با احوالپرسی از خودم خوب خوب هستم . هیچ ضربه ای نداشتم و نخوردم
وقت بخیر
هیچ زخمی نداشتم ولی تا دلتان بخواهد فشارهای روحی
داشتم از سن کم تا حالا منبع استرس هستم
با همه اینها خدا را شکر که یک سلامتی نسبی دارم
منم تو بچگی سرم شکسته که جاشم معلومه و چند روز پیشم تعادلم به هم خورد و چنان وسط اشپزخونه با مغز خوردم زمین که خونریزی کرد و دردش هنوز ادامه داره ، با اولی ام اس گرفتم با این یکی چی نصیبم میشه؟
من رزمي كار بيدم.ودكترم گفت ديگه نبايد ادامه بدي
.به خاط اين بيماريه لعنتي از خيلي از چيزايي كه دوست داشتم دست كشيدم
یادم نمیاد والا به خدا. شاید هم ضربه بوده شاید هم نبوده
نمیدونم چی شد که اینجوری شد
اصلا نفرین کی پشت سرم بود
اصلا چرا آخه چرا ؟
چرا ما جوونهای پر از امید و آرزو ؟
(2012/08/15, 08:12 AM)آیدا نوشته است: [ -> ]یادم نمیاد والا به خدا. شاید هم ضربه بوده شاید هم نبوده
نمیدونم چی شد که اینجوری شد
اصلا نفرین کی پشت سرم بود
اصلا چرا آخه چرا ؟
چرا ما جوونهای پر از امید و آرزو ؟
اولن که اگه کسی اینقدر نفرینش گیراست ، بهتره در حق خودش دعا کنه
ثانیا مگه خدایی وجود نداره که کسی بخواد با یه نفرین زندگی طرفشو تباه کنه..
به نظر من به غیر از هر چیزی تقصیر خودمونه که اینقدر آدمای حساسی هستیم حالا در مورد هر موضوعی..
ان شاالله داروی این بیماری هم کشف می شه
من که حدود 5 ماه قبل از این ماجرا یه تصادف بد داشتم که تمام بدنم به خصوص گردنم سیاه شد، شاید واسه اون خاطر باشه
من 3بار حمله داشتم تو اين 3سال و خورده اي و هر 3بار هم همراه با ورزش هاي سنگين بوده..اين آخرين بار اي كيدو رفتم ..كلي ضربه خورد توي عصب دستو پام كه بدترين حمله بهم دست داد و فهميدم ام اي دارم
منم دوران کودکی یه ضربه محکم از پشت سر داشتم اما نه پلاکی در اون قسمت هست نه مشکل دیگه ای!!!
منم وقتی 5 سالم بود، مامانم فرشارو شسته بود و زمین خالی بود.جوراب پام بود و سرسره بازی میکردم..عمم دستاشو داد تا من رو زمین بکشمش سر بخوره ولی یه دفعه دستمو ول کرد و با صورت محکم خوردم زمین..رو پیشونیم هنوز جاش هست..ورم کرد و هیچوقت ورمش نخوابید