وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: چرا ما ایرانی ها نمی‌خندیم؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5
از گفت و گوهای کارشناسان و مسئولان تا گفت و گوهای دوستانه و خانوادگی وقتی به بحث شادی و نشاط راه باز می‌کند همه از شاد نبودن مردم گلایه می‌کنند.
به آدمهای اطرافتان نگاه کرده اید وقتی در اتوبوس، تاکسی یا ماشین شخصی تان نشسته اید. دیده اید آدمها را که یا هدفن به گوش دارند و سرشان را فرو کرده اند در لاکشان یا اخم کرده اند و به بیرون نگاه می کنند. ما مردم شادی نیستیم. این را همه می‌گویند. از گفتگوهای کارشناسان و مسئولان تا گفتگوهای دوستانه و خانوادگی وقتی به بحث شادی و نشاط راه باز می‌کند همه از شاد نبودن مردم گلایه می کنند.

مجید صفاری نیا، رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران شادی را یک حالت هیجانی می‌داند :" شادی یک نوع نشاط درونی است که با رضایتمندی فرد در ارتباط است.این شادی تحقق بیرونی هم دارد." وی انگیزه را علامت درونی شادی و علامت بیرونی آن را هم ظاهر شدن شادی به صورت خنده وهیجان می‌داند و "به "خبر"می گوید:"ممکن است آدمی را از بیرون نگاه کنی که لبخند نمی‌زند یا در ظاهرش علامت شادی نیست اما از لحاظ درونی کاملاً شاد است."
توجه به مظاهر شادی و غم در ارتباط غیر کلامی یکی از راههای ارتباط برقرار کردن آدمها با یکدیگر است اما آیا ظاهر افراد و ابراز شادمانی بیرونی می‌تواند ملاک مناسبی برای تخمین درصد شاد بودن و یا حتی میزان افسرده بودن یک جامعه قرار بگیرد؟ رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران معتقد است برای سنجش میزان شادی جامعه "خط کش " وجود ندارد :" برای این مسئله ملاک نداریم که ببینیم ایرانیها آدمهای شادی هستند یا شاد نیستند.میزان افسردگی هم در جامعۀ ما از خیلی کشورهای خاورمیانه ای یا کشورهای آسیایی بالاتر نیست که بگوییم مردم ما نسبت به مردم خاورمیانه خیلی غمگینند یا میزان شادی شان خیلی پایین است.آمارها بین 15 تا 24 درصد جمعیت را نشان داده اند که این آمار ، آمار خیلی بالایی در مقابل خیلی از کشورها نیست."

گذشته ها نگذشته...

می‌گویند جوامع از نظر توجه به زمان به سه دسته تقسیم می‌شوند: جوامع غربی نگاهشان به" آینده" است که مرتب برنامه ریزی می‌کنند و برای آینده برنامه دارند.در جوامع شرقی کشورهایی مثل کره، تایوان ، چین و کشورهایی که گرایشهای مذهبی مثل ذن، بودیسم و ... دارند در "حال" زندگی می‌کنند و می‌گویند باید در لحظه زندگی کرد.برای آنها آن چیزی که اولویت دارد حال و وضعیت اکنون است.

بهزاد دوران دکتر جامعه شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم ، فناوری و اطلاعات ایران می‌گوید:" جامعۀ ما نسبت به زمان، گذشته گراست. شاخص خوب در این زمینه گرایش به اموات و اهل قبور است. اگر توجه کرده باشید یک نفر که فوت می‌کند برایش تشریفات مفصل داریم سوم، هفتم، چهلم ، سال و... .برای این مراسمها ما وقت زیادی می‌گذاریم و شیون می‌کنیم. برای چیزی که از دست رفته است و شاید اگر زنده بود این قدر برایش اهمیت قائل نمی شدیم. این شاخص مهمی است از اینکه ما عمدۀ وقتمان را در گذشته سیر می کنیم . ارجاعات سیاسی ما هم به گذشته است. دائماً نگاه حسرت آمیزی به گذشته داریم بدون اینکه واقعاً هیچ طرح و برنامه ای برای امروز یا برای فردا داشته باشیم.در بهترین حالت می‌خواهیم گذشته ای را که مطلوب بوده است دوباره احیا کنیم."

اگر چه گویند که گذشته گرا هستیم اما هیچ کس به یاد نمی‌آورد که از گذشته پند هم گرفته باشیم و این شاید یکی از بزرگترین تناقضهای جامعۀ ایرانی است. جامعه ای که همیشه حسرت از دست رفته ها را دارد؛ از دست رفته هایی که خوب نمی‌شناسد ولی آنها را خوب می داند چون معتقد است: هر آن کس و هر آن چیز خوب است ماندنی نیست.بهزاد دوران روشنفکران ایرانی را هم دارای همین گرایش می داند:" مثلاً آل احمد در یادداشتهایی که می‌ نویسد حسرت کوچه باغها و ... را می‌خورد.به هر حال روشنفکر گروه برجسته ای است که فکر می‌کند و در هر جامعه ای به نوعی آینۀ تمام نما و خودآگاه همۀ جامعۀ ناخودآگاه است.برای همین توجه آن آدم به چنین چیزی نشان می‌دهد که گرایش عمیقی در بین توده ها هم وجود دارد."
شاید در بین شاعران و نویسندگان سهراب سپهری از معدود افرادی بود که به خاطر تأثیرپذیری اش از افکار عارف هندی "کریشنا مورتی" از این گذشته گرایی دست شسته است:" و نپرسیم پدرهای پدرها چه نسیمی چه شبی داشته اند / پشت سرنیست فضایی زنده "اما همین قشر گذشته گرا هم هیچ وقت مردم را به شاد نبودن و غصه خوردن دعوت نکرده اند:" غم از گردش روزگارت مباد/وز اندیشه بر دل غبارت مباد"(سعدی)

برخی کثرت جشنهای باستانی ایرانیان را دلیل بر شاد بودن ایرانیان و شادی دوستی شان دانسته اند . محمدرضا محسنی ثانی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس می‌گوید: "در احادیث و روایات هم مومن باید لب خندان داشته باشد و اگر به هر طریقی بتوانیم در راستای ارزشهای اسلامی شادی را ایجاد کنیم خوب است. "
بهزاد دوران برای نسل دهۀ شصتیها تمایز ویژه ای نسبت به نسل گذشته قائل است و معتقد است:" این نسل جدید اگر نگاهش خیلی به آینده نباشد دست کم به گذشته هم دیگر نگاه نمی‌کند. یک خرده نگاهش به حال است.نسل جوان تر نسل شادتر و در لحظه تری است. به دنبال ایده آلهای بزرگ نیستند، آن طوری که نسل قبل بود. اینها دنبال آمال و آرزوهای کوچکتر هستند و خردک شادیها را قبول دارند. آنها را نادیده نمی‌گیرند و فدای آرمانی که شاید هیچ وقت بهش نرسند نمی‌کنند."

چرا شاد نیستیم؟

برخی افزایش آسیبهای اجتماعی در کشور را دلیل کم شدن نشاط مردم می‌دانند.اما رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران وجود آسیبها را تنها مختص کشور ما نمی‌داند:" در خیلی از جوامع این فضا وجود دارد.کشورهای آفریقایی، آسیایی مثل هند و مالزی. شرایط زندگی مردم ما شرایط بدی نیست.حتی اگر بخواهیم درآمد سرانۀ مردم را نگاه بکنیم این درآمد سرانه شاید ایران را جزء 50-60 کشور اول دنیا قرار بدهد . یعنی شاید صدتا کشور هم هستند که وضعیت معیشت و فقرشان پایین تر از ایران است. مگر در هند فقیر و غنی فاصلۀ شدید با هم ندارند. مگر مردم هند اعتیاد ندارند، مصرف مشروبات الکلی وجود ندارد چرا این مردم شادند؟" صفاری نیا می گوید:"اگر میزان پرونده های قضایی را نسبت به جمعیت مقایسه بکنیم ما که یک کشور 75 میلیونی هستیم اگر مثلاً 10 میلیون پروندۀ قضایی داریم به همان اندازه ای است که یک کشور یک میلیاردی مثل هند دارد. اینها نشان می‌دهد که اگر ما بخواهیم جلوی زیان را بگیریم می‌توانیم با طراحی فضا گذشتها را بیشتر کنیم."
آیا شادی یک ژن است؟ آیا شاد بودن سخت است و تلاش ویژه می خواهد ؟ پس چرا ما شاد نیستیم؟ چرا احساس شادی نمی‌کنیم؟ صفاری نیا می‌گوید:" مرکزی در مغز انسان پیش بینی شده که افکار و تفکرات منفی را در انسانها یادآوری می‌کند و این مرکز غیر ارادی است.اما مرکزی که تفکرات مثبت و سودمند را به یاد مردم می‌آورد ارادی است.در فضایی که آدمها شاد هستند این دو مرکز در کنار هم کار می‌کنند و برابر با همدیگر هستند.بنابراین مردم حالشان خوب است. زمانی که مردم شاد نیستند آن مرکز غیر ارادی که یاد آور افکار منفی است بر مرکز ارادی مسلط می‌شود و آدمها احساس غمگینی و ناراحتی می‌کنند. برای اینکه بتوانیم این دو مرکز را تحت کنترل در بیاوریم بهترین راه این است که شرایط شادی را ایجاد بکنیم."

شادی نیازی درونی است. نعمتی است که خداوند به ما عطا کرده است. ما شادی می‌خواهیم. این را استقبال بالای مردم از فیلمهای سینمایی کمدی می‌گوید تا آنجا که گاهی به هوای دمی خندیدن و خوش بودن نازل ترین کمدیها را از دست نمی‌دهند و این مسئله نگرانی فعالان عرصۀ سینما را از افت سطح ذائقۀ سینماروها به دنبال داشته است. ما شادی می خواهیم. این را شادیهای کوتاه مدت طرفداران فوتبال می‌گوید وقتی بعد از یک برد در خیابانها شادی می کنند. ما شادی می‌خواهیم. این را استقبال از مجموعه های طنز تلویزیون می‌‌گوید وقتی سریالهای ملودرام گاهی تنها به جبر ساعت زمانی و نبود تفریح مناسب برای خانواده ها و جوانان دیده می شوند.رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران معتقد است:"اگر بخواهیم آدمهای باهوش، خوش فکر، خلاق و مدبری داشته باشیم باید برای شاد کردن مردم برنامه ریزی بکنیم یعنی ما باید فضا را به سمتی ببریم که شادی بیشتر از اینکه در جامعه هست چه از نظر بیرونی چه از نظر درونی نمود پیدا بکند و این خیلی به مردم کمک می کند."

چه باید کرد؟
صفاری نیا می‌گوید:"بهترین راه این است که شرایط شادی را ایجاد بکنیم.رادیو و تلویزیون مردم را به شاد بودن و ورزش کردن ،به استفاده از غذاهای صحیح، به تندرستی تشویق بکند. طراحی جامعه طوری باشد که آدمها را به سمت شادی ببرد.رنگ آمیزی و طراحی فضای جامعه آدمها را به سمت شادی ببرد و نوع خویشتن داری ، مراعات،صبر و تحمل و شکیبایی که می‌تواند در جامعه اتفاق بیفتد. آن وقت آدمها در این فضا احساس شادی می‌کنند. عوامل زیادی دخیل هستند. اما می‌توانیم سیاستگذاری کنیم ."

محمدرضا محسنی ثانی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس می‌گوید:" موسیقی های مجاز ، فیلمهای طنز و ... برنامه هایی که بتواند ایجاد شادی کند مورد تایید است. تخصص و توجه ما در آوردن فضای شاد و بسط روحیۀ شادابی کم است.خیلی کاری نکردیم. بیشتر در عرصۀ غم و غصه فعالیت کردیم. اما برنامه ریزی ویژه و جدی باید انجام بدهیم."
مجید صفاری نیا رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران می گوید:"سهم مردم از فیلمها، برنامه ها و تئاترهای کمدی، موسیقیها و از کنسرتهایی که می‌توانند بروند باید بیشتر شود.یکی از راههایش این است که شهرداری یا وزارت کشور به جوانهایی که تلاش می‌کنند خودشان را به عرصه برسانند در یک قالب مشخص شده و طراحی موسیقدان بزرگ کشور بیایند و بلیطشان هم مردم 40-50 هزار تومان تهیه کنند.این شادی برای عدۀ خاصی از مردم است.یک سری از جوانهایی که علاقه مندند صدایی دارند آهنگی خوانده اند به اینها اجازۀ کنسرت بدهیم با قیمتهای خیلی ارزان.حتی اینها می‌توانند به محلات بیایند به صورت محله ای با کمک شهرداری برنامه هایی را اجرا بکنند مردم هم با قیمتهای ارزان از این برنامه استفاده بکنند."
مردم شادی می‌خواهند. این را همه آن چیزها که روزانه شاهدش هستیم نشان می‌دهند. ؛این را افزایش آسیبهای اجتماعی می‌گوید ؛این را گرایشهای شدید به انواع عرفان در جامعه می‌گوید وقتی به دنبال آرامش و شادی هستیم و خبر می‌شنویم از عرفانهای انحرافی مثل تبلیغ عرفان جنسی و شیطان پرستی. این را همۀ آن لبخندها که از یاد برده ایم می‌گوید.
اگه نگاه به تعطیلات رسمی کشور کنیم مشخص میشود چرا زیاد نمی خندیم چون بیش ازنصف
این تعطیلات برای عزاداری است
و دولت ها همیشه سعی کرده اند مارا وادار به گریه کنند به جای اینکه شادی ونشاد را به جامعه تزریق کنند که شادی وخنده موجب کاهش بسیاری ازبیماریها است
خندیدن یک نیایش است

اگر بتوانی بخندی،آموخته ای که چگونه نیایش کنی

هنگامی که هر سلول بدن تو بخندد،هر بافت وجودت از شادی بلرزد،

به آرامشی عظیم دست می یابی!

بگذار خنده ات خنده ای از ته دل باشد.چنین خنده ای پدیده ای نادر است!

کسی می تواند بخندد، که طنز آمیزی و تمامی بازی زندگی را

می بیند.

کوتاه ترین راه برای گفتن دوستت دارم لبخند است!

شادی اگر تقسیم شود،دو برابر می شود!

غم اگر تقسیم شود،نصف می شود!

همیشه با دیگران بخندیم و هرگز به دیگران نخندیم!

یادت باشه!انسان های خندان و شاد به خداوند شبیه ترند!

کمی موسیقی گوش کن،برقص،بخند(حتی به زور)،آنگاه بنشین و نظاره کن آثار شگرف همین حرکات به اصطلاح اجباری را!

فراموش نکن!همین لحظه را،اگر گریه کنی یا بخندی!بالاخره می گذرد،امتحان کن!

بهشت یعنی،شادی،خنده،سرور و شعف!

جای تأسف است!ما برای شاد بودن بهانه ای می خواهیم،ولی برای غمگین بودن نیاز به هیچ بهانه ای نداریم

با شادی خدا را و ضیافت زندگی را تجلیل می کنیم

سرور و شادی،خدای درون فرد است که از اعماق او برخاسته و متجلی می شود!

شادی ، یکی از راه های تقرب به درگاه خداوند است

ضرر نمی کنی!از هم اکنون لبخند زدن را تجربه کن

مطمئن باش همیشه یکی هست که عاشق لبخند تو باشه

شاد باشی
این گریه کردن ها و نخندیدن ها داره منتقل میشه به نسل بعدی و مثل یه بیماری ژنتیکی داریم واسه بچه هامون هم سوغاتی میبریم ....
یکی از رفقای من که ۲ سال رفته بود ترکیه ... الان یه مدتیه ایرانه که واقعا از ته دل و با صدای بلند میخنده ... که وقتی میخنده من کیف میکنم
ولی این یکی دوستام همیشه سرزنشش میکنن که بابا بسه ... چقدر میخندی ... اینقدر نخند ... زشته .. خسته شدیم ... یه کم سنگین باش
جدیدا نخندیدن یعنی سنگین بودن ... قابل احترام بودن
................................................
معروفه که میگن وقتی میریم یه جشنی و کلی میخندیمlaughing3laughing3laughing3 ... بیرون که میایم به یارو میگیم ... خدا از سر تقصیراتت بگذره smiling ... کلی ما رو خندوندی ... ضررش و نکشیم خوبه

ولی وقتی بریم عزاداری و گریه کنیم :38::38::38: به مداح میگیم خدا اجر بده rolleyesrolleyes... کلی گریه کردیمsad2 .. دلمون وا شد
-----------------------------------
AngryAngryAngry .... مملکته داریم ؟
واقعا شاد بودن از فرهنگ ما داره حذف ميشه به تدريج
خودمون هم دامن ميزنيم
يكم به خودمون نگاه كنيم ميبينيم كه خندين واسمون يه جورايي قبيحه اما گريستن واسه ريا هم كه شده غرور آفرينه!!
منم که مثلا شادم...خواهر بزرگترم همیشه بهم میگه کم بخند مردم ظرفیت ندارن...نمی دونم بی ظرفیتی دیگران به من چه؟؟؟؟
اتفاقا به نظر من ایرانیا هم خیلی خوش گذرونن هم خیلی خوش خنده
من شهر خودمو میگم هر روز هفته چه عذا باشه چه جشن همه در پاک تجمع دارن حتی ساعت 3 نصف شبم بری تازه دارن همه جوجه کباب میپزنconfused صدایه آهنگ و خندهاشون هم تا صد فرسخی میره. ولی من وقتی مردم تهران رو میبینم نمیخوام از شهر خودم تعریف کنم اما خدایی خیلی خودشونو درگیر کار کردن مثلا بچه هایه همینجا واسه یه قرار 200 تا تاریخ میزارن تا بالاخره یه وقت آزاد گیر بیارن!
درسته این مملکت باعث شده خنده هامونو ازمون بگیرن اما من فکر میکنم بیشترمونم باهاشون همگام شدیم.اکثر ما شاد بودن و خندیدن رو بلد نیستیم
با هر بار خنديدن، ديافراگم 100 حركت انجام مي‌دهد كه مساوي 10 دقيقه انجام ايروبيك است. همچنين راه رفتن هنگام صحبت با تلفن همراه روزي 10 دقيقه به تحرك افراد اضافه مي‌كند.

به گزارش فارس، به نقل از پايگاه اطلاع رساني وزارت بهداشت، دفتر آموزش و ارتقاء سلامت وزارت بهداشت، علاوه بر اين، خنديدن محرك متابوليسم و شادي بخش بوده و نوعي ورزش محسوب مي شود.

بنابراين گزارش اين دفتر با اعلام اينكه تحرك داشتن در تمام طول روز، كليد سلامت عمومي و كاهش وزن است، توصيه‌هاي ساده براي كاهش وزن را چنين برشمرد:

1- حين صحبت كردن قدم بزنيد. اين قانون را براي خود تصويب كنيد كه هر بار تلفن همراه يا منزل شما، زنگ مي‌خورد در حين صحبت كردن در خانه قدم بزنيد. به اين ترتيب روزي 5 تا 10 دقيقه به تحركتان افزوده مي‌شود.

2- به جاي فرستادن نامه به دوستان و اقوام، به ديدن آنها برويد. بررسي ها نشان داده است كساني كه به جاي رفتن و ملاقات كردن دوستان‌شان، به آنها نامه مي‌فرستند يا زنگ مي‌زنند،( طي 10 سال 5 كيلو )به وزنشان اضافه مي شود.

3- جلوي تلويزيون دمبل بزنيد. اگر صبح‌ها عادت به ديدن تلويزيون داريد، يك وزنه برداريد و هر بار كه آگهي تبليغاتي پخش مي‌شود دمبل بزنيد. همين حركات كم و كوتاه نتايج شگرفي در دراز مدت دارند.

4- قدم‌شمار در دست بگيريد. يك قدم‌شمار در دست بگيريد و ميزان قدم‌هايي كه در طول روز برمي‌داريد را محاسبه كنيد، به اين ترتيب زندگي خود را به سادگي به دو قسمت تقسيم مي‌كنيد: بخش فعال و بخش غيرفعال. محاسبه كنيد كدام بخش از زندگي شما بخش وسيع‌تري را به خود اختصاص داده است. با برداشتن قدم‌هاي بيشتر، كالري بيشتري از دست مي‌دهيد و سلامت عمومي و سلامت قلب و عروق خود را تضمين مي‌كنيد.

5- در منزل زمان استفاده از كامپيوتر، روي يك توپ بزرگ نشسته كار كنيد. به اين ترتيب ماهيچه‌ها و پاهاي شما براي حفظ تعادل مجبورند بيشتر فعاليت كنند.

6- در محل كار يك ليوان كوچك داشته باشيد. وقتي ليوان شما كوچك باشد مجبوريد براي خوردن آب يا چائي، چند مرتبه از روي صندلي بلند شويد و مسافتي را بپيماييد.

7- كالري مصرفي را محاسبه كنيد. برخي دستگاه‌ها مثل قدم‌شمار وجود دارد كه با محاسبه ميزان مسافت و سرعت حركت، ميزان كالري مصرفي را مشخص مي‌كند. اين دستگاه‌ها مي‌توانند مشوق خوبي براي شما باشند.

8- اگر كار شما به گونه‌اي است كه نمي‌توانيد به اندازه كافي تحرك داشته باشيد، سعي كنيد زمان تحرك خود را به 2 قسمت در روز تقسيم كنيد. مثلا " نيم ساعت صبح و نيم ساعت بعدازظهر اين كار را انجام دهيد. بررسي‌ها نشان داده اين كار سبب تحريك بهتر متابوليسم مي‌شود.

9- بخنديد. آيا مي‌دانستيد براي هر خنده، ديافراگم 100 حركت انجام مي‌دهد كه مساوي 10 دقيقه انجام ايروبيك است. خنديدن محرك متابوليسم و شادي بخش است. پس بي‌دليل هم كه شده كمي بخنديد.

10- ايستاده كار كنيد. سعي كنيد هر چند ساعت يكبار، 10 دقيقه ايستاده كار كنيد. به اين ترتيب هم سلامت كمرتان تضمين مي‌شود و هم كالري بيشتري مي‌سوزانيد.
11- اندام‌ها را تكان دهيد. وقتي پشت ميز كارتان هستيد سعي كنيد پاها، دست‌ها، انگشتان، مچ و ... را تكان دهيد. اين كار به سوزاندن بيشتر كالري كمك مي‌كند.


ولی حیف که حداقل خود من هیچ انگیزه ای برای خندیدن ندارم . واقعا متاسفم
يك روانپزشک عنوان كرد: خنده باعث کاهش هورمون‌هاي استرس در بدن شده و عکس‌العمل بدن را به هنگام وقوع فشارهاي عصبي تغيير مي‌دهد و باعث بالا رفتن کيفيت عملکرد افراد در محيط کار مي‌شود.

دکتر مژگان رفيعي در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان ايسنا، گفت: نخنديدن در طول روز موجب پيري زودرس مي‌شود. بنابراين ديدن فيلم‌ها يا خواندن کتاب‌هاي کمدي و يا هر وسيله‌اي که سبب خنديدن افراد در طول روز مي‌شود، امري بسيار مفيد در حفظ سلامتي است.

وي در ادامه گفت: خنديدن سيستم ايمني بدن را بهبود بخشيده و باعث دريافت سطح بالاتري از اکسيژن شده و فشار خون را کاهش مي‌دهد و به دليل ايجاد فعاليت‌هاي فيزيکي، کل بدن را تحت تاثير قرار داده و عاملي براي سوخت کالري و کاهش وزن اضافي نيز مي‌باشد.

دکتر رفيعي در پايان افزود : خنده يک منبع عالي براي ورزش قلبي مخصوصا در بيماران بدون تحرک است. در طي خنده افزايش ضربان قلب و فشار خون رخ مي‌دهد و باعث بالا رفتن ضربان قلب براي حدود پنج دقيقه نيز مي‌شود بنابراين يکي از مهمترين اثرات خنده، بالا رفتن هوش و کارکرد خوب حافظه است.
:55:smiling:35:laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3WinkWinkRolleyesRolleyesShylaughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3Tongue
صفحه ها: 1 2 3 4 5