2011/03/18, 02:21 AM
من از خودم شروع کنم :
من مشغول شغل آزاد بودم درگیر چک و چک بازی شدم ،ترس از پاس نشدن چکها منو فکرم رو مشغول کرده بود ،از بچگی بچه حساسی بودم زود دلگیر می شدم از حرف اطرافیان ،با پدر ومادرم رابطه صمیمانه ای نداشتم بسیار زود رنج بودم ،آرمان گرایی تو وجودم موج می زد ،وسواس فکریرفته بودم ،مثلا یه زمان که مذهبی شدید شده بودم دوست داشتم همه چیزش رو مو به مو اجرا کنم و... اینچنین بود برادر...
من مشغول شغل آزاد بودم درگیر چک و چک بازی شدم ،ترس از پاس نشدن چکها منو فکرم رو مشغول کرده بود ،از بچگی بچه حساسی بودم زود دلگیر می شدم از حرف اطرافیان ،با پدر ومادرم رابطه صمیمانه ای نداشتم بسیار زود رنج بودم ،آرمان گرایی تو وجودم موج می زد ،وسواس فکریرفته بودم ،مثلا یه زمان که مذهبی شدید شده بودم دوست داشتم همه چیزش رو مو به مو اجرا کنم و... اینچنین بود برادر...