2017/04/02, 07:45 PM
(2017/03/26, 10:15 AM)mahdiyehriyahi نوشته است: سلام زهرای عزیزم امیدوارم حالت خوب باشه منم 18سالمه و امسال کنکوردارم واس همین خیلی خوب درکت میکنم اصلن همین الان رفته بودم کنار مامانم نشسته بودم زدم زیرگریه که نمیتونم درس بخونم منوببر
مشاوره گفتم تاعصرکه میرم مشاوره بیام توسایت شایداروم شم میدونم خیلی دوران سختیه چون من هنوز بعددوسالوشیش ماه نتونستم درست باهاش کنار بیام چون همش ب گدشتم فکر میکنم میدونم درست نیس ولی هرکاری میکنم مهر93میادتوخاطرم دقیقا شروع دوم دبیرستانوپایه کنکورمن دوسالوشیش ماهه دارم ب کنکورواینده ای ک از دستم رفته فک میکنم تو تازه مث من شدی من چند سال زندگیم بربادفنا رفته جوری ک دیگه نمیتونم کنترلش کنم همش ب خودم میگم زمانی ک من تومطبای دکترا بودم بقیه درس می خوندن حالا من خیلی عقب افتادم میدونی فکرکردن خیلی چیز بد یه من همش ب این فک میکنم ک ی روز ب یکی از بچه های مدرسمون ک سال بالایی ما بود کادویی دادن ک ب منم دادن اون الان تهران دانشگاه قبول شده ومن ام اس گرفتم حتی تو بهمن ماه دوتا حمله داشتم حتی تصور شم سخته من نمیخام بهت نصیحت کنم چون مث خودتم ولی این وبدون ک هیچی تو دنیا مهمترازخودت نیست عزیزم
هعیییی مهدیه جون حالا تو تواین چن سالی نتونستی کنار بیای دیگه خودت حال منو تو این 1ماه خورده ای حدس بزن
همش فکر میکنم چه گناهی کردم که خدا اینجوری عوضشو در آورد
منم تخمین رتبه هام تا بهمن 3یا نهایتا4رقمی بود ولی از اون به بعد دیگه آزمون نرفتم یعنی اصلا درس نخوندم اصلا بوسیدم گذاشتم کنار هعیییی انقدبی انگیزه شدم