرفته بود ...
او فقط يك متر از زمين فاصله داشت !!!
و شما ؟
چقدر به طنابتان وابسته ايد ؟
آيا حاضريد آن را رها كنيد ؟
در مورد خداوند يك چيز را نبايد فراموش كرد :
هرگز نگوئيد كه او شما را فراموش كرده و يا تنها گذاشته.
هرگز فكر نكنيد كه او مراقب شما نيست.
به ياد داشته باشيد كه او همواره شما را با دست راست خود نگه داشته است.

من نه گتابی در این مورد خوندم نه فرادرمانی و نه خیلی کارهای دیگه...
فقط همیشه امیدوارم این یعنی نگرش مثبت دیگه؟..
حتی در سخت ترین شرایط هم ممکنه لحظاتی رو ناراحت باشم اما خیلی زود به فکر چاره میفتم
این کار عادتم شده.دستِ خودم نیست
ایشالا که ضرر نکنم ازش و باعث نشه که که همه چیز رو به راحتی ببخشم

من كه از همون اول دكتر بهمفلوكستين داد گفت اثر ضد افسردگی داره چشمتون روز بد نبينه چنان اثرش زياد بود كه دچار هيجانه زيادی شده بودم.خلاصه دكتر ديد من بی جنبه م قطعش كرد و قطره گل سرخ داد كه خوب بود.
ولی به نظر من بهترين چيزا واسه روحيه: ورزش - تفريح و مسافرت-خريد و خوردن خوراكيای خوشمزه س