وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: ام اس را برای طرف مقابل (برای ازدواج) چگونه مطرح کنم ؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
سلام به همه دوستان ام اسي� 8)يك سوال داشتم كمكم كنيد ممنون� :-[
يك پسر خوب وخوش تيپ از آشنايان ازم خواستگاري كرده البته توسط خواهرش پيش مامان� :-[
از بيماري من خبر نداره ميترسم� :-\
چه كار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
سلام دوست عزیز
هیچ کس از راستی و درستی و صداقتکاری پشیمون نشده عزیز!! بهتره تو جریانش بذاری اگه موافقت نکرد مطمئن باش توی زندگی هم اگه پا بگیره نمی تونه درکت کنه همون بهتر که این زندگی سر نگیره. اگه نگین ممکنه برای آینده ات خوب نباشه.
حرف حق رو بزنید اگرچه به ضررتان باشه.
(2009/11/15, 02:01 PM)AIDA نوشته است: [ -> ]سلام به همه دوستان ام اسي� 8)يك سوال داشتم كمكم كنيد ممنون� :-[
يك پسر خوب وخوش تيپ از آشنايان ازم خواستگاري كرده البته توسط خواهرش پيش مامان� :-[
از بيماري من خبر نداره ميترسم� :-\
چه كار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

آیدا جان خوش اومدی .... چقدر هم دست پر اومدی
در این که باید بهش بگی شکی نیست ... حالا اگه تو مدل گفتنش مشکل داری خوب تو نگو مامانت بگه ... اگه مامانت نمیدونه بابات بگه ... اگه کلا هیچکس نمیدونه و خودت هم نمیتونی بگی باهاش قرار بزار و� کارت ام اس رو بهش نشون بده ... اگر هیچیک از موارد فوق هم صحیح نمی باشد اصلا نگو ولش کن
Smile (16) Smile (16)
سينا جون امروز فكر كنم يه سفر رفتي با حميد1 تاكستانو برگشتيا Smile (16) Smile (16) Smile (16) ;D ;D
بزنم به تخته خيلي خوشحالي 8)
سلام آيدا جون . ببين من فك كنم بهتره اول بذاري ببيني اين آدم اصن فاكتورايه اوليه ازدواج رو داره يا نه؟ يكم براندازش كن و اجازه بده هم رو بهتر بشناسين . تويه مرجله دوم با خودش ( تنها) صحبت كن و بش بگو من اين مسئله رو دارم . ببين ميتوني باش كنار بياي يا نه؟ اگه آره كه بسم الله . مراحل بعدي طي شه و باز بيشتر هم رو بشناسين اگه نه هم كه ازش بخواه مسئله بين خودتون بمونه ( البته اگه تو هم از اون دسته اي هستي كه ام است رو به كسي نميگي )� Wink
آنی جون حالا ما اومدیم و این آقا داماده تو اون مرحله اول وابسته آیدا جون شد و تو مرحله دوم بعد از فهمیدن قضیه شاکی شد که چرا بهم نگفتی؟؟؟
بابا سينا مرحله اول يعني وقتي خانواده ها چك ميشن و اول ميبينن اصن از نظر ستينگ خانوادگي بهم ميان يا نه؟ و اينكه دختر و پسر حداكثر دو بار با هم حرف زده باشن .
مرحله اول خيلي پيش رفته نيس برادره من .� Wink
به نظر من اول باید حقیقت رو گفت بعد به سیتینگ خانوادگی رسید. حالا بعد از کلی رفت و آمد و... سیتیگم انجام شد اگه طرف نخواهد همسرش چنین مشکلی نداشته آیا وقت تلف کردن و با احساسات طرف بازی کردن نیست؟
اول باید میخ محکم بکوبی و مشکلت رو براش بیان کنی و ازش بخوای به دور از احساسات عاشقی، مسئله رو خوب بفهمه اگه تونست به آینده زندگیش و با مشکل شما کنار بیاد برید سر مرحله بعدی در غیر اینصورت اگه بعدا بفهمه هم ایشون ممکنه شوکه بشه و هم ممکنه شما آزرده.
سلام آيدا جون

به نظر من موقعي كه با داماد تنها صحبت ميكني بهش بگو كامل توضيح بده ام اس رو و بهش بگو اگه خواست� با هم بريد پيش دكترت و باهاش صحبت كنيد .

اتفاقا خيليم خوبه اگه موند مرد زندگي هستش اگرم رفت همون بهتر كه بره Wink

(2009/11/15, 06:36 PM)anaram نوشته است: [ -> ]بابا سينا مرحله اول يعني وقتي خانواده ها چك ميشن و اول ميبينن اصن از نظر ستينگ خانوادگي بهم ميان يا نه؟ و اينكه دختر و پسر حداكثر دو بار با هم حرف زده باشن .
مرحله اول خيلي پيش رفته نيس برادره من .� Wink

آهان پس اینجوریه ؟؟؟
من بلد نیستم خوب چیکار کنم
من فکر میکردم اطلاع دادن به خونواده ها مرحله چهارم باشه
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16