وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: اختلال در خواب
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4
بعضی ها به علت اینکه مدتی برنامه خوابی شون بهم ریخته نمیتونن بخوابن و بایستی خودشون با اصلاح برنامه خوابی عادت روزانهشونو ازبین ببرند
مشکل من اینه که هر چقدر هم بی خواب باشم
عادت کردم کتاب بخونم تا بخوابم
ولی وقتی کتاب ندارم ... در اوج بی خوابی بازم یه نیم ساعتی باید توی رختخواب علاف بو بیدار بمونم ... تازه اونم باید ۱۰ بار از ۱۰۰ تا صفر بشمرم اونم به صورت های مختلف اعداد فرد یا اعداد زوج .....
دوستان ته استکان رزماری بخورین معجزه میکنه.Sleepy
خوردن موز هم برای خواب راحت خوبه
سلام
متشکرم از این تاپیک و مطالب عالی اون
من همیشه از بی خوابی رنج میبردم
روش بسیار کارآمدی که الان استفاده میکنم فقط و فقط تمرکز روی نفس های جاریمه
و بعد از اون طولی نمیکشه که خوابم میبره
بی تردید مصرف امگا3 همینطور که فرمودید هم موثر بوده
استاد انرژی درمانی و ریکی بهمون گفتن اگه خوابتون مشکل پیدا کرد چند بار پشت سر هم از جاتون پاشین و طلوع خورشید رو ببینین
چون سطح انرژی خورشید خیلی بالاست و طبیعت معمولا" خود به خود همه ی مشکلات طبیعی و غریزی انسانها رو درمان میکنه

سپاسگذارم از مطالبتون
سلام. با اجازهء دوستان من هم مطبی رو اضافه کنم. بنده هم دچار بیخوابی شده بودم. ولی به دستور پزشک عمومی ام. از دارو خانه. قطره ای به اسم(گل ساعتی) که دارویی گیاهیه تهیه کردم. و خوابم درست شد.
سلام
من حدودا دو سال سب بیداری ناخواسته داشتم، یعنی تقریبا از وقتی بیماریم پیشرفت کرد.
از مهرماه که دکتر بهم پرگابالین داد خوابم خوب شد.
چون پرگابالین تعادلم رو بهم زده بود، دکتر اونو حذف کرد.پرگابالین که حذف شد هم بدیهاش حذف شد و هم خوبیهاش.بعد از اون تعادلم رو میتونم حفظ کنم موقع راه رفتن اما مثلا تنظیم خابم بهم خورد و ...
این "گل ساعتی" تو شهرستان ها هم پیدا میشه؟
داروهای گیاهی خوبن اما دیر جواب میدن.
منم مشکل خواب دارم !! خوابم نمی بره به راحتی هر چند اگه خیلی خسته باشم !!!angry3angry3angry3angry3angry3angry3angry3

سابق از معجون گردو و عسل استفاده میکردم خیلی خوب بود ولی چون خیلی وقت گیره چند وقته استفاده نکردم !!
ن بر اساس تجربه خودم یک اصول کلی را می گم شما با توجه به وظعیت خود (بیماری و روحی و اقتصادی )جزئیاتش را تنظیم کنید :
1.تلاش کنید که از استرس های روزمره فاصله بگیرید از گرما گرفته تا تا خبر انفجار تو هر کجای دنیا)
2.بخش تغذیه مهم است ولی به آن صورتی که نیاز به فرمول خاصی باشد مهم نیست (حساسیت زیاد رو این بخش خودش باعث استرس می شود)در اینجا به چند اصل کلی را یاد آور می شوم:
الف:می دونم خیلی لذت بخش ولی تلاش کنید خوردن غذای پر چرب و هر شکل از فست فود(از قبیل سوسیس وکالباس یا هر مدل از پیتزا) پرهیز کنید اگر نمی توانید قطع کنیدحداکثر دو وعده در هفته مصرف کنید
ب:بیشتر تلاش کنید بجای گوشت قرمز از گوشت طیور و ماهی استفاده کنید(100%سالم تر و هم اقتصادیتر است)
ج:در تمام وعده ها غذائی از از میوه تازه استفاده کنید
د: به منظور کاهش گرمای تولیدی از درون بدن در نتیجه فعالیت های روزمره بخصوص در فصل تابستان نان را جایگذین برنج کنید (حتی برنج را حذف کنید ) نشاسته مورد نیاز بدن را در وعدهای صبحانه و نهار از نان تعمین کنیم (سالم ترین نان هم نانی که خوب تا اواسطه آن پخته شده باشد من خودم 1سنگک خشخاشی برای 1ماه مصزف می کنم)
ه:در هنگام مصرف وعده غذای اصلی در میل کردم غذا این ترتیب را اجرا کنید اول بخش های روغنی یا چرب غذارا میل کنید دوم بخش نشاسته سوم بخش پروتئین و در آخر سر میوه را مصرف کنید ( لاذم نیست پشت سر هم این چهار تا را اجرا کنید فقط مهم این است میوه را تا نیم ساعت بعد از غذا مصرف کنید
3.در مورد فعالیت بدنی من برای خودم ابتلا به ام اس را به منظور از کار افتادن فرض نمی کنم و از موقعی که به من گفتن ام اس دارم فعالیتم را بیشتر کردم و از یک پیادهروی ساده گرفته تا ر فتن به استخر سعی کردم بدون احساس فشار ورزش کنم
اگه به طور عمقی فکر کنیم این اصول همان اصولی است که ما در گذشته قبل از ابتلا به ام اس به طور معمول کم و بیش اجرا می کردیم و بخاطر عوض شدن شیوه زندگی ونیز حساس تر بودن ماها در برابر استرس ها بخاطر همینه که سیستم ایمنی ما این واکنش را نشان داده (یکی از موارد تحریک کننده سیستم ایمنی استرس است)
انشاالاه این موارد کمک کننده باشد
من قبلا نیمه شب ناخواسته از خواب بیدار میشدم و تا 2-3 ساعت خوابم نمیبرد.وقتی غذاهای سرد نخوردم مثلا پلو خوابم خوب شد و بعد از چند ماه غذاهای سرد هم میخوردم اما خوابم خوب بود.
این 2-3 سال که بیماریم پیشرفت کرده دوباره نسمه شب ناخواسته از خواب بیدار میشدم.
هیچوقت برای خوابم قرص مصرف نکردم.
دکتر به خاطر دردم بهم پرگابالین داد.بنظر من داروی خوبی بود هم اشتهامو خوب کرد هم خوابمو و ... متاسفانه چون با اون تعادلمو از دست میدادم بعد از 5 ماه قطعش کردم.
وبد خوابی و بی اشتهایی و .. د.باره برگشت.
همیوپاتی رو که شروع کردم خوابم عمیق شد.اول شروع همیوپاتی خوابم خیلی عمیق بود.
الان حالم خوب نیست. حمله دارم.با همین شرایط دارم میرم تهران پیش دکتر قره گزلی.شنبه پرواز دارم.برام دعا کنین حالم خوب شه.یک قدم هم نمیتونم تنهایی راه برم.
موفق باشین.
ا
نمیدونم شاید دارم بر این مشکل بعد از نزدیک 10 سال غلبه میکنم
قدیم یادمه سرم به بالش نرسیده خواب بودم ولی کم کم داستان برعکس شد و یه خواب سریع دیگه آرزو شده بود
چند سال گذشته همیشه یه کلونازپام جزو داروی شبهام بوده ولی چند ماهی میشه که این یکی را دارم کم میکنم
الان به نصف رسیدم فعلا که گویا با نصف هم بد نیست ولی تا چند وقت دیگه به یک چهارم میرسونمش فقط کمی زمان نیاز داره
البته نمیدونم کسی این مسئله را داشته یا نه : تو این مدتی که بتافرون میزنم شب هائی که تزریق دارم برای خواب هم کمی مشکل حس میکنم که البته نسبت به اوایل بتافرون حس میکنم بهتر شدم
صفحه ها: 1 2 3 4