خستگی یکی از شایع ترین ومشکل سازترین علاءمِ بیماری ام اس است که درحدود دوسوم بیماران را درگیرمی کند.حداقل دو الگوی متفاوت خستگی شناخته شده است:نوع اول,خستگی مداومی است که حتی انجام ساده ترین فعالیت هارا برای شماغیرممکن می سازد.نوع دوم,به صورت خودبه خود به دنبال چند دقیقه فعالیت جسمی ظاهر می شود که بیشتر در پاها ایجاد می شودوبه دنبال استراحتی کوتاه برطرف می شود.این حالت ممکن است چشم ها را نیزبه دنبال مطالعه درگیر کندکه بعد از قطع مطالعه رفع می گردد.
درصورتی که خستگی در اثرعواملی به غیر از ام اس مانند اختلالات خواب ودر نتیجه خواب آلودگی در روز ایجاد شده باشد,تشخیص ودرمان عامل زمینه ای منجر به رفع خستگی می شود.
روش های غیردارویی برای مقابله باخستگی:داشتن برنامه منظم خواب,استراحت های مکرر دربین فعالیت های روزمره وبرنامه های نه چندان سنگین ورزشی جهت تقویت عضلات.تکنیک هایی از قبیل برخورد با استرس وزمان بندی مناسب,اولویت بندی,برنامه ریزی وانجام کارهای سبک تر,دربرخورد با خستگی موثرمی باشند.حمام آب سردواستفاده از کولردرهوای گرم نیزکمک کننده است یوگا ومدیتیشن همراه باورزش نیز در بعضی موارد می تواند موثر باشد.
مشکلی به نام زود خسته شدن
دکتر ناهید بلدیمقدم / متخصص مغز و اعصاب
پیام ام اس: خستگی یکی از شایعترین علائم در بیماران اماس است و حتی ممکن است در ٨٠ درصد بیماران وجود داشته بأشد و بدیهی است که در عملکرد افراد بسیار تأثیرگذار خواهد بود. برای مثال یکی از علل ترک زودتر از موقع محل کار توسط افراد مبتلا به اماس همین مورد است.
برخی بیماران اظهار میکنند که اطرافیان آنها مانند کارفرما، دوستان و افراد خانواده این مشکل را به حساب افسردگی و یا تلاش نکردن آنها میگذارند نه وجود خستگی واقعی.
علت خستگی در بیماران اماس دقیقاً مشخص نیست. با استفاده از برخی آزمونهای خاص، این علامت در بیماران اندازهگیری و درجهبندی میشود.
خستگی به صورتهای مختلفی رخ میدهد اما در حالت کلی و بنابهتعربف، اگر کسی در انجام کارهای روزمرة خود مانند مسواکزدن، لباس پوشیدن، استحمام و یا غذا پختن نیاز به تلاش بیش از حد داشته باشد دچار خستگی است.
نوع دیگری از خستگی که به نام رخوت و سستی از آن یاد میشود هم ممکن است در افراد مبتلا به اماس رخ دهد که دارای ویژگیهای خاصی به این شرح است:
۱- عموماً هر روز وجود دارد.
۲- ممکن است در ابتدای روز و پس از یک خواب شبانة خوب هم رخ دهد.
۳- با گذشت زمان در طول روز شدیدتر میشود.
۴- با گرما و رطوبت تشدید میشود.
۵- سریع و به سادگی عارض میشود.
۶- از خستگی معمول شدیدتر است.
۷- در مسئولیتهای روزانه فرد اختلال ایجاد میکند.
خستگی در بیماران با اماس ارتباطی با میزان ناتوانی حرکتی و یا شدت افسردگی ندارد.
اما چگونه با افسردگی برخورد کنیم؟
از آنجا که خستگی ممکن است ثانویه به علل قابل درمانی همچون کمخونى و یا کمکاری تیروئید باشد، بررسیهای پزشکی در این زمینه ضروری است. جهت تشخیص علت وکاهش شدت خستگی یک بررسی همهجانبه ضروری است.
کاردرمانی و شیوة آموزش روش انجام کارهای روزمرة منزل و محیط کار، به گونهای که خستگی کمتر احساس شود، کمککننده است.
مشاورة فیزیوتراپی جهت راه رفتن (با یا بدون وسایل کمککننده مانند عصا) و یا انجام حرکات دیگر با انرژی کمتر و انجام ورزشهای منظم روزانه، توصیه میشود.
تنظیم خواب و نیز رسیدگی به علائمی که خواب را با اختلال مواجه میکنند مانند مشکلات ادراری و سختی عضلات هم در کاهش خستگی مؤثر هستند.
مداخلههای روحی-روانی جهت کاهش استرس، تمرین روشهای تمدد اعصاب مانند ریلکسیشن، رواندرمانی و عضویت در گروههای درمانی نیز لازم است.
خنک کردن محیط و پرهیز از گرمای بیش ازحد میتواند در جلوگیری از خستگی موثر باشد.
در مواردی مصرف برخی داروها مانند آمانتادین و مودافینیل هم با نظر پزشک ضروری است.
http://payamems.com/web/%D9%85%D8%B4%D9%...%AF%D9%86/
۰۴ آذر ۱۳۹۴
بیماران مبتلا به ام.اس از خستگی یا بی رمقی به عنوان یکی از شایع ترین وناتوان کننده ترین علایم بیماریشان یاد میکنند.مطالعات نشان می دهند حدود 95درصد این بیماران با این مورد درگیر هستند.خستگی در ام.اس همچنین به سست بودن نیز مشهور است.واین گونه تعریف می شود:
فقدان انرژی فیزیکی یا ذهنی فرد که منجر به توقف فعالیت های بیمار می شود.این خستگی ناشی از نوع ام.اس،شدت بیماری یا دوره ی بیماری نمی باشد ومکانیسم آن هنوز کاملا روشن نشده است.متخصصان مغز واعصاب ضمن قابل توجه ارزیابی کردننتیجه تحقیقات خود،معتقدند با این کشف می توان تا حدودی پرده از راز بیماری هزارچهره ام.اس برداشت.زیرا بررسی ها نشان می دهد مقادیر فلزات در بدن بیماران مبتلا به مراحل پیشرفته این بیماری تخریب کننده وپیش رونده سیستم اعصاب بالاتر است.و خستگی می تواند ناشی از وجود همین فلزات در بدن فرد بیمار باشد.
من بسیار این حالت رو از دوسال پیش داشتم و از یه سال پیش که به قهوه روی اوردم و کمکم کرد اما بعد از مدتی مجبور بودم روزی چندین لیوان قهوه سیاه بخورم تا به تاثیر کافیین برسم که باز هم بی رمقی برگشت و بجاش فقط بدخوابی قهوه ها موند.
و الانم که می خورم خوبه تاثیر اش خیلی خیلی کم و باز تاثیر داره.
فقط مراقب باشید بیش از سه فنجان نشود یا همان یک لیوان چرا که انچنان فرقی ندارد و بعد از ۵ بعد از ظهر به هیچ و وجه مصرف نکنید.
تو دانشگاه معروفم به خسته، تنبل، اما خبر ندارن روزی 6 ساعت مطالعه داشتم اما الان بعد یه ساعت جوری تمرکزم رو از دست می دم و خسته می شم که انگار برای یه امتحان کامل خوندم.
اونقدر اصبی میشم وقتی خبر از بیماریم ندارن و بهم میگن خسته در حالی که از همشون سرحال تر بودم و پر کار تر.
من یکی از مشکلات اساسی که در ام اس خیلی رنجم میداد و هنوزم گاهی میده خستگیه.
فقط خدا میدونه چقدر قرص و آمپولای مختلف برا رفعش مصرف کردم و تاثیر چندانی نمیدیدم.
الان فقط یک مدل قرص دکترم داده و همون نسبتا روم جواب داده.
اما در کنارش موارد زیر باعث بهتر شدن خستگیم شدن:
- به طور مداوم ورزش میکنم. البته با اجازه دکترم و توصیه های ایشون در این باره.
- شبها سعی میکنم زودتر بخوابم. قبلنا بود که تا چهار و پنج صبح بیدار بودم الان گاهی حتی 12 میخوابم.
- میوه و سبزیجات رو وارد زندگیم کردم و استفاده میکنم.
- از فست فود و غذاهای آماده و فراوری شده تا حد امکان دوری میکنم.
(2016/12/09, 09:30 PM)hadisss نوشته است: [ -> ]من یکی از مشکلات اساسی که در ام اس خیلی رنجم میداد و هنوزم گاهی میده خستگیه.
فقط خدا میدونه چقدر قرص و آمپولای مختلف برا رفعش مصرف کردم و تاثیر چندانی نمیدیدم.
الان فقط یک مدل قرص دکترم داده و همون نسبتا روم جواب داده.
اما در کنارش موارد زیر باعث بهتر شدن خستگیم شدن:
- به طور مداوم ورزش میکنم. البته با اجازه دکترم و توصیه های ایشون در این باره.
- شبها سعی میکنم زودتر بخوابم. قبلنا بود که تا چهار و پنج صبح بیدار بودم الان گاهی حتی 12 میخوابم.
- میوه و سبزیجات رو وارد زندگیم کردم و استفاده میکنم.
- از فست فود و غذاهای آماده و فراوری شده تا حد امکان دوری میکنم.
عالیه برنامه ات! البته به نظر من به جای همبرگر ساده چیزبرگر چند طبقه بخور! یعنی اینکه به جای اینکه یکدفعه فشار بیاری به خودت برای انجام یک کار اون رو به چند قسمت تقسیم کن و بینش استراحت داشته باش که ریکاوری جمسی و مغزی (!) داشته باشی
سلام به همه. من تازه عضو شدم. اول از همه هم همين قسمت منو جذب كرد. خستگي. من خيلي از اين راهكارهارو كردم ولي خب بدنم يه جور خاصيه. اكثر اوقات سرشار از انرژيم. اون موقع ها ديوانه كننده ام. كلي حرف ميزنم. آهنگ ميخونم. شيطنت ميكنم.
خلاصه سر همه رو درد ميارم. ولي يهو خالي ميشم. كز ميكنم يه گوشه و ناي انجام هيچ كار كوچيكيو ندارم.
اين خيلي بده. يا انرژي 100 درصد دارم يا صفر. به قول خيلي از اطرافيانم حد تعادلي تو من وجود نداره. خلاصه اگه تجربه اي راهنمايي اي چيزي دارين ممنون ميشم بهم بگين.